نقد، بررسی و نظرات کتاب پاییز فصل آخر سال است - نسیم مرعشی

در این داستان هیچ شخصیتی قهرمان نیست، هیچ شخصیتی مطلقا خوب یا بد نیست، همه خودشان هستند، انسان‌هایی عادی و از دل جامعه‌ی اطرافمان. روایت‌هایی از زندگی سه دختر در آستانه‌ی سی سالگی است. این رمان دو بخش اصلی با نام‌های «تابستان» و «پاییز» دارد که هر کدام به سه فصل تقسیم بندی می‌شوند که تکه‌ی اول و دوم و سوم نامیده شده‌اند. هر کدام از این فصل‌ها هم توسط یکی از این سه دختر روایت می‌شود. این رمان برش‌هایی از زندگی سه دختر در آستانه‌ی 30سالگی است. زندگی این سه دختر از دوران دانشگاه به هم گره خورده و حالا راهشان کاملا از هم جداست؛ اما روی زندگی هم تاثیر می‌گذارند.

دیدگاه غمگین و پیرنگ غم غصه

کتاب خوبی بود، داستان رو دوست داشتم ولی پرشهایی رو که در داستان بود خیلی دوست نداشتم.

تک تک کلماتش رو با تموم وجودم حس کردم، اینقدری برلی من ملموس بود که با خودم گفتم من کی نشستم زندگیمو برای نویسندش تعریف کردم؟
خلاصه که خیلی لذت بردم

کاملا با پوست و گوشت و استخوان خوندمش چون خودم در پروسه مهاجرت هستم ‌و … قشنگ حس‌های روجا رو میفهمیدم و دقیقا لیلا و همسرش مثل خودم و همسرم بودیم و …. نثر خانم مرعشی عالیه کاش زودتر میشناختم شون.

سه نگاه زنانه به زندگی دختران دهه شصتی
برام ملموس بود و همین روایت نویسنده رو برام جذاب کرد

این سبک رمان رو دوست داشتم

دوسش داشتم. تلخیش قلبم رو فشار میداد و این بخاطر زنده بودن و ملموس بودن لحظاتش بود. غم روجا نسبت به چیزی که لیلا و شبانه میکشیدن کمتر بود. غمش چاره داشت ولی اون دوتای دیگه هرکاری میکردن باز هم همه چی حل نمیشد.

رمان شیرینی نیست و تلخی رو میشه داخلش حس کرد ولی در کل خوب است

تعریف این کتاب رو خیلی شنیده بودم. به همین خاطر خوندمش. کتاب قشنگی بود و نثری روان داشت در مورد شخصیت‌ها بسیار دقیق و با جزییات توضیح داده بود ولی ازینکه پایان کتاب باز بود جالب نبود برام چون فکر میکردم جور دیگه‌ای تموم میشه.

داستان قشنگی بود 🌸

نسل سردرگم نسل هراسانى که هرچى رفتن نرسیدن فکر نرسیدن بیشتر از موفقیتهاى رسیده بهش اذیتشون کرد …عالى وروان وبى حاشیه نوشته شده بود این کتاب والبته لذت بخش.

به نظر بنده، درسته که این کتاب به مهاجرت و حواشی اون پرداخته، امّا میشه گفت بیشتر در مورد تنهایی آدمها و ترس اونها از تنها ماندن باشه. حالا فرقی نمیکنه در وطن خودت باشی یا در کشور غریب؛ در جمع دوستان و خانواده باشی یا تک و تنها...
کتاب از نظر ایده و موضوع، جذّابه؛ این که از زبان دختران و زنان روایت شده، هم به جذابیتش افزوده، فقط نقدی که وارده، زبان دیالوگهاست، که به نظرم بهتر می‌بود که زبان محاوره انتخاب میشد.

جالب. نثر روان و توضیحات دقیق و جذاب در مورد شخصیتها. انتهای داستان رو درست متوجه نشدم. گنگ بود

من با این کتاب با یه سبک جدید رمان آشنا شدم جالب بود هر کسی علیرغم ظاهر زندگی یه چیزایی داره که فقط خودش می‌دونه... من دوسش داشتم

خیلی رمان دوس داشتنی بود من داستان این کتاب و بسیار دوس داشتم

من این کتاب رو دوست داشتم.
خیلی‌ها در نظرات ایراد به پایان باز کتاب گرفته بودن اما از نظر من این ویژگی منحصر به فرد این کتاب بود.
تا حدی منو یاد کتاب چراغ‌ها را من خاموش میکنم زویا پیرزاد افتادم البته این کتاب پیچیدگی بیشتری داشت.

انقدررر دوسش داشتم که دو بار خوندمش
خیلی ملموس و واقعیه به عنوان یه دختر سی ساله با تمام وجودم حسش کردم کاملا مطابق با واقعیت زندگی روزمره

ارزش خواندن دارد

رمان جالبیه سبک ان با رمانهای دیگه فرق داره من خوشم امد توصیه میکنم بخونید

بسیار عالی، حتما توصیه میشود

سلام.
از خواندنش لذت بردم. متن روان و پر کشش بود.

کتاب را تمام کردم. عالی بود. ساده‌ترین روز مر گی‌ها و اتفاقاتی که ممکته بیفته رو با قلمی بسیار زیبا و ادبی نو شته بود قبلا این از روزمرگی نوشتن رو با زویا پیرزاد تجربه کرده بودم ولی ایشون بیشتر شیرین می‌نوشتن ولی خانم مرعشی حرفه‌ای می‌نویسن. واقعا عالیه انشالله که موفقیت روز افزونشون رو شاهد باشیم.

هنوز تمومش نکردم، اما از بروز بودن نوع نگارش نویسنده خوشم‌میاد، انگار مثل خودمونه

کاش صوتیش بود خیلس دوست دارم بخونمش

خیلی غمش زیاد بود, منفی بافی شبانه رو دوست نداشتم. قسمت‌های هرس اور هم داشت.

این کتاب با اینکه پایان بازی داشت اما واقعا قشنگ و گیرا بود... قلم نویسنده فوق العاده قوی بود و سه داستان رو خیلی عالی بیان کرده بود... به نظرم که ارزش خوندن داره

یکی از بهترینا بود قلم خوب نویسنده صمیمی و گرم داستان هم که انگار در زندگی هر کدام از ما تکرار میشن

قدرت نوشتن این نویسنده عالی بود عالی خیلی خوشم اومد فقط آخرش خارج انتظارم بود ولی طول کتاب واقعا لذت بردم فکر میکردم این کتایو دوباره بخونم

پایان نامفهومی داشت و درکل کتاب جالبی نبود

قلم نویسنده عالی بود فقط جای تعجب داشت ک چرا پایان نداشت کتاب!!!!!!! این خیلی عصبی کرد منو ک خواننده رو بلاتکلیف گذاشت با کلی سئوال‌های بی‌جواب!!!!!!

کتاب خوبیه فقط کاش داستانو تاا انتهاا میگفت و حالت پایان باز براش نمیذاشت

زیادی ازش تعریف میکنند. به اندازه تعریف‌هایی که ازش تو تلویزیون شنیده بودم خوب نبود.

کتابی مملو از زندگی واقعی نسل ما؛ مسخ شده در کش و قوس عشق، تردید، رویا و ریشه... ریشه در خاکی نجیب و هماره در رویارویی با دیب‌های نانجیب!
در لابلای سطرهای کتاب ما بودیم، نسلی عقیم، با چشمه‌های جوشان اشک در قلبهایمان، با آرزوهایی که در کودکی جاماند و قلمه هایشان هرگز جان نگرفت.
آری که کام روزگار همه مان تلخ است، آری که امان خواستیم ازین نبرد نابرابری که دنیامان را به سر گرفت و با خود برد
با اینهمه کاش تلخی مان کم شود، لااقل در کتاب‌ها، شاید بارقه امیدی اجاق دلمان را گرم کند.

روجا دوست داشتم شخصیت محبوبم بود داخل کتاب حداقل با خودش رو راست بود‌.‌ای کاش شبانه هم دست از نزائیده مادری کردن بر میداشت.

اخرش اصلا نفهمیدم چى شد😐

قشنوه ولی پایانش خیلی روی مخ آدم میره

واقعا پایان بیخودی داشت

نویسنده بدون هرگونه استرس و نگرانی مطلب رو نوشته و انگار خیال نداره از موقعیت کنونیش تغییر حالت بده
البته هنوز تمومش نکردم

خیلی عصبانی شدم از پولی که برای خریدش دادم. نویسنده قلم خوبی داره اما همه چی قاطی بود با همدیگه، از یه شاخه می‌پرید به یه شاخه دیگه.

کتاب خوبی بود دوستش داشتم یکروزه تمامش کردم
کتاب متفاوتی بود

دلم از غم ترکید. دردناکه این موضوع مهاجرت.