نقد، بررسی و نظرات کتاب آرمیتا - مهسا زرگر
مرتبسازی: جدیدترین
داستان جذابی بود و روند داستان هم گیرا و مهیج، فقط در برخی موارد امکان بهتر شدن وجود داره، یکی اینکه زادههای ترسش هنگام تشنج کمی واقعی تر و بهتر جلوه داده بشه و اینکه روند داستان خیلی سریع پیش میرفت در بعضی جاها نیاز به توضیح بیشتر و ایجاد فاصله زمانی بین یک رویداد و رویداد بعدی احساس میشد و اینکه وقایع بیشتر به واقعیت نزدیک شود و با خطاهای انسانی همراه باشه و نه به قول گفتنی جیمز باندی باشد و نیز در اتفاقات احساسات را هم بیشتر برانگیزه تا تاثیر گذاریش بیشتر شود. باتشکر از قلم گیرای نویسنده
اصلا خوب نبود، معلوم نبود در چه زمان و مکانی اتفاقات میافته، توصیف خوبی نداشت و مضمون درخور نبود، من کسانی رو میشناسم که قلم خوبی دارند اما به دلایل مختلف قادر به ارائه کار خودشون نیستند و من در تعجبم که چطور داستان بیسروتهی مثل این، میتونه حق نشر داشته باشه، متاسفم که استعدادهامون خاک میخورند و یه سری اشخاصی که آگاهی در مورد نویسندگی ندارند در حال بخت آزمایی هستند.
بیشتر نظر کاربران برای خوندن کتاب وسوسه م کرد و بعد که شروع به خوندن کردم متوجه شدم که خانم زرگر. حس تخیل و قلم خوبی دارن. داستان به هیچوجه پراکنده نبود و گیراییش هم خوب بود و نقطه ضعف کتاب بعضی از قسمتها غیر واقعی که نه اصلا غیر ممکن و به قول عدهای از خوانندگان خیلی بچه گانه بود. به نظر بنده خانم مهسا زرگر قدرت و استعداد نویسندگی رو بخوبی دارن فقط باید بیشتر داستانی رو که مینویسند مرور کنند و به واقعیت تطبیق بدن. در رویاپردازی هر ناممکنی ممکن و قابل قبوله ولی در واقعیت باید حتما صحنهای رو که در ذهن خواننده میسازی شدنی و قابل قبول باشه. در پایان خانم زرگر خیلی زحمت کشیده بودن و ازشون بابت این داستان زیبا تشکر میکنم همچنین از کتابراه
من میخوام یه نظر منطقی و به دور از احساسات هیجانی بدم. به نظرم موضوع کتاب و حرکات نمایشی آرمیتا خوب بود. خلاقیتهای کتاب و ایدههای نو توش زیاد بود مثل چادری و جذاب بودن یک زن پلیس ولی نقایص بسیار زیادی داشت مثل اسمهای اشتباه برای شخصیتها که اصلا به هم نمیخوردن و نداشتن ساختار منسجم و یکپارچه و تخیلات بدون چارچوب و تقریبا وهمی
جای مرلین توی خوابش کم بود
بیشتر شزیه کیمیکهای فاطی کوماندوعه
اتلاف وقته خوندنش