نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی مزدور - جان اشتاین بک
3.9
587 رای
مرتبسازی: جدیدترین
علیرضا عروه
۱۴۰۰/۱۰/۲۵
00
دوسه بار خواندمش و این بار گوشش کردم گاهی فکر میکنمقلم اشتاین بک برای مرور دوره خاصی از ابتدای قرن بیستمه و جلوتر نمیاد.
اون سیاه پوسته ب نظر من کشورمه. ی سری ادم بیسواد و نادون و بی کله مثل مایک دارن نابودش میکنن. حتی جلوتر از قانون میرن ک بدنش ب فنا. ی نمونه ش وقتیه ک هیچ اطلاعاتی نداری ولی رای میدی یا رای جمع میکنی برای کسی ک اصلا نمیشناسی ک کشورتو مدیریت کنه. یعنی فقط بر پایه احساس و شور جمعی تصمیمهای مهم میگیریم و چ چیزای گرانبها رو اویزون دار نمیکنیم با بی فکری هامون. ی عده هم هستن کی چیزای سرشون میشه ولی درگیر حساب و کتاب سود خودشون ینی همین ک کافه داشت. وایساده بود بعد از اعدام همه برن بار اون و مشروب بخورن تا پول جمع کنه. فقط اخرش نفهمیدم چرا مایک گفت شاید حق با عیال باشه حس و حالش مثل همونه؟
داستان واقعا جالب بود و واقعا معنای عمیقی داشت. آنجایی که گفت من خودم هم نمیدانم ان گناهکار بود یا نه و در عین این که آن شخص از اولین کسانی بود که برای اعدام سیاه پوست به زندان رفته بود، در بسیاری از موارد ما فقط کاری را انجام میدهیم که جمعیت انجام میدهند بدون این که در مورد درست و غلط بودن آن فکر کنیم از نظر من سراسر این داستان حرفهای مهمی برای گفتن داشت که امروزه یکی از بزرگترین مشکلات بسیاری از جوامع است.
یاد انقلاب خودمون افتادم که به هرکس میگی تو وسط جمعیت چکار میکردی میگه نمیدونم دیدم بقیه میرن منم میرفتم یه هیجان جمعی که هیچ ربطی به فردیت افراد نداره مخصوصا اونجایی که جمعیت رو به ادمک تشبیه میکنه یه چیزی شبیه این انگار همه مسخ شدن اونجایی که میگه درست نیس جسد رو اتیش بزنید این روح فردیشه که فریاد میزنه
من خودم موقع گوش کردن این کتاب یاد قلعهی حیوانات و شخصیت گوسفندا افتادم که هر چیز رو که میشنیدن بدون توجه به درست یا غلط بودنش اون رو تکرار میکردن و تکرار میکردن و تکرار میکردن.....
قضیهی این کتاب هم تقریبا به این موضوع اشاره داره که بسیاری از مردم بدون توجه به اصل حقیقت و درست یا غلط بودن اون به شکل کورکورانه دست به یکسری کار میزنن که هیچ تفکری در اونها نیست. شخصیت اصلیه داستان یعنی مایک فقط تو روزنامه خونده بود که سیاه آدم بدی بوده اما ایا واقعا بوده و حتی اگر هم بوده در این رفتار در حق سیاه هیچ بویی از انسانیت وجود نداشت..... این کتاب هم به روزگار الان اشاره داره و هم به روزگار قدیم و حتی آینده چون همیشه از این قبیل گوسفندان در همهی زمانها وجود داره. ممنون از استاد عمرانی بابات صدای گرم و دلنشینشون......
قضیهی این کتاب هم تقریبا به این موضوع اشاره داره که بسیاری از مردم بدون توجه به اصل حقیقت و درست یا غلط بودن اون به شکل کورکورانه دست به یکسری کار میزنن که هیچ تفکری در اونها نیست. شخصیت اصلیه داستان یعنی مایک فقط تو روزنامه خونده بود که سیاه آدم بدی بوده اما ایا واقعا بوده و حتی اگر هم بوده در این رفتار در حق سیاه هیچ بویی از انسانیت وجود نداشت..... این کتاب هم به روزگار الان اشاره داره و هم به روزگار قدیم و حتی آینده چون همیشه از این قبیل گوسفندان در همهی زمانها وجود داره. ممنون از استاد عمرانی بابات صدای گرم و دلنشینشون......