نقد، بررسی و نظرات خلاصه کتاب صوتی استیو جابز، زندگینامه موسس اپل - والتر ایزاکسون
4.7
169 رای
مرتبسازی: جدیدترین
حمیدرضا تاجیک
۱۴۰۳/۱/۲۲
00
درسهای بزرگی از این کتاب یاد گرفتم
🍁مادرش جوآن آلمانی تبار، و پدرش عبدالفتاح سوریه ای! هر دو تحصیل کرده بودند! اونها به خاطر مخالفتای پدر جوآن، استیو رو به خانواده دیگهای میسپرن! زوج اول که وکیل بودن، بچه رو برای اینکه دختر میخواستن قبول نکردن! و نهایتا به زوجی عاشق به نام های پائول جابز که مکانیک و آتش نشان بود، و کلارای ارمنی واگذار شد! اونها عاشق پسر شده بودن و اسمش رو استیو پائول جابز گذاشتن. جابز خشن بود و همیشه یه احساس تملک و کنترل همه چیز رو داشت، که اکثرا میگن بخاطر رها شدن او توی کودکی هستش! توی کارگاه پدرش پائول یادگیری رو شروع میکنه. اون با پدرش ماشینای تصادفی رو میخرید، تعمیر میکرد، و میفروشت و مالیات هم نمیداد و اینطوری خرج تحصیل استیو رو جور میکرد.
بعدها با پسری نابغه، ۵سال بزرگتر از خودش، ’بالزاک’ آشنا میشه. اونها الکترونیم و موسیقی رو علاقههای مشترک میدونستن. تلفن مجانیشون هم جالب بود!! کلاس هشتم ماشین حساب، کلاس دوازدهم یه مترونوم طراحی کرد. با برنان آشنا شد. توی یه برهه ال. اس. دی میزد، فقط سیب میخورد، روزه میگرفت، و ترک تحصیل از کالج کرد! جابز حمام نمیکرد چون معتقد بود رژیم گیاه خواری و ظن باعث میشه بدنش بو نگیره! اون توی شرکت آتاری شیفت شب (به خاطر بوی بدش)، کار کرد!!
به استیو یه هیپی بوگندو میگفتن. استیو به هند رفت تا از ماهاراجه روش ظن رو یاد بگیره. یه دوست خوب اونجا پیدا کرد که بعدها مدیر اجرایی شرکت گوگل شد. جابز عرفان شرقی رو دوست داشت و همیشه دنبالش میرفت. استیو، وازنیاک و وین نهایتا شرکت اپل روثبت کردن. همه پستیها و بلندیها عالی تصویر شده بود. فقطای کاش میشد، آدمهایی مثل استیو رو که تاثیر گذار قرن خودشون هستن، مانا کرد!
بعدها با پسری نابغه، ۵سال بزرگتر از خودش، ’بالزاک’ آشنا میشه. اونها الکترونیم و موسیقی رو علاقههای مشترک میدونستن. تلفن مجانیشون هم جالب بود!! کلاس هشتم ماشین حساب، کلاس دوازدهم یه مترونوم طراحی کرد. با برنان آشنا شد. توی یه برهه ال. اس. دی میزد، فقط سیب میخورد، روزه میگرفت، و ترک تحصیل از کالج کرد! جابز حمام نمیکرد چون معتقد بود رژیم گیاه خواری و ظن باعث میشه بدنش بو نگیره! اون توی شرکت آتاری شیفت شب (به خاطر بوی بدش)، کار کرد!!
به استیو یه هیپی بوگندو میگفتن. استیو به هند رفت تا از ماهاراجه روش ظن رو یاد بگیره. یه دوست خوب اونجا پیدا کرد که بعدها مدیر اجرایی شرکت گوگل شد. جابز عرفان شرقی رو دوست داشت و همیشه دنبالش میرفت. استیو، وازنیاک و وین نهایتا شرکت اپل روثبت کردن. همه پستیها و بلندیها عالی تصویر شده بود. فقطای کاش میشد، آدمهایی مثل استیو رو که تاثیر گذار قرن خودشون هستن، مانا کرد!
سبک نوشتاری رمان گونهی نویسنده باعث میشه درحین خوندن کتاب تصور کنی وسط ماجرا قرار داری و هر لحظه برای ادامهی کتاب هیجان داشته باشی
اصولا کتابهای زندگی نامهی داستان گونه باعث میشه درحالیکه جزییات کاملا ملموس و واضح بنظر میرسن در ذهن هم کاملا نقش ببندن و برای همیشه موندگار شن
از معایب کتاب که البته نمیشه ایراد گرفت این بود که به دلیل پیوند خوردن زندگی استیو جابز با تکنولوژی تعداد واژههای تخصصی از جایی به بعد زیاد میشه و کمی کسل کننده بنظر میرسه (که البته جای نقد نداره چون جزیی از ماجرای زندگی شخص بوده)
در کل سپاسگزارم از کتابراه برای این برنامهی کاربردی و مخصوصا ارائهی کتابهای صوتی ارزشمند با صداهایی جادویی و گیرا🙏🏻🙏🏻
اصولا کتابهای زندگی نامهی داستان گونه باعث میشه درحالیکه جزییات کاملا ملموس و واضح بنظر میرسن در ذهن هم کاملا نقش ببندن و برای همیشه موندگار شن
از معایب کتاب که البته نمیشه ایراد گرفت این بود که به دلیل پیوند خوردن زندگی استیو جابز با تکنولوژی تعداد واژههای تخصصی از جایی به بعد زیاد میشه و کمی کسل کننده بنظر میرسه (که البته جای نقد نداره چون جزیی از ماجرای زندگی شخص بوده)
در کل سپاسگزارم از کتابراه برای این برنامهی کاربردی و مخصوصا ارائهی کتابهای صوتی ارزشمند با صداهایی جادویی و گیرا🙏🏻🙏🏻
اگه دنبال یه انرژی فعالسازی هستید که شمارو هل بده به سمت هدفتون حتما اینکتابو بخونید
یکی از جذابترین نکات این داستان برای من این بود که نویسنده بت سازی نکرده. هرچقد که به جسارت و خلاقیت استیو بالیده همونقدرم به نکات منفی شخصیتش اشاره داره. این که این ادمو باتمام خوب وبدش نشون داده جذابه. اشاره ب وسواس جابز در انتخاباش و یا بینظمی که در اطرافش میساخته خیلی جذاب بود برای من.
یکی از جذابترین نکات این داستان برای من این بود که نویسنده بت سازی نکرده. هرچقد که به جسارت و خلاقیت استیو بالیده همونقدرم به نکات منفی شخصیتش اشاره داره. این که این ادمو باتمام خوب وبدش نشون داده جذابه. اشاره ب وسواس جابز در انتخاباش و یا بینظمی که در اطرافش میساخته خیلی جذاب بود برای من.