نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی زوربای یونانی - نیکوس کازانتزاکیس
4.6
292 رای
مرتبسازی: جدیدترین
Monir Naghikhani
۱۳۹۹/۱/۳
00
داستانی زیبا، از شخصیتی گیرا با صدایی آرام، دلم نمیومد که تمام بشه هر فصل رو دو یا سه بار گوش کردم، که دیرتر تمو بشه.
همین الان دارم فصل هفتم کتاب رو گوش میدم. زوربا بیشتر به بیمار جنسی میمونه تا پیر دانا! دمدمی مزاج و بیحیاست. همه چیز براش تو هوای نفسش خلاصه میشه و مرگ رو پایان و فنای مطلق میدونه. دیدگاهش نسبت به زن باعث تاسفه. زن رو فقط و فقط وسیلهی لذت جویی میدونه. از شنیدنش زیاد پشیمون نیستم ولی از طرز تفکر نویسندهاش بیزار شدم. شاید آخرش ورق برگرده! ولی بعید میدونم!
به قول مهدی اخوان ثالث:آهای فلانی زندگی شاید همین باشد. به نظر من باید یک بار کتاب را خواند و یک بار کتاب را فکر کرد. از سبک روایت کتاب لذت بردم همچنین از صدای راوی. سبک کتاب منو به یاد کیمیاگر پائولو انداخت. مخصوصا با خوانش و روابت گری معرکه محسن نامجو. خوندن و گوش دادن این کتاب رو به همه اونا که دنبال یک اثر خودمونی و بیتکلف و حض انتزاعی هستن توصیه میکنم.
کتاب جالبی بود
تقابل بین انسانی که از زندگی لذت میبرد، و کسی که تارک دنیا شده و در تنهایی با کتابها سر میکند.
جالب اینجاست که زوربا فقط یک فرد خوشگذران نبود، بلکه بسیاری از ویژگیهای اخلاقی خوب مثل همدردی با انسانها، درستکاری مالی، سختکوشی در کار و... را هم داشت.
صد البته که اجرای عالی آقای سلطان زاده، لذت شنیدن این کتاب را دو چندان میکند.
تقابل بین انسانی که از زندگی لذت میبرد، و کسی که تارک دنیا شده و در تنهایی با کتابها سر میکند.
جالب اینجاست که زوربا فقط یک فرد خوشگذران نبود، بلکه بسیاری از ویژگیهای اخلاقی خوب مثل همدردی با انسانها، درستکاری مالی، سختکوشی در کار و... را هم داشت.
صد البته که اجرای عالی آقای سلطان زاده، لذت شنیدن این کتاب را دو چندان میکند.
در مورد اکثر کسانی که یجورایی در ظاهر ضد زن هستند یا نظراتشون در مورد زن شبیه نظرات زوربا هست یک خصلت مشترک وجود داره و اون هم این هست که به شدت به زن وابسته هستند و نمیتونن بدون زن سر کنند. حالا چرا این افراد این خصلت متضاد رو دارند نمیدونم. نصف این کتاب معروف رو گوش دادم راستش به نظرم شخصیت زوربا همچین هم خاص و عجیب نیست و نظراتش یا دیدگاهش درمورد زندگی چیز جدیدی نیست که به نظرم دیدگاه اشتباهی هست اصولا آدمهایی مثل زوربا با بینش و تفکر به این سبک زندگی رو نمیارن بلکه فرمتشون همین هست چه مثل زوربا بلد باشند درموردش صحبت کنند یا نه. هم غم نان اجازه نمیده و هم همونقدر که زوربا نمیتونه مثل ارباب رفتار کنه دیگران هم نمیتونن زوربا باشند. بعضیها با کوچکترین چیزها شاد میشن یا غصهها زود فراموششون میشه اینها نمیتونن دیگران رو نصیحت کنند چون شخصیت آدمها فرق میکنه. نمیدونم شاید تا اخر اگه گوش بدم چیز جدیدی ازش یاد بگیرم.
در فرهنگ و ادبیات مشرق زمین یکى از پرتکرارترین و پرطرفدارترین قالبهاى داستانى قالب مرشد و مرید است. مرید انسانى گمگشته و عاصى و غالباً تهى از اخلاقیات و اعتقادات الهى است و مرشد پیرى کارکشته و دنیا دیده نیمه الهى و سرشار از معنویات و دستورالعملهاى زندگى آخرت... اما... در این داستان جاى این دو عوض شده مرشد که پیرمردى زنده دل و به شدت عملگراست که منکرى نیست که نکرده باشد و نکند!!!.. او به انسان معتقد است البته تا زمانى که زنده است و مرگ را پایان همه چیز میداند و از مذهب تنها برداشتش فساده متولیان آن و عرفانش در میان پاهاى زن خلاصه میشود و مرید سرگشته ما که ارباب میخاندش در مرز بین اخلاقیات و وطن و مردم و خدا غوطه ور است که این شیطان انسانى به دادش رسیده و وى را رهنمون به زندگى میکند!!! العجب که هر دوى آنها با هم تبدیل به کمالى میشوند که جز افسردگى و لذت مفرى ندارند و درماندهاند.
زوربا تفسیر این رباعى خیام است:
در فصل بهار اگر بتى حور سرشت
یک ساغر مى دهد مرا بر لب کشت
هرچند به نزد عامه این باشد زشت
سگ به ز من است اگر برم نام بهشت
اما خوشبختانه فرهنگ غنى ما و مرشدهاى ساخته و پرداخته شده نویسندگان ما در طول تاریخ ما را در این سرگشتگى نگذاشته و براى دنیا و آخرتمان دستورها و پندها دارند که تا زمان و جهان پابرجاست باقى و قابل اعتماد است، و مریدانش در چاه زوربا و ارباب مستحیل نخواهمد شد:
آرامش دو گیتى تفسیر این دو حرف است
با دوستان رفاقت با دشمنان مدارا...
زوربا تفسیر این رباعى خیام است:
در فصل بهار اگر بتى حور سرشت
یک ساغر مى دهد مرا بر لب کشت
هرچند به نزد عامه این باشد زشت
سگ به ز من است اگر برم نام بهشت
اما خوشبختانه فرهنگ غنى ما و مرشدهاى ساخته و پرداخته شده نویسندگان ما در طول تاریخ ما را در این سرگشتگى نگذاشته و براى دنیا و آخرتمان دستورها و پندها دارند که تا زمان و جهان پابرجاست باقى و قابل اعتماد است، و مریدانش در چاه زوربا و ارباب مستحیل نخواهمد شد:
آرامش دو گیتى تفسیر این دو حرف است
با دوستان رفاقت با دشمنان مدارا...
برخی کتابها بقدری تاثیر گذار هستند، که اسلوب وسبکی به نام خود در دنیای انسانها بجا میگذارند، مانند زوربای یونانی، آلباموف، بیگانه و... زوربائیسم هم برداشتی جذاب پرطرفدار از نوعی سبک دوست داشتنی زندگیست که نتیجه همین کتاب میباشد، هر لحظه نخواندن یا نشنیدن آن برایمان دیر است. بشنوید وبی نهایت لذت ببرید