نقد، بررسی و نظرات کتاب بیتا: داستان واقعی سرقت از بانک کشاورزی همدان - حمید مقیمی
4.2
237 رای
مرتبسازی: جدیدترین
مصطفی حاجی زاده
۱۴۰۳/۱/۱۸
00
عالی بود از خوندن کتاب کیف کردم
نویسنده حرفهای نیست و از بیان گیرا و جذاب مطالب عاجز بوده است در تمام مدت از توصیف شخصیت اصلی داستان و دغدغه هایش پرهیز کرده است حتی در ماجرای خواستگاری و ازدواج از انگیزهها و نگرانیهای احتمالی ازدواج با دختری که خانوادهاش را در یک ترومای وحشتناک از دست داده سخنی به میان نیامده است اگر قرار بود با ملاحظه و پنهانکاری زندگی خود پیش برود بهتر بود از زندگی خود و همسرش هیچ نگوید و فقط واقعه را روایت کند گذشته از تکان دهندگی ماجرا تنها جایی که واقعا داستان به لحاظ روایی گیرایی داشت نامه بیتا به برادر کوچکش بود چنین حادثه عظیم و تلخی بهتر بود به قلم نویسندهای خبره به تقریر در میآمد تا بهتر بتواند احساسات و شخصیت افراد درگیر در این ماجرا و چگونگی کنار آمدنشانذبا آن را بدون مصلحت اندیشی بیان کند حتی در مورد وضعیت خانوادگی و شخصیت قاتلان نیز بهتر بود تحقیقات بیشتری صورت بگیرد تا معلوم شود چگونه در این حضیض شقاوت سقوط کرده اند
من تکه ایی از این کتاب رو خوندم، در گوگل سرچ زدم و عکسا و اتفاقات اون روز رو مرور اجمالی کردم، دلم سوخت واسه دو بچه اون روز، خوب طبیعتاً اگه این دزدی صورت میگرفت عاملان دستگیر میشدن، اون زمان این پولهارو نمیشد به این راحتی جابجا کرد، خیلی دلم سوخت کاش اینقدر مقاومت نمیکردن، بعضی دوستان نوشتن دست تقدیر منم نمیدونم چی بگم، درهرصورت اتفاقی هست که افتاده، ولی همیشه باید سبک سنگین کرد، امیدوارم که روحشون قرین آرامش باشه.
من تازه متوجه چنین جنایتی شدم وواقعا سرگذشت دردناکی بوده واینکه ممنون ازخانواده پدری ومادری بیتا.... وچقدردردناک بوده وچه گذشته به خانواده بیتا و اون نگهبان... واقعا سالها باید بگذره تا بازمانده این خانواده خانم بیتا بتونه خودشو پیدا کنه ودردی ک تاابد براش هست رو چطور مرحم بسازه.... مرحمی نیست اما این تقدیر الهیست که تک تک بنده هاش باید دراین دنیا سرنوشتی رو رقم بزنن.....
ممنونم از داماد این خانواده وامیدوارم روزهای قشنگی رو به همسرش ببخشه....
خانم بیتا با خواندن کتاب سرنوشت خانوادت بااینکه سالها گذشته اما به عنوان یک هم وطن ویک خواهرمیگویم بیتای عزیز.... درغمت شریک هستیم... وامیدوارم خداوند روزهای خوشی رو بهت بخشیده وببخشه برات باداشتن همسروفرزندانی عالی...... تشکر از کتاب بیتا
ممنونم از داماد این خانواده وامیدوارم روزهای قشنگی رو به همسرش ببخشه....
خانم بیتا با خواندن کتاب سرنوشت خانوادت بااینکه سالها گذشته اما به عنوان یک هم وطن ویک خواهرمیگویم بیتای عزیز.... درغمت شریک هستیم... وامیدوارم خداوند روزهای خوشی رو بهت بخشیده وببخشه برات باداشتن همسروفرزندانی عالی...... تشکر از کتاب بیتا
داستان خیلی غم انگیزی بود بعضی آدمها حتی آدم نیستند که به بچهی کوچک هم رحم نمیکنند این موضوع که واقعا در حقیقت اتفاق افتاده قلبم رو به درد مییاره چنبن انسان شریفی که به خاطر محافظت از بیت المال جونش رو از دست واقعا قابل ستایشه موقعهای که این کتاب رو میخوندم واقعا خیلی ناراحت شدم که چنین اتفاقی افتاده باشه تو اون زمان من هنوز به دنیا نیمده بودم و وقتی از ماردم هم پرسیدم بی خبر بود نوشتن این کتاب برای نشون دادن شجاعتشون واقعا لازم بود برای اینکه بفهمیم هنوز آدمهایی هم وجود دارن که از حقوق مردم دفاع میکنند اما چنین حادثهی تلخی دور از انتظار بود ولی خوشبختانه اینکه قاتلین مجازات شدن خوشحال کننده بود.
توسط خبری که در یکی از کانالهای خبری شبکههای اجتماعی آورده شده بود و خبرنگار این کتاب رو معرفی کرده بود با این کتاب آشنا شدم. شبها که فراغتی پیدا میشد صفحات کتاب را با چشمانی گریان میخواندم.
سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۶۹
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ
امیدوارم وزارت آموزش و پرورش نگاهی به این کتاب بیاندازد و درس امانتداری تا پای جان را وارد کتب درسی کند شاید مسئولینی تحویل جامعه دهد که در بزرگسالی به بیت المال دست درازی نکنند.
با تشکر فراوان از نویسنده در جاودان کردن واقعه و آرزوی موفقیت و صبر برای بازماندگان
سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۶۹
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ
امیدوارم وزارت آموزش و پرورش نگاهی به این کتاب بیاندازد و درس امانتداری تا پای جان را وارد کتب درسی کند شاید مسئولینی تحویل جامعه دهد که در بزرگسالی به بیت المال دست درازی نکنند.
با تشکر فراوان از نویسنده در جاودان کردن واقعه و آرزوی موفقیت و صبر برای بازماندگان
باسلام من متولد ۶۰ هستم از شهرستان کنگاور یادمه سال ۶۸ مرحوم پدرم یک روز با یه روزنامه وارد خانه شد من هم که ۲ کلاس بیشتر نداشتم دست و پا شکسته این داستان رو خوندم از عکس اون سه تا قاتل کثیف هم میترسیدم حالا شما ببینید اون دوتا طفل معصوم چی کشیدن زمانی که مرحوم پدرشون رو زدن عمق فا جعه خیلی بالاتر از اون چیزیه که ما تصور میکنیم لعنت خدا برغلامحسین و غلامحسن گلزار و خواهر زاده شون رضا خانیان و امثالهم وامیدوارم که روح پاک آن ۵ شهید بیگناه در کنار پرندگان بهشتی جاودانه و ابدی باشد. تنهاکلمه شکری از ۳۳ سال پیش در ذهنم مانده بود که امشب زدم گوگل سرچ کردم همان شهید حسین شکری میباشد که در روستای اکبر آباد بهار به خاک سپرده شد کتاب بیتا را خواندم حالم خیلی خراب شد، ولی چارهای جز تسلیم شدن در برابر مشیت الهی نیست از آقای مقیمی هم بسیار سپاسگذارم.
اوایل انقلاب یه عده مثل ایشون تا این حد خالصانه و از جان گذشته قصد خدمت به مردم رو داشتند و یه عده دیگه دعوا سر قدرت داشتند و هر بار یکی اون یکی رو ترور میکرد یا اتهامی براش جور میکرد تا طرف و بیچاره کنند، کاش از این بزرگ مردان الان هم داشتیم و کشور رو نجات میدادند، ممنون از نویسنده محترم که با اضافه کردن مستندات انتهای کتاب رسالتشون رو تمام و کمال انجام دادند
سلام چه واقعیت تلخی که باخواندن لحظات غمگینش تمام مدت بغض داشتم و برای ان شهیدان از خداوند شادی روح طلب کردم در بهترین جایگاه بهشت باشند چنین انسانهای شریفی انگشت شمارند در دنیای مادی ما انسانها که این چنین متعهد برای بار مسئولیتی که بر شانه دارند از جان خود و عزیزانشان هم میگذرند خدا به باز ماندگانشان صبر عطا کند و بهترینها برایشان اتفاق بیافتد سپاسگزار از اقای حمید مقیمی نگارنده و پیگیرنده این اتفاق که باعث شدند یاد و نام این عزیزان جاودانه شود و ممنون از کتابراه