نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی هزاران فرسنگ تا آزادی: فرار من از کرۀ شمالی - یون سون کیم
4.6
153 رای
مرتبسازی: جدیدترین
میثاق انتظامیان
۱۴۰۳/۱/۲۱
00
کتاب انگیزه بخشى بود و من دوست داشتم. بعلاوه اطلاعات خوبى از کشورى که نمى شناسیم هم در اختیارمون قرار مى داد. امید به تغییر شرایط با تلاش حسى بود که من گرفتم، چرا که این کتاب یک سرگذشت واقعى بود.
کتاب صوتی هزاران فرستگ تا ازادی را بارها گوش دادم و هر دفعه نکتهای از ان یاد گرفتم خانم زینب کاظم خواه به زیبایی این داستان را روایت کردند داستان درباره دختری است که بعد از مرگ پدر بر اثر گرسنگی همراه با خواهر و مادرش پس از رنجهای فراوان ابتدا به چین و سپس مغولستان و در اخر به کره جنوبی میروند داستان کشش دارد و بیشتر مواقع حس بدی به انسان دست میدهد اما در کل من خیلی دوست داشتم. ممنون
این سومین داستانی هست که راجع به شخصیتهای فرار کرده از کرهی شمالی میخونم و هربار میترسم به خوبی کتاب قبل نباشه اما هیچوقت این ژانر نا امیدم نمیکنه. واقعا داستان جالبی داره و لذت بردم، از بین ۳ کتابی که خواندم در ژانر اتوبیوگرافی این دسته افراد، این کتاب رتبهی دوم برای من داره و بهترین کتابی که خواندم ((دختری با ۷ اسم بود)) که اگر به این سبک کتابها علاقه دارید پیشنهاد میکنم
در کل بسیار پیشنهاد میکنم حدس میزنم که لذت میبرید
در کل بسیار پیشنهاد میکنم حدس میزنم که لذت میبرید
کتاب فوق العادهای بود، بعد از مدتهای زیاد کتابی بود که اصلا دلم نمیخواست تا تموم شدنش اون رو کنار بگذارم. واقعا ترجمه روان و دلنشینی داشت، و البته خوانش بسیار با احساس و حرفهای هم داشت. من که از شنیدنش واقعا لذت بردم. و دوست دارم دیگران هم این کتاب رو برای حداقل یک بار گوش کنند.
من عاشق این سبک کتابایای مربوط ب کره شمالی و فرار از کره و اردوگاهای کار اجباری هستم ولی این کتاب به صورت اعصاب خورد کنی برای من بود چون گوییینده بشدت آب دهنش رو قورت میده و مدام آب دهنش رو با صدا پایین میده جوری ک گاهی لجم در میومد دلم میخاست بیخیال کتاب بشم ولی از داستان حیفم میومد
با سلام به همه
من خیلی علاقه به زندگینامه افرادی دارم که چه از کره شمالی گریختهاند و چه در کشورهای کمونیستی زندگی میکردهاند. این کتاب هم به نظر من یکی از زندگی نامههای خوبی بود از فرار یک دختر به همراه خانواده خود از کره شمالی که واقعا جذاب بود و نگارش صوتی آن هم حلاوت آن را صد چندان کرده بود چون صدا واقعا برازنده متن بود. اگر بدنبال این زندگی نامهها هستید حتما پیشنهاد میدم که مطالعه بفرمایید.
من خیلی علاقه به زندگینامه افرادی دارم که چه از کره شمالی گریختهاند و چه در کشورهای کمونیستی زندگی میکردهاند. این کتاب هم به نظر من یکی از زندگی نامههای خوبی بود از فرار یک دختر به همراه خانواده خود از کره شمالی که واقعا جذاب بود و نگارش صوتی آن هم حلاوت آن را صد چندان کرده بود چون صدا واقعا برازنده متن بود. اگر بدنبال این زندگی نامهها هستید حتما پیشنهاد میدم که مطالعه بفرمایید.
روال داستانی دوستانه و سادهای داره، از زبان اول شخص بیان شده و داستان زندگی دختری هست که قبل از تولد ۱۲ سالگیش به همراه مادر و خواهر بزرگترش، از طریق رودخانهی تومن به چین فرار میکنه و این سفر از زمانی که آغاز میشه تا وقتی میتوونه به عنوان یک شهروند عادی، مجددا حق تحصیل و زندگی بدون پنهان کاری پیدا کنه، نه سال به طول میانجامه. چون فقر شدید خانوادهاش بعد از فوت پدرش، حتی امکان تحصیل در کره شمالی رو براش غیرممکن میکنه چون توان تهیه لباس، لوازم و... رو نداشتند و حتی گاهی چندین روز بدون غذا میماندند. توضیح میده طبقات محرومتر جامعه تا حدی راه پول در آوردن رو بلد بودند اما اونها که یکباره دچار ورشکستگی شده بودند برای زنده ماندن، به سختی و مشکلات زیادی دچار میشوند.
در ابتدای داستان از شرایط زندگیش در کره شمالی، قبل از اینکه پدر و مادرش شغلشون رو از دست بدن و گرسنگی علت فوت پدرش بشه، نوشته. توضیح داده به چه سبک و اندیشهای در مدرسه و در سطح جامعه، بزرگ میشدند و چه دور نمای ذهنی پیش رو داشتند.
عاقبت برای فرار از گرسنگی، با ریسک بر روی جان و تحمل مشقت فراوان به چین فرار میکنند اما در آن جا هم زندگی سادهای در انتظارشان نیست و سالها بدون هویت در خانه کشاورزی زندگی میکنند که اونها رو خریده و سرگذشتشون در این خانه هم حیرت انگیز و ناراحت کننده هست. سالها زمان میبره تا به این فکر میافتند هویتی جعلی فراهم کنند و چندین سال در شانگهای مخفیانه بار کار و زندگی روزگار میگذرانند، هر چند همچنان از حق تحصیل و... محرومند، تا اینکه مجددا ریسک فرار رو به جون میخرند و اینبار از چین به مغولستان و نهایتا کره جنوبی پناهنده میشن.
در ابتدای داستان از شرایط زندگیش در کره شمالی، قبل از اینکه پدر و مادرش شغلشون رو از دست بدن و گرسنگی علت فوت پدرش بشه، نوشته. توضیح داده به چه سبک و اندیشهای در مدرسه و در سطح جامعه، بزرگ میشدند و چه دور نمای ذهنی پیش رو داشتند.
عاقبت برای فرار از گرسنگی، با ریسک بر روی جان و تحمل مشقت فراوان به چین فرار میکنند اما در آن جا هم زندگی سادهای در انتظارشان نیست و سالها بدون هویت در خانه کشاورزی زندگی میکنند که اونها رو خریده و سرگذشتشون در این خانه هم حیرت انگیز و ناراحت کننده هست. سالها زمان میبره تا به این فکر میافتند هویتی جعلی فراهم کنند و چندین سال در شانگهای مخفیانه بار کار و زندگی روزگار میگذرانند، هر چند همچنان از حق تحصیل و... محرومند، تا اینکه مجددا ریسک فرار رو به جون میخرند و اینبار از چین به مغولستان و نهایتا کره جنوبی پناهنده میشن.