با سلام
متاسفانه نپسندیدم این کتاب را . حتی من اینو دو سه بار خواندم ولی هیچ چیزی برای گفتن نداشت. اگر چهار ترس از اسم کتابی که داشت بخواهیم استخراج کنیم: یکی دیر رسیدن دخترش بود و دیگری مریض شدن و شکم درد داشتن دخترش. سومی دزدی که میخواست درب ماشینها رو بازش کند و چهارمی آن پسری که دکترها در حال بخیه زدن بودند . میشود اسم اینها را ترس گذاشت و میشود خیلی خوب نسبت به رساندن پیام دست به قلم شد. ولی من متاسفانه نتوانستم خوب از این کتاب الهام بگیرم و چیزی بفهمم. در کل از ش خوشم نیومد
با تشکر
متاسفانه نپسندیدم این کتاب را . حتی من اینو دو سه بار خواندم ولی هیچ چیزی برای گفتن نداشت. اگر چهار ترس از اسم کتابی که داشت بخواهیم استخراج کنیم: یکی دیر رسیدن دخترش بود و دیگری مریض شدن و شکم درد داشتن دخترش. سومی دزدی که میخواست درب ماشینها رو بازش کند و چهارمی آن پسری که دکترها در حال بخیه زدن بودند . میشود اسم اینها را ترس گذاشت و میشود خیلی خوب نسبت به رساندن پیام دست به قلم شد. ولی من متاسفانه نتوانستم خوب از این کتاب الهام بگیرم و چیزی بفهمم. در کل از ش خوشم نیومد
با تشکر