نقد، بررسی و نظرات کتاب تنهایی مطلق - شهریار شریف زاده

خیلی با این کتاب ارتباط برقرار کردم و به فکر فرو رفتم، و واقعا اگر مرگ پایان درد و رنج نباشد چه کنم؟ چقدر مرگ برایم زیبا شد با خوندن این کتاب و چقدر ظریف به عشق اشاره کرده بود، عشق و تنها عشق موجب میشه برای زندگی انگیزه داشته باشم کتاب جالب و خوبی بود، دوباره و دوباره میخونمش

نویسنده سبک جالبی رو برای نوشتن برگزیده بود از موضوع متفاوتی استفاده کرده بود و جملات فیلسوفانه عجیبی رو در داستانش خلق کرده

به نظرم کتابی مناسب برای سن ۱۲ نیست ۱ ستاره هم براش زیادیه

مقدمه و شروعش یکم حوصله سر بر بود و خیلی از کلمه احتمال استفاده میکرد (واسه کسایی که حوصله ندارن خوندنش توصیه نمیشه) ولی کم کم بعدش جذاب میشه. دیدگاه واقعا درستی از عشق رو میده که من خودم خیلی باهاش موافقم این که تجربه عشق رو از دو جهت نشون داده جالبه، هم عاشق و هم معشوق. پایانش یکم عجیب بود آدم جا میخوره خیلی یهویی تموم میشه ولی در کل کتاب جذاب و تفکر بر انگیزی بود و ارزش خوندن داره. مخصوصا برای علاقمندان به فلسفه پیشنهادش میکنم

کتاب جالب و خوندنی بود، فقط اولش احتمال و احتمالات زیاد داشت، اما کل کتاب به این صورت نبود جملات قصار و فلسفی قابل تاملی در کتاب به چشم میخورد در کل جالب بود

ارزش یکبار مطالعه رو داره

سلام به خواننده‌های احتمالی😉
ابتدای کتاب خیلی خوب شروع نشد و جذاب نبود اما همانطور که پیش رفت جذاب شد. در فصل‌های اخر کتاب از X برای معرفی نقش اول داستان استفاده کرد که گویا داستانی واقعی است و برای حفظ ارامش شخصیت اصلی داستان اسم و رسمش را اشکار نکرد. به علت فلسفی بودن موضوع تا حدی شبیه کتاب "دنیای سوفی" بود. و اشاره‌ای داشت به فیزیک و بحث جهان‌های موازی و همچنین فیلم تقریبا مشابه آن، فیلم موازی به کارگردانی Ezban isaac هست.
در کل ارزش خواندن برای علاقمندان به جهان‌های موازی و فلسفه را دارد. 🙂😉🙃

کتاب قابل تاملی بود مخصوصا قسمتی که از عشق یک طرفه صحبت به میان‌آمده بود وبسیاری از انسانها رو بیدار میکرد که گمان‌میکنن عاشق هستند ولی در اصل خودخواهندبا تشکر از نویسنده محترم‌وکتابراه

با تبریک به نویسنده‌ی محترم، عااالی بود فقط اواخر کتاب کمی خسته کننده شد برام.

هرچی که جلوتررفتم یکپارچگی وجذابیت داستان بیشترشدوازحالت خسته کنندگی بیرون اومد
آرزوی موفقیت برای نویسنده

داستان دختری از جنس تنهایی، ساده و شکننده با قلبی مهربان وپاک که در خانواده‌ای سنتی قد کشیده که رسمشان این است دختر با لباس سفید به خانه بخت میرود و با کفن بیرون می‌آید. در غیر این صورت دیگرجایگاهی ندارد. مردی ظالم و بی منطق... داستانی است از بی وفایی‌های دنیا. داستانی در اوج غم و ذلت...
داستان زیبایی بود و آموزنده و البته غمگین...

عالی
با احتیاط خوانده شود!

در حدی که حوصله ات و سر نره خوب بود

بسیار موضوع متفاوت و دربرگیرنده چندیم بعد و دیدگاه فلسفی است بسیار خوشم اومد چون واقعا چیزی قابل رخ دادن هست شاید خواب ما همان شخصیت دوم باشد اما امکان آگاهی نداریم و غیر ممکن میدانیم

نمیدونم چ جور کتابیه، چند صفحه اولو ک خوندم نتونستم ارتباط برقرار کنم

اگه خوندن کتاب رو نصفه رها نکنید شاید خوشتون بیاد.

کتاب زیبایی درمورد تنهایی ها

کتاب عجیبی بود... اینکه فریب خورده هستیم درسته.. بله ما میخوایم که فریب خورده باشیم... بعد این کتاب لطفا کتاب ذهن شما دوست شمانیست رو حتمی بخونید تا بتونید خودتون تصوری درباره فریب خوردگی داشته باشد

عالی بود واقعا خوشم اومد

کتاب خوبی بود خیلی زیبا بود ممنون

نتونستم با کتاب ارتباط برقرار کنم و بعد از ۲۰ صفحه ولش کردم شاید چون کسالت آور بود😁

اوایل زیاد جالب نبود، کم کم بهتر شد، موضوع تازه‌ای بود، هرچند که پایانش هم انگار به بن بست رسیده باشه.

معنی فلسفه رو خیلی زیبا بیان کرده، همینطور فلسفه عشق رو... کتاب خیلی خیلی خوبیه.. به شرطی که تا آخر بخونید!!

با احترام به نویسنده من اصلا درکش نکردم و اصلا ارتباط برقرار نکردم

کتاب خوبی بود و اگه بتونید در برابر آزار ''احتمالی'' مقاومت کنید از ادامش لذت میبرید.

تا صفحه ۱۵ بیشتر نتونستم بخونم، نویسنده احتمالا حال خوشی نداشت و این فکر رو نکرده که احتمال داره خیلی از خوانندگان از احتمال احتمال گفتنش خسته میشن😂

متوسط به بالا خوب بود. شدیدا به افرادی که از فکر کردن زیاد و چیزای فلسفی متنفرن توصیه نمی‌شه. توی فصل اول خیلی از کلمه‌ی احتمال استفاده شده حتی اگر واقعا نویسنده بخواد این حسو القا کنه که همه‌ی اینا ممکنه احتمالات باشه بازم باید در ادبیات بعضی چیزا رعایت بشه که حوصله‌ی خواننده سر نره. موضوع جالبی بود ولی متسفانه برا من تازگی نداشت. کتابی ژاپنی به اسم (نام تو) هم خیلی شبیه به این داستانه. کل رمان مثل دل نوشته بود و داستان به صورت جدی جریان نداشت. طوری تموم شد که فقط این حس برا آدم موند که انگار نویسنده فقط میخواست موضوع اصلی داستانو به بقیه معرفی کنه. شخصیت‌ها اسم ندارن و وقایع زمان ندارن این یعنی هدف نویسنده فقط خلق یک اثر فلسفی و ما رو به فکر انداختن بود نه اهمیت دادن به شخصیت‌ها و ایجاد پایانی مشخص. به آقای شریف زاده‌ی عزیز خسته نباشید میگم به خاطر نوشتن این رمان🌷

امیخته‌ای از فیزیک (جهان‌های موازی) فلسفه (مکتب شک گرایی) ادبیات و تحلیل محتوایی عشق و هنر بی نظیر داستان پردازی این کتاب عالی بود. به شک هایم تتها با عشق می‌توان جامع یقین بپوشانم اما افسوس عشق خودخواهانه‌ترین کار دنیاست

دوست نداشتم، احتمالات اولش خیلی بد بود بعدشم همه‌اش تو رویا بود

به نظرم کتاب خوب و جالبی بود و انسان را به خواندنش جذب میکرد

اگر میخواهید بفهمید چرا هی گفته احتمالا باید به درک عمیق اینکه هیچ چیز وجود ندارد برسید

چندصفحه بیشترنخوندم همش احتمالا اخه این متنیه

کتاب عالی بود موضوعی جذاب و دوست داشتنی درسته فصل اول خیلی از کلمه احتمال استفاده کرده بود اما فقط همین نقطه ضعف رو داشت عالی بود

کتاب جالبی بود و قصه‌ی پر هیجانی داشت ولی بنظرم در جاهایی از داستان ک اوج هیجانش بود یکدفه همه چی فروکش می‌کرد و فرصت همراهی تا آخر رو از مخاطب میگرفت و نسبت ب ادامه کمی بی‌میل می‌شد من ب شخصه برای پایان داستان‌ی چیز خیلی شگفت انگیز تصور میکردم اما نشد فکر میکنم نویسنده خودشم نتونسته بود از پس داستان بربیاد با توجه ب موضوعی ک داشت باید پایان جذابتری میداشت...

با سلام و عرض ادب خدمت بزرگواران اهل کتاب، یک مثال از یک شاعر چینی هست که میگه یک روز خواب بودم خواب دیدم یک پروانه هستم به دور یک شمع میگردم حالا که بیدار شدم دیدم انسانم نمیدانم من پروانه هستم که خواب میبینم انسانم یا انسانم که خواب دیدم پروانه هستم داستان کتاب رو معرفی کردم چیزی شبیه به همین داستان هست در کل کتاب خوبی هست، پیشنهاد میکنم.

نویسنده ش ڪورد بود؟😍
عاݪی تو شهر خودمون نشر شدع😍😍😍😍

خیلی از یک کلمه استفاده میکرد احتمالی به هر چیزی که میخواست صداش کنه میگفت احتمالی
و در ادبیات این غلط است داستان عجیبی بود من
تا سه فصل رو خواندم و خوب نبود توصیه میکنم
اگر دنبال یک داستان خوب هستید ارزش نداره.

انقد کلمه احتمالا زیاد بود که بعد از چند صفحه حوصلم نگرفت ادامه بدم. بعد یکماه رفتم سراغش خوندم حدودا بعد دو فصل داستان روان شد و دیگه از کلمه احتمالا خیلی کم استفاده شده و روند داستان بنظرم جالب
رسید. فقط آخرش دوست نداشتم در جمع داستان بدی نبود.

انقدر این کتاب به معنای واقعی کلمه افتضاح بود حالم از هرچی احتماله به هم خورد یعنی‌ که چی احتمالی احتمالی بلد نیستی کتاب ننویس (ایرانیا عادت کردن مث کامنتای اینجا الکی بگن عالی بود)

چقد این کتاب خووووب بود، واقعا اون حسی که تو داستان به ادم القا میشد وصف نشدنی بود، دوست دارم دوباره از اول بخونم...

خیلی جالب بودولی کاش اصلا نخونده بودمش. ازروزی ک این کتابو خوندم تمومه افکار وروحیم بهم ریخته. کتاب فوق العاده حس مرگ وافسردگی رو القامیکنه

علیرغم کامنتا مبنی بر عالی بودنش از بس کلمه‌ی احتمالی داشت ۲ صفحه بیشتر نتونستم بخونم. به احتمال آلرژی پیدا کردم 😑🤦‌♀️

برای من شگفت انگیز بود

جالب بود من دوست داشتم👩‌🎤👍💎

خوب بود ولی خیلی گیج کنده بود.

بهترین کتابی بود که خوندم.

به نویسنده محترم تبریک میگم. از عجیبترین و جالبترین داستانهایی بود که تا بحال خوندم. اصلا یک موضوع متفاوت که ذهن و فکر و زندگی و واقعیت و خیال را به چالش میکشد. واقعا لذت بردم و متشکرم.

من همیشه رویایی نوشتن همچین کتابی داشتم
فوق العاده بود لحظه لحظه افکارم رو تو قلم این نویسنده دیدم کاش میشد ایشون رو بشناسم
کاش در این حسرت نمونم

در عین سادگی بسیار پر مفهوم بود... درک پدیده‌هایی که به سادگی قابل فهم نیست اما در أطراف ماست

اصلا خوشم نیومد
یه کتاب بی‌معنی میتونست بهتر باشه