نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی مادام بواری - گوستاو فلوبر
3.2
79 رای
مرتبسازی: پیشفرض

سلام
اول یک توصیه که اگر نمیتونید چیزی جز پایانهای خوش را تحمل کنید ازخواندن این کتاب صرف نظر کنید داستان و شخصیتهای اصلی این رمان ماهیت تراژیک دارند داستان در استانی در کشور فرانسه است
جالبه بدونید تولستوی آنا کارنینا را بعد از خواندن این اثر نوشته
داستان به نظرم از اینجا شروع میشه که یک روز مادام بواری تعجب میکنه که چرا اصلاً با چارلز ازدواج کرده مگه لذت بردن چه اشکالی داره؟ بدنبال راه حل میگرده که به زنا میرسه. به نظرم دلیل همه اینها دلیل ش خواندن رمانهای عاشقانه زمان جوانی ش بود و آرزو میکرده روزی مثل اونها بشه
میدونید برام این رمان چه چیز جالبی داشت؟
که فلوبر چطوری شخصیت رمان ش رو که کارهای غیراخلاقی انجام میداده رو برای خواننده مثل فرشتهای بیگناه جلوه بده که بعضی جاها نه همیشه به اون حق داده بشه!!! مادام بواری به نظرم یک فردی هستش که در تمام آرزوهای برآورده نشدهاش قرا میگیره وهمچنین اون انسانی خیلی خودخواهی هست که تن به همچنین فراری میزنه و در آخر خودش رو با آرسنیک به کام مرگ میرسونه البته این مدل انسانها وقتی بوجود میاند که انسانهای خوش باور و به قول گفتنی ابله دورشون رو گرفته باشند مثل چارلز که مدام خودش رو گول میزد و تازه به این طرز فکرش هم به خودش میبالید و وقتی از همهی رازهای زنش خبردار شد اگرچه دیر کاری جزء سکوت و آتش درونش و اون حس خوشبینی بعد از مرگ همسرش ادامه داد.
/یاعلی
اول یک توصیه که اگر نمیتونید چیزی جز پایانهای خوش را تحمل کنید ازخواندن این کتاب صرف نظر کنید داستان و شخصیتهای اصلی این رمان ماهیت تراژیک دارند داستان در استانی در کشور فرانسه است
جالبه بدونید تولستوی آنا کارنینا را بعد از خواندن این اثر نوشته
داستان به نظرم از اینجا شروع میشه که یک روز مادام بواری تعجب میکنه که چرا اصلاً با چارلز ازدواج کرده مگه لذت بردن چه اشکالی داره؟ بدنبال راه حل میگرده که به زنا میرسه. به نظرم دلیل همه اینها دلیل ش خواندن رمانهای عاشقانه زمان جوانی ش بود و آرزو میکرده روزی مثل اونها بشه
میدونید برام این رمان چه چیز جالبی داشت؟
که فلوبر چطوری شخصیت رمان ش رو که کارهای غیراخلاقی انجام میداده رو برای خواننده مثل فرشتهای بیگناه جلوه بده که بعضی جاها نه همیشه به اون حق داده بشه!!! مادام بواری به نظرم یک فردی هستش که در تمام آرزوهای برآورده نشدهاش قرا میگیره وهمچنین اون انسانی خیلی خودخواهی هست که تن به همچنین فراری میزنه و در آخر خودش رو با آرسنیک به کام مرگ میرسونه البته این مدل انسانها وقتی بوجود میاند که انسانهای خوش باور و به قول گفتنی ابله دورشون رو گرفته باشند مثل چارلز که مدام خودش رو گول میزد و تازه به این طرز فکرش هم به خودش میبالید و وقتی از همهی رازهای زنش خبردار شد اگرچه دیر کاری جزء سکوت و آتش درونش و اون حس خوشبینی بعد از مرگ همسرش ادامه داد.
/یاعلی

کتاب رو قبلا خونده بودم ولی آثارفلوبررا خیلی دوست دارم، گوینده اول نه اینکه بگم صداشوون بد بود، نه، به نظر کمی بچه گانه بود، خانم گوینده دوم خوب بودن ولی خیلی با عجله میخوندن، اما در آخر ملایم شدن وبسیار عالی بود، خلاصه دستشون درد نکنه، زحمت کشیدن، رمان شیرینی است، داستان در فرانسه بعد ازانقلاب وتقریبازمان لویی هجدهم رخ میدهد وتقریبا اگر آنا کارنینا رو خونده باشید بنوعی شباهت به آن دارد، سپاس

صدای گوینده بسیار کودکانه است تا آنجایی که من شک کردمشاید کتاب برای گروه سنی الف نوشته و خوانده شده! و بسیار غیر حرفهای کتاب را میخواند، بطوری که دنبال کردن داستان بسیار سخت است. فقط چون کتاب را خریدم گوش میدهم و بعد از گوش دادن حتما باید قرص مسکن بخورم! امتیاز یک ستاره دادم که اگر امکانش بود حتما کمتر میدادم.

رمان مادام بوواری یک رمان رئال واقعی است. عاملی که به جذابیت آن میافزاید توصیفهای دقیق واضح از نقشهای انسانی وتفاوتهای شخصیتی آنها، توصیف کامل ودقیق از محیط جغرافیایی، جو فرهنگی ومذهبی حاکم برفضای داستان است که برای خواننده مانند سفری درتونل زمان میباشد. سفر به روستایی درفرانسه بعداز انقلاب، ودرک کامل از شرایط فرهنگی مذهبی، اقتصادی حاکم بر آن.

اولین اثر فلوبر بود که خواندم بیشتر از 50 درصد داستان به وصف محیط و ابزار و... گذشت که بنظرم این ضعف نویسنده است تا جایی که چند بار تصمیم به پاک کردن کتاب گرفتم. صدای گوینده اول بنظر کودکانه میآمد ضمن اینکه اشتباهاتی در تلفظ وجود داشت که ماهرانه رد میشدند و این نشانه تجربه کم ایشان در شناخت لغت و معنی آن در جمله بود

کتاب خوب و زیبا بود و خیلی زیبا همه چیز شرح شده بود ولی بعضی جاها شاید توی ترجمه این مشکل پیش امده باشه که خیلی زیادی جزییات توضیح داده میشه که اونم زیاد مشکلی نیست گویندهها هم بد نبود مخصوصا گوینده دوم که خوب بودن ولی دو سه جا تپق داشتن ک اونم مشکلی نیست ب اون بزرگی ک دوستان زیادی تو نظرات زیادی بزرگ کردن

















دوم نظرم راجع به کتاب:
سه سال پیش که کتاب رو نصفه رها کردم، فکر نمیکردم دیگه بهش برگردم، ازبس پر از توصیفات اضافی و زیاد بود، تا اینکه رمان آناکارنینای لئو تولستوی رو خوندم و متوجه شدم تولستوی از کتاب مادام بوواری برای نوشتن رمانش الهام گرفته، پس دوباره رفتم سراغ مادام بوواری! ترجمههای خوبی ازش پیدا نکردم، متاسفانه بازهم خوندنش برام سخت بود ولی به هر زحمتی بود تمومش کردم و متوجه شدم که چقدر زیبا انحطاط یک زن رو درحالی که در نظر دیگران خوشبخت بوده نشون داده و زیاده خواهی زن رو به تصویر کشیده، درسته این رمان قدیمی هستش ولی در این زمانه زنهایی رو میشناسم که زندگی آروم و خوبشون با همسرشون رو رها میکنن و به خیال استقلال داشتن ویا زندگی کردن خودشون رو بازیچه مردهای هوس باز میکنن و درنهایت کسی که بازنده هست خود زنها هستند....