نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی داش آکل - صادق هدایت
4.3
1253 رای
مرتبسازی: جدیدترین
علی قدبیگی
۱۴۰۳/۲/۱۳
00
یکی دیگه از داستانهای بی نظیر ادبی ایران
بسیار عالی. جای حرف و بحث نداره. من فیلمش هم دیده بودم اما داستانش خیلی شنیدنش لذت بخشه. آخر داستان غمگینه ولی قلم صادق هدایت عالیه. از بچگی ما رو از خواندن کتابهای ایشان میترسانند و میگفتند باعث افسردگی میشه و خیلی ها با خوندن آثارش خودکشی کردند اما در اون حد هم نیست. یا شاید حالا که هیجانات نوجوانی فروکش کرده اون حالت رو برای من ایجاد نمیکنه.
داستانی است کوتاه و عاشقانه. به این میپردازد که عشق و فراق با عاشق چه میکند. از اینکه عاشق برای معشوقهاش چه حاضر است بکند، از اینکه عشق اصلی چیست. اولین اثری از صادق هدایت بود که شنیدمش. خوشم اومد از قلمش. این داستان واقعا برام قشنگ بود . از کتابای رئالیستی خوشم میادو این کتاب به همین شکل بود. واقع گرایانه بودن داستانها حس جالبی میده. خوشم اومد. اون تیکه که زوطی صحبت کرد و کل حرف چندین سال داش اکل رو گفت واقعا جالب بود. اینکه مردم بعد یه مدت براش تره هم خورد نمیکردن ولی بعد مرگش همه براش گریه کردن هم جالب بود. این کتاب رو خیلی دوست داشتم.
ممنون از کتابراه.
ممنون از کتابراه.
داستان داش آکل یکی از بهترین داستانهای هدایت است. بعضی اوقات به خاطر غرور غفلت و شرم وترس از حرف مردم از دوست داشتن و عشق و معشوق محروم میشویم و این شامل داش آکل قصه شد. داستان مرد مسن ولاتی به اسم داش اکل بود که عاشق دختری به اسم مرجان میشه بعدم تو یه دعوا با قمه میمیره باحال نبود ولی نفهمیدم کجای داستانهای صادق هدایت نا امیدی میاره.. ما باید از این داستان هدایت یاد بگیریم بخودمون فرصت عاشق شدن و معشوق داشتن بدیم حتی اگه این عاشقی نافرجام بمونه بهتر از اینه که دوست داشتن و عشق تو قلبت حبس بمونه. از زحمات کتاب راه سپاسگزارم.
داستان داش آکل یکی از بهترین داستانهای هدایت است. بعضی اوقات به خاطر غرور غفلت و شرم وترس از حرف مردم از دوست داشتن و عشق و معشوق محروم میشویم و این شامل داش آکل قصه شد. ما باید از این داستان هدایت یاد بگیریم بخودمون فرصت عاشق شدن و معشوق داشتن بدیم حتی اگه این عاشقی نافرجام بمونه بهتر از اینه که دوست داشتن و عشق تو قلبت حبس بمونه
اولین اثری از صادق هدایت بود که شنیدمش... خوشم اومد از قلمش... این داستان واقعا برام قشنگ بود:)... از کتابای رئالیستی خوشم میادو این کتاب به همین شکل بود.. واقع گرایانه بودن داستانها حس جالبی میده... خوشم اومد... اون تیکه که زوطی صحبت کرد و کل حرف چندین سال داش اکل رو گفت واقعا جالب بود... اینکه مردم بعد یه مدت براش تره هم خورد نمیکردن ولی بعد مرگش همه براش گریه کردن هم جالب بود... دوسش داشتم کتابشو:)
واقعا لذت بردم، هم از قلم صادق هدایت-البته بعد از خواندن هر داستانی از صادق هدایت این حالت را دارم- هم از نحوه تنظیم کتاب صوتی و صداپیشگاناش. داستانی است کوتاه و عاشقانه. به این میپردازد که عشق و فراق با عاشق چه میکند. از اینکه عاشق برای معشوقهاش چه حاضر است بکند. از اینکه عشق اصلی چیست. البته پایانی غم انگیز دارد. به هر کسی که این داستان را نخوانده یا نشنیده توصیهاش میکنم. هر چند از شنیدن داستان نسبت به خواندنش بیشتر لذت بردم.
صادق هدایت داستان نویس متبحر و تاثیر گذار. عشق به مرجان. عشق به دختری که پدرش قیومیت اورا به داش آکل واگذار کرد. داش آکل در عشق مرجان سوخت ولی به خاطر مردانگیش به خاطر لوتی گریش پا پیش نگذاشت. انتهای داستان اشک در دیدگان هر خوانندهای مینشاند. داستان زیبای داش آکل اثری بس تاثیر گذار در عمق روح و جانمن داشت. با تشکر فراوان از تمام کسانی که کتابراه را آفریدند.
هر چی میخوام نظر مفید و مثبت بدم شنیدن لحن کاراکترهای این نمایش صوتی تداعی میشه برام.. کاش اصلا بدون تغییر لحن با صدای ساده همون راوی گفته میشد دیالوگها. یه تنه این کانون فرهنگی چوک شتک زده به تمام نوستالژیهای ما.. کاش از گویندههای حرفهای تر استفاده کنه. لحن ملا اسحاق جهود که شاهکار بود
ماجرای عشق ناکام یک لوتی
داش آکل عاشق دختر ۱۴ سالهای به نام مرجان میشود که بعد از فوت پدرش به عنوان قیم آنها انتخاب شده، بازگو کردن این عشق را در مرام خود نمیداند و تنها پیش مونس خود که یک طوطی است از عشق به مرجان میگوید و مثل پدر از خانواده آن دختر مراقبت میکند تا اینکه مردی با سن بالاتر و چهره بدتر از داش آکل به خواستگاری دختر میآید داش آکل ترتیب خواستگاری را میدهد و بزرگان شهر را دعوت میکند و در حضور امام جمعه اعلام میکند که کار قیم بودن خود را به پایان رسانده و دیگر وظیفهای ندارد و از آن جا خارج میشود و مست میکند و با فردی درگیر میشود. داش آکل در بستر بیماریست که برادر مرجان به دیدن او میآید داش وصیت میکند که طوطی را به مرجان بدهند بعد از مرگ داش آکل مرجان در کنار طوطی نشسته که طوطی حرفهای داش را که قبلا شنیده تکرار میکند "مرجان! عشق تو منو کشت"
شخصیت پردازی داش آکل بسیار خوب از کار در آمده داش آکل همه آن چیزهایی که ما از یک لوتی بامرام توقع داریم دارد و در عین حال شخصیت کاملا مثبت و بی دردسری هم نیست.
داش آکل عاشق دختر ۱۴ سالهای به نام مرجان میشود که بعد از فوت پدرش به عنوان قیم آنها انتخاب شده، بازگو کردن این عشق را در مرام خود نمیداند و تنها پیش مونس خود که یک طوطی است از عشق به مرجان میگوید و مثل پدر از خانواده آن دختر مراقبت میکند تا اینکه مردی با سن بالاتر و چهره بدتر از داش آکل به خواستگاری دختر میآید داش آکل ترتیب خواستگاری را میدهد و بزرگان شهر را دعوت میکند و در حضور امام جمعه اعلام میکند که کار قیم بودن خود را به پایان رسانده و دیگر وظیفهای ندارد و از آن جا خارج میشود و مست میکند و با فردی درگیر میشود. داش آکل در بستر بیماریست که برادر مرجان به دیدن او میآید داش وصیت میکند که طوطی را به مرجان بدهند بعد از مرگ داش آکل مرجان در کنار طوطی نشسته که طوطی حرفهای داش را که قبلا شنیده تکرار میکند "مرجان! عشق تو منو کشت"
شخصیت پردازی داش آکل بسیار خوب از کار در آمده داش آکل همه آن چیزهایی که ما از یک لوتی بامرام توقع داریم دارد و در عین حال شخصیت کاملا مثبت و بی دردسری هم نیست.