نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی ساعت من - مارک تواین

مرتب‌سازی: جدیدترین
Farzan Azarpour
۱۴۰۳/۲/۱۵
مقاومت مون در مقابل تغییرات زندگی رو بیان میکنه
mohammad amin
۱۴۰۳/۱/۶
سلام. این داستان یک رمان حادثه محور است. به نظرم بسیار جذاب و عالی بود. تشکر. پیرنگ و شخصیت پردازی خوبی داشت. لذت بردم. راوی هم بسیار خوب بود. ترجمه هم عالی بود.
Fateme
۱۴۰۲/۱۲/۲۹
داستان مفاهیم زیادی رو منتقل کرد و برخلاف کتاب‌های دیگه مارک تواین از این یکی بیشتر خوشم اومد
اعظم منصوری
۱۴۰۲/۱۱/۱
داستان کوتاه ساعت من داستانی زیبا و جذاب نوشته‌ی مارک تواین است که درباره‌ی ساعتی است که برای هجده ماه به خوبی کار میکند اما روزی از دست صاحبش به روی زمین می‌افتد و آن را به نزد بهترین ساعت ساز شهر میبرد و ساعت ساز میگوید ساعت چند دقیقه کند کار میکند و آن را جلو میکشد و این باعث میشود ساعت خیلی تند کار کند و صاحب ساعت هم همه کارها را زودتر از وقتشان انجام دهد ولی دوباره برای رفع این مشکل دوباره ساعت پیش ساعت‌ساز برده میشود و ساعت ساز آن را کمی عقب میکشد ولی باز هم مشکل ساعت برطرف نمی‌شود و خیلی عقب میماند و صاحب ساعت هم همه‌ی کارهایش را با تاخیر انجام می‌دهد. صاحب ساعت بارها ساعت را نزد ساعت سازان مختلفی می‌رود و هر دفعه مشکل جدیدی برای ساعت به وجود می‌آید و آخرین ساعت ساز یکی از دوستان مارک تواین است که هیچ تخصصی در این کار ندارد و مارک تواین به این نتیجه می‌رسد که چون افرادی که کاری را به عهده میگیرند تخصص لازم برای انجام آن کار را کسب نکرده‌اند باعث میشوند کارها درست انجام نشود و هر روز مشکلی به مشکلات اضافه شود.
با تشکر از کتابراه برای تهیه‌ی رایگان این داستان جذاب.
Mmrza
۱۴۰۲/۱۰/۱۶
شاید ساعت‌هایی که خیلی خراب میشن رو باید برای همیشه عوض نکرد نه تعمیر! این نظره منه.
مرضیه گرانمایه
۱۴۰۲/۱۰/۱
کوتاه و جالب بود
الناز سلیمان غفاری
۱۴۰۲/۱۰/۱
مارک تواین جز نویسنده‌های مورد علاقه من هست 🪻 بسیار لذت بردم از کتاب
بهروز داوطلب📚
۱۴۰۲/۹/۱
من اولین باره دارم ازاین نویسنده خوش زوق کتابی گوشی میکنم.
واقعا زیبا وجالب بود. پیشنهادمیکنم ازدستش ندیدن
موضوع کتاب درموردمردی است که ۱۸ ماه یک ساعتی داره که خیلی خوب کارمیکنه تااینکه بابت یک مشکل خیلی ناچیزوجزعی میره ساعت سازی وساعت سازیک کاری میکنه که ساعت ۱۵ ساعت به جلوبره وتموم روزمره وایام مرد۱۵ روزجلومیره بااجبارمیره یک جای دیگه امابدترمیشه و تموم زندگیش کندوازهمه چیزعقب میمونه. میره یک جای دیگه و اونجا هم ساعتش ۲۳ ساعت خواب میمونه ولی به یک دفعه باسرعت جبران خواب بودنشوجبران میکنه و همینطور ادامه میده ازاین ساعت سازی به اون یکی ووووووو اما دیگه اون ساعت قدیمی خودش نشد.
Adel Taheri
۱۴۰۲/۸/۱۳
کتاب زیبایی بود. مخصوصا طنزی که در داستان نهفته بود با بیانی ساده و زبانی قابل فهم برای همه گفته شده بود. انتخاب گوینده‌ها و لحن حرف زدن و بیان دیالوگ‌ها داستان را زیباتر کرده بود.
پريا رضايي
۱۴۰۲/۸/۶
قلم مارک تواین نیازی به تعریف نداره. داستان تعمیر ساعت و دردسرهای اونه بیشتر منظور از داستان وجود افراد ناوارد و غیر حرفه ای توی جامعه است که وقت و زندگی آدمارو به بازی میگیرن
علی موحدی
۱۴۰۲/۸/۳
کتابهای مارک تو این همه زیبا و روان هستند
Mozhgan
۱۴۰۲/۸/۱
داستان ساعت من بیانگر نظم و بی نظمی بود. ساعت ساز ساعت را تنظیم کرد و ساعت راحرکت به جلو تنظیم کرد ونظم کارهای مردبهم ریخت و ساعت را هرساعت سازی تعمیر کرد ولی درنهایت تنظیم نشد یا کند بود یا تند کار میکرد و مرد خسته شد. در اصل قصه در مورد آدمها بود که بی نظمی چقدر در زندگی تاثیر می‌گذارد و برنامه‌ها بهم میخورد و هدف دیگر نویسنده این بود که کار باید دست کاردان سپرده شود. اگرما برای حل مشکلات راه را اشتباه می‌رویم باید مسیری جدیدی را انتخاب کنیم و با تکرار اشتباهات همه چیزبهم میخورد‌
Ali.Hasani
۱۴۰۲/۷/۳۰
داستان بسیاری جالبی بود راجب مفهوم اعجاب انگیز زمان!!!
مژگان دیانتی
۱۴۰۲/۷/۲۳
کتاب در مورد فردیست که ساعتش مدام خراب می‌شود و باید تعمیر شود و قطعا خرابی ساعت در زندگی روزمره فرد بی تاثیر نیست. من خوشم نیامد. خوانش کتاب را دوست نداشتم و همچنین کتاب را. پیشنهاد نمیکنم
Leila Behzadi
۱۴۰۲/۵/۷
کتابی که هست که ارزش یک بار شنیدن دارد. اما فقط یک بار
Sara Asadpour
۱۴۰۲/۵/۲
داستان بد نبود ولی تو کل داستان مدام حرص میخوردم، به جای اینکه پیش اینهمه ساعت ساز ببره وکلی هزینه تعمیر بده چرا ساعت جدید نخرید😀
رویا شیخ
۱۴۰۲/۴/۳
بسیار زیبا با مفهومی بسیار عمیق
سمیرا نعمت الهی
۱۴۰۲/۳/۷
متن عالی تدوین و خوانش و آهنگ پس زمینه همه عالی ممنون از گروه خوب تئاتر رادیویی
درس اخلاقی: گاهی باید زمان رو عقب و جلو کنیم تا زیر و بم ماهیت خودمون رو بیشتر از قبل بشناسیم. زمان بهترین میزان و ترازو برای ارزیابی اعمال و رفتار نوع بشر هست.
Massi ,Ebi
۱۴۰۲/۲/۲۰
داستان مفهومی بود و اینکه هر کس میتونه برداشتی داشته باشه مثلا من فکر میکنم مرد دچار وسواس فکری بود یا اینکه وابستگی به اموالش داشته و میترسیده ساعت جدیدی رو جایگزین کنه.
Yasaman
۱۴۰۲/۲/۱۹
بنظر من کتاب داره راجب ترس ما از تغییر صحبت میکنه. اینکه ما نمیخوایم از منطقه امن خارج بشیم و ب ادمها یا کارهای روزانمون عادت کردیم و حتی با اینکه اونها مارو دچار پسرفت میکنن اما حاضر نیستیم عوضشون کنیم
آیسل
۱۴۰۲/۱/۳
کوتاهه و میزان برداشت از آن بستگی به طرز نگاه آدم داره
Javad Del
۱۴۰۱/۱۲/۱۷
جالب بود و نوعی واقعیت حاضر در جامعه
مهسا قربانی
۱۴۰۱/۱۲/۹
وابستگی بیش از حد به ساعت.. چقد زمان رو از دست داد و چقدر هزینه داد او قاتل شد و در آخر ساعت کوک نشد. وابستگی زیاد و بدنبال او از دست دادن با ارزشترین چیزها (زمان. پول و آدمیت و...). داستان کوتاه.. زیبا و پرمعنا
سپاس دوست من کتابراه
Zahra Rahimi
۱۴۰۱/۱۲/۲
بسیار جذاب و آموزنده بود. مخصوصا پایانش. درضمن اینکه آهسته و پیوسته بودن رمز ماندگاری و موفقیت هست از این داستان کاملا استنباط میشه. و بنظرم کسی که میزان نباشه از رده خارج میشه باید خودمون رو همیشه مرتب و منظم و دقیق نگاه داریم تا بتونیم موفق باشیم و تاثیر گذار و پیشرو و در ضمن راهنمای دیگران. چون کسی که گاهی تند و گاهی خسته گاهی جلو جلو و گاهی عقب تر باشه نمیشه بهش اعتماد کرد. به نظرم عالی بود ممنون برای کتاب صوتی رایگان تون ممنون از همه دست اندرکاران موفق پیروز و پایدار باشید و امیدوارم که کتاب‌های صوتی بیشتری آماده کنید چون واقعا برای افراد شاغل مناسب هستن
مهسامحمدی
۱۴۰۱/۱۱/۲۴
جالب بود اینکه شخصی از وسیله‌ای که داره با وجود اینکه خرابه و هیچ تعمیری براش کارساز نیست، نمیتونه از اون دل بکنه و وابستگی بیش از حد انسان به اموالش چقدر میتونه دردسر ساز باشه. ضمن اینکه هر آدمی بدون مهارت کاسبی تعمیرات راه میندازه چون از این دلبستگی مردم به اشیا پول خوبی میتونه دربیاره.
کتاب کوتاه جالبی بود ارزش خواندن داره ضمن اینکه کتابراه مهربون نسخه صوتی رایگان در اختیارمون گذاشته.
حنانه صالحی
۱۴۰۱/۱۱/۱۹
یه سوال که اینجا برای من ایجاد میشه اینه... چرا نرفتی یه ساعت دیگه بخری؟ اینهمه پول تعمیر کار داد خب یه نو می‌خرید
سیمین شمس
۱۴۰۱/۱۱/۱۸
طنز جالبی داشت و خیلی خوب نیز به فارسی ترجمه شده بود، بنظر من داستان حول وسواس و تبعات آن میچرخد! در انتهای داستان شنیدم که پیرمرد ساعت ساز مخاطب را مارک تواین خطاب کرد. درسته؟!
ماهور نامی
۱۴۰۱/۱۱/۱۰
سلام بسیار عالی بود ممنون از گوینده گان و تیم کتابراه یک باقیات صالحات خوبی برای خودتون ذخیره میکنید و به سادگی این کتابه رو در دسترس ما قرارمیدین. آرزو میکنم به هرچی میخواین برسین در پناه خدا
صدف کریم پناه
۱۴۰۱/۱۱/۹
نتونستم باهاش ارتباط بگیرم
پونه
۱۴۰۱/۱۱/۲
قشنگه، به خصوص صدای گوینده خیلی خوب بود و داستان عالی روایت می‌کرد.
حکایت اشتباهاتی که از سر نادانی مرتکب میشیم که موجب میشه به آدمای دیگه هم ضرر بزنیم. در واقع کاری که بردیم باید با اعتماد به نفس انجام بدیم و کاری که بلد نیستیم را اجازه بدیم استادش انجام بده و بیخود دیگران فریب ندیم، دلم برای صاحب ساعته سوخت و در واقع حس می‌کنم بین من و اون ساعت ارتباط و حس تعلق ایجاد شد.
A.asgari
۱۴۰۱/۱۰/۷
وقتی بچه هستیم عمر به چه شیرینی و ساعات میگذرد بعدا کم کم از عمر ما و ساعات ما کم میشود
ناهید سلطانی
۱۴۰۱/۱۰/۴
نمایشنامه جالبی بود. بنظرم پیامش اینه که کار رو باید به کاردان سپرد مفهومی که مصداقش شاید جامعه خودمون باشه. حتما گوش بدید با توجه به اجرای خوبی هم که داره عالیه
فریبا قطبی
۱۴۰۱/۸/۲۳
داستان‌هایی این چنین کوتاه بسیار جالب هستند و پیامی که باید رسیده شود به شنونده یا همان خواننده محکم ورسا هستند.
Z
۱۴۰۱/۸/۱۸
مارک تواین یک طناز واقعی اجتماعی با ته مزه‌ای از سیاست است که خوب میداند نق و نوقش را راجع به ناکارشناسان و بیعرضگان ک
عمر و سرمایهء یک ملت رو هدر میدن، چطوری بیان کنه که به دل همه بنشینه.
مریم حسینى
۱۴۰۱/۸/۱۳
کم حجم و پر معنا
نیما اسدی
۱۴۰۱/۸/۱۰
خوب بود و میشد برداشت‌های متفاوتی از کل داستان کرد دوبله خوبی هم داشت اما میتونست بهتر از این هم باشه
زهرا اعلمی
۱۴۰۱/۷/۱۶
خیلی داستان قشنگی بود 😍
درود بر نویسنده 👏🏻
دانش باقری
۱۴۰۱/۷/۱۲
شخصیت اول داستان ادم ابلهی به نظرم امد، داستان بیشتر اعصاب خورد کن بودتا......
Zara J
۱۴۰۱/۷/۱۱
کوتاه و شنیدنی سپاس
سحر ساجدی
۱۴۰۱/۶/۲۵
استنباطی که بنده از این داستان داشتم علاوه بر نظر دوستان این بود که قدر داشته هامون رو وقتی که سالم و در دسترسمون هستن بدونیم حالا میتونه به جسم مادی مثل ساعت باشه و یا یه چیز معنوی مثل زمان
📚الناز محمدی📚
۱۴۰۱/۶/۲۳
🍁 من کارهای مارک تواین رو واقعا دوست دارم. کارهایی مثل ماجراهای تام سایر و هاکلبرفین رو ازش خوندم. و برام همیشه جالبه که مارک تواین دایی جین وبستر نویسنده بابالنگ دراز هستش! پس فکر کنم نویسنده گی توی خانواده، توی خونشون بوده.
طرز فکرش همیشه برای من جالب بود. درمورد این داستان هم چیزای جالبی وجود داشت؛
داستان درمورد مردی هستش که یه ساعت قدیمی داره و فکر میکنه که هیچ وقت خراب نمیشه! ولی یک روز از دست اون می‌افته و مشکل دار میشه! اون که درواقع به شدت به ساعتش وابسته بود و از نبودن ساعتش می‌ترسیده، به فکر تعمیرش می‌افته!
بعد از اولین تعمیر ساعت توسط تعمیرکار اول، اون میبینه که ساعتش یا خیلی عقب می‌مونه و یا جلو میره! که با این مورد هم تواین میخواد اهمیت فراوان زمان رو توی زندگیمون بهمون بگه! اینکه همه‌ی ساعتساز‌ها ناشی و کار نابلد بودن هم این رو میگفت که چطور در ارس کار آدم‌های ناشی دارن کار میکنن و از عهده وظایف محول شده به بهشون بر نمییان!
برای مرد درست کار کردن ساعتش خیلی مهم بود، پس زمانش رو صرف بردن ساعت از یه ساعت ساز به ساعت ساز دیگری میکرد، اما نتیجه‌ای نمی‌گرفت! و جایی که فکر می‌کرد ساعت درست شده، یه دفعه همه چی بهم میریخت. و در نهایت فرد متوجه شد، که آن آخرین مرد ساعتساز را می‌شناخت! و میدانست که او ساعتسازی بلد نیست! پس با کشتن اون انتقام ساعتش رو از همه یادت ساعت سازهای آماتور گرفت!!!
جمله‌ی عموی مرد هم جالب بود؛ که ساعت تا زمانی که دست ساعت ساز نیوفته قابل استفاده هستش!
از داستان لذت بردم، به امید آنکه ساعتهای همه مون کوک و میزون باشه و هرگز به پست ساعتساز ناشی نیوفتیم! … ممنون دوست عزیزم کتابراه ☘️
هومن علایی الموتی
۱۴۰۱/۶/۲۱
داستانی با درون مایه طنز و انتقادی از مارک تواین. ساعت تا زمانی که زیر دست ساعت ساز نیفتاده خوب کار میکنه🥴
سبحان
۱۴۰۱/۶/۱۰
چقدر این داستان شبی به زنگی روز مره ما
جنسا همه فیک
تعمیر کارا همه تعویض کار
همه ما بلد بدون تجربه
واقعیتی بیش نیست...
مرسی از کتاب راه
بصیری
۱۴۰۱/۶/۹
داستان فوق با بیان مزاح، وابستگی انسان را به دست ساز خودش نشان میدهد به بیان دیگر انسان برده مخلوق خود میشود
حکیمه بابایی
۱۴۰۱/۵/۵
خوشم اومد. یه چندگانگی خاصی داشت ولی خوشم اومد.
مهناز منصوری
۱۴۰۱/۴/۲۶
در واقع ساعت وسیله ایست که بشر اختراع کرده برای مدیریت زمان تا برنامه ریزی برای رسیدن به امور زندگی و اهدافمان داشته باشیم و زمان را تحت کنترل خود بگیریم.
اما شخصیت داستان چنان وابسته به ساعتش میشود و درگیر درست کردن آن است که عملا وقت و زمان و حتی پول و در نهایت حتی سلامتی روان و زندگیش را از دست میدهد
A J
۱۴۰۱/۴/۲۶
داستان کوتاه عالی و به یاد ماندنی از نویسنده برجسته‌ای که برای اهل کتاب نوستالژی محسوب میشه روایت مردیست که تعمیر ساعتش به دفعات او را آزار میدهد
Morteza Nasiri
۱۴۰۱/۴/۲۳
یک رمان نسبتاً خوب از مارک تواین تحت عنوان ساعت من، بدک نیست بخونیدش.
سمیرا ابراهیم پور
۱۴۰۱/۴/۸
داستان ساعت من داستان مردی است که ساعتش خوب کار میکرد و او احساس میکرد ساعتش هرگز دچار ایراد نخواد شد تا اینکه یکبار ساعت از دستش می‌افتد و ان را نزد ساعت ساز میبرد پس از ان مجبور میشود تا بارها و بارها ان را نزد ساعت سازان مختلف ببرد‌. داستان کوتاه معانی و مفهوم‌های زیادی داره و این بستگی به برداشت هر شخص داره. اینکه مرد نمیخواست ساعت جدیدی رو جایگزین ساعت کنه نشان دهنده وابستگی او و ترسش از تغییر بود. اینکه مدام با دقت زمان‌های عقب ماندن ساعت رو محاسبه میکرد و تاثیرش رو روی کارهاش میگفت نشان دهنده ارزشمند بودن زمان در زندگی ما داره. ساعت سازهای غیرحرفه‌ای و کار نابلد نشان دهنده افرادی که بدون داشتن سواد و استعداد کاری و صرفا جهت امرار معاش خودشون به اون کار روی میارن و باعث ضربه زدن به بقیه میشن. شاید هم ساعت و ساعت سازها نشان دهنده شخصیت انسانی است که از تغییر فرار میکند و برای اشتباهاتش به روش‌های مختلف یا انسان‌های مختلف متوصل میشود غافل از اینکه هم عمر خود را به هدر میدهد و هم متحمل اثرات جبران ناپذیر میشود. نام کتاب هم که مشخصا از ماجرای داستان برگرفته شده و اینکه در اسم کتاب به کلمه من در کنار ساعت اشاره شده نشان دهنده این است که ماجرای ساعت ماجرای خود من است و این من صرفا برای نشان دادن مالکیت نبوده.
عباس مطیری
۱۴۰۱/۳/۲۴
خیلی زیبا بود لذت بردم. خوب داستان مربوط به سالهایی بود که انسان شاهد تحولات زیادی درخیلی از عرصه هابود. خوب ساعت نماد دقت میباشد. میتونه درداستان عقل انسان باشه. که افکار ورودی به اون چقدرمیتوانند عملکرد اون رو تغییر بدند.. ومتعاقبا رفتارهای ما رو به چالش میکشونه.. به خصوص بحث اسب سرکش که نماد یک باورکهنه از زبان یک پیرمرد چقد میتوانند در رفتارهای ما تاثییر داشته باشند
1 2 3 >>