نقد، بررسی و نظرات کتاب کوچولوی اضافی - معصومه صالحی
مرتبسازی: جدیدترین
محدثه مختاری
۱۴۰۰/۹/۲۱
00
عالی بود و من تو چند روز خوندم تموم شد
اول اینکه خییلی حاشیه رفته و کشدارش کرده. دوم اصلا مسئله نادر و غیر عادی نبود ک داستانش کردین هزاران نفر در شرایطی مثل این خانوم قرار گرفتن با همین دلهره ترس و فکرو اضطراب چه بسا کسانی که حتا شرایطش ازین خانوم بدتر بوده من خودم چن ماه پیش تو این شرایط قرار گرفتم تازه هزینه فقط سلفری نزدیک ۴ میلیون شد بقیه هزینه بالای ازمایش و سنوهای دیگه بماند با بیکاری شوهرم و دست تنهای خودم با یه بچهی دیگم بدور از خانوادهام ومشکلات بسیار دیگه که قابل گفتن نیست
با توجه به حال و هوای من که تازه یک جنین رو از دست دادم عالی بود. یادآوری کرد که اگر از دست نمیرفت شاید سالم نبود، اگر سالم بود شاید دیرتر میمرد، اگر زنده و سالم به دنیا میومد، شاید بعدا هزار و یک اتفاق ریز و درشت براش میافتاد و... بالاخره خداست که با ماست. ممنونم از خدا که یه همسر مهربون و یه پسر سالم دارم. امیدوارم خدا برام نگاهشان داره.
من این رمانو نه خوندم نه میخوام بخونم، فقط و فقط در جواب اون کاربرنامحترم به ظاهر روشن فکر (کاربر نامحترم خدا بهت بچه میده ازش نگهداری کنی واگر نه نباید از اول با این طرز فکرت بچه دار شی، اگه علم پیشرفت کرده که کشت و کشتار کنه، صد سال سیاه نمیخوام علم پیشرفت کنه از کجامیدونی همون بچه با مشکل سندرم داون دنیا رو دگرگون نکنه؟ خیلی از انسانها بامشکلاتشون قوی و مقاوم شدن و یه نگاه به انسانهای موفق بندازی میبینی همشون بچهی شاه و ملکه نبودن، و واقعا زمین گرده یه روز یمیبینی چجوری خدا جوابتو میده، امیدوارم اون بچهی بیچاره سندرم داون نداشته باشه، چون از همونجا که اومده دوباره برمیگرده). خجالت میکشم وقتی با همچین افرادی هم رده میشم و هممونو انسان صدا میزنند.
امیدوارم تحولی در شما ایجاد شده باشه طی این زمان (۹۷-۹۹)
امیدوارم تحولی در شما ایجاد شده باشه طی این زمان (۹۷-۹۹)
کتاب جالبی بود باعث شد کلی جست و جو درباره بیماریهای ژنتیکی مختلف داشته باشم کلی اطلاعات بهم داد که به نظرم خوب بودن موضوع این رمان جدید و نو آورانه بود و به دغدغههای زوجها در مورد بارداری دوم و کلا بچه دار شدن اشاره کرده بود در کل قلم نویسنده رو دوست داشتم واقع گرا بود و تخیلی و خیلی عاشقانه نبود زندگی مشترک رو خوب توصیف کرده بود.
سلام و خسته نباشیدخدمت نویسنده عزیزم خوب بود ممنون که نگرانیها و خسته گیها و دردهای مادرارو که به قلم کشیدین البته خیلی جزوکوچکشو واینو همه دنیا بدونن که اگه خدا نخواد هیچ برگی از درخت نمیفته چون من تو بارداری دومم دکتر به من گفته بود جنین خیلی پایین و احتمال سقط هستش پس باید استراحت مطلق باشی و چندتا آمپول بزنیم ولی من نه آمپول زدم نه استراحت مطلق کردم چون از خودخدا خواستم گفتم من به زور ازتو بچه نخواستم اگه تو سرنوشت من این بچه هست خودت مراقبش باش وخداروشکر خدا به من یه دختر خوشگل و تپل داد بعضی وقتها نگرانیهای بیمورد انسان و بیشتر ازبین میبره نه اینکه بیتوجه باشی بهتره بعضی چیزهارو هم به خدا بسپاری ممنون ازشما نویسنده عزیرم
داستان متوسطی بود برای خودم که دارم ازدواج میکنم و نه خودم و نه همسرم تمایلی به بچه دار شدن اصلا نداریم... آموزنده بود اینکه بزرگترین اشتباه تو رابطه اینه که بخای بدون فکربچه دار بشی چون قطعا بعد بدنیا اومدن اون بچه نمیتونی پسش بدی... پس هرکی بچه میخاد باید همه جوانب و در نظر بگیره...