نقد، بررسی و نظرات کتاب انسان در جستجوی معنا - ویکتور فرانکل
4.5
906 رای
مرتبسازی: جدیدترین
Marmar Moghadam
۱۴۰۲/۴/۲۹
12
خب کتاب معرفی شده در اکثر جمع هاست و خوندنش مفید بود نویسنده در مرتبهای موفق ناگهان در زندانی بی رحم اسیر میگردد و در فکر بقا و حیات به بهترین خصوصیات اخلاقی متوسل میشود در جهان ما موضوع گم شده همین بقا و حیات به شرط زیستن گم شده است و ما درگیر عقاید مزخرف سنت و مذهب و سایر خصوصیات اخلاقی پست شدیم و اگر ب این قصد برای یافتن خوانده شود بسیار مفید است
کتاب انسان در جستجوی معنا یکی از بهترین کتابها برای شناخت چرای زندگیتان است و با خواندن این کتاب در میابید که انسان در بدترین شرایط زندگی خود نیز دلیلی ژرف برای زندگی و شناخت الوهیت درونه خود میباشد از زندگی کردن لذت ببرید زیرا هر چه شرایط زندگیتان سخت تر باشد به خودتان و خدای درونتان نزدیک تر میشوید
کتاب خیلی زیبایی بود در واقع داره میگه باید دنبال یه موضوعی تو زندگیمون باشیم که بهمون انگیزه زندگی کردن بده مثل عشقی که به اعضای خانوادمون داریم و میخوایم خوشحال ببینیمشون و.... قسمت دوم که در مورد لوگوتراپی توضیح داده و مثال اورده هم بسیار خواندنی است اگر اثار اروین د یالوم رو خونده باشین بنظرم راحت تر باهاش ارتباط میگیرین
این کتاب یکی از بهترین کتابهایی بود که توی عمرم خوندم وحتی به کسایی هم که کتابخوان نیستند توصیه میکنم برای داشتن زندگی بهتر این کتاب رو بخونند. خیلی از روانشناسان با استفاده از آموزههای تئوری یک سری راه و روش برای زندگی بهتر و یافتن انگیزه و چرایی برای زندگی به ادمها معرفی میکنند ولی دکتر فرانکل که در اون اردوگاه و شرایط سخت بوده و توانسته یک معنی عمیق برای ادامه زندگی پیدا کنه و انسان رو برای پیدا کردن چرایی زندگی با استفاده از تجربه عملی آموزش میده به نظرم ستودنیه.
این کتاب یکی از عالیترین کتاب هاییه که تا آلان خوندم. کتابی که با سرگذشتی از نویسنده در اردوگاههای کار اجباری آغاز میشه و در ادامه از دل این اتفاقات نکات روانشناسانهی بی نظیری رو عنوان میکنه. این کتاب برای همهی افراد مناسبه و نویسنده با حس بی طرفی و استفاده از گفتهها و نوشتههای مکاتب دیگر متنی کامل را در اختیار شما میگذارد.
کتاب «در جستجوی معنا» کتاب ارزشمندی در حوزهی روانکاوی و «روانشناسی امید» است. دکتر فرانکل نویسندهی کتاب، از دیدگاه روانپزشکی و با توجه به تجربیات شخصی و غیر قابل تحملی که در اردوگاههای مرگ و کار اجباری در بحبوحهی جنگ عالمگیر دوم بدست آورده، به بررسی این موضوع پرداخته است. او در ایام کودکی و نوجوانی خود در این اردوگاهها شاهد رنجها و بدبختیهای همکیشان، همنوعان و هم نسلهای خود بوده اما تحمل آنها را از رنج در یک حدّ نمیدیده است! او برخلاف فروید که اساس مطالعهی خود را بر «ضمیر ناخودآگاه» و ناکامیهای افراد میگذارد، نقطهی عزیمت مطالعه خود در شناختشناسی روانی بر «معنا شناسی» و درک افراد از شرایطی که در آن هستند، گذاشته است. دکتر فرانکل بر این اساس است که نتیجه میگیرد که چرا از میان افرادی که در شرایط اجتماعی ناگوار مشابهای هستند، عدهای هم امیدوارترند و هم درکی برای انتحار خود ندارند! به همین دلیل او «ارادهی معطوف به معنا» را محور تحلیل خود قرار میدهد. از نظر دکتر فرانکل درک هرکس از رنج و تحمل مصائب و مرارتهای زندگی، بستگی به معنا و برداشت او از هستی، «جامعه»، خود " Self " و دیگران دارد. بنابراین به اندازهی این برداشتهای ذهنی و فکری افراد با یکدیگر تفاوت دارند.
کتاب شامل دو بخش است: بخشی که به بازگویی تجربه نویسنده از اردوگاههای کار اجباری آلمان نازی میپردازد و بخش دوم بررسی روان درمانی لوگوتراپی یا معنا درمانی... اینکه در مواجهه با حوادث زندگی این نگرش ماست که تاب آوری ما رو تعیین میکنه حرف اصلی این کتابه که میتونه گاهی راه گشا باشه.
سلام خدمت دوستان.
کتاب واقعا پر محتواییه و بسیار میتونه کمک کنه به فرد برای مبارزه با نحوه ذهنیت نادرست خودش.
ذهن انسان بزرگترین دشمن هر فرد و واقعا این کتاب سلاح مبارزه با ذهنت رو در اختیارت قرار میده.
ومهم تر از اون یادگیری با آجرهایی که دشمنانت به سمتت پرتاب میکنن امپراطوری خودتو بسازی
کتاب واقعا پر محتواییه و بسیار میتونه کمک کنه به فرد برای مبارزه با نحوه ذهنیت نادرست خودش.
ذهن انسان بزرگترین دشمن هر فرد و واقعا این کتاب سلاح مبارزه با ذهنت رو در اختیارت قرار میده.
ومهم تر از اون یادگیری با آجرهایی که دشمنانت به سمتت پرتاب میکنن امپراطوری خودتو بسازی
درباره وقایع هولوکاست هنوز که هنوزه کاملا به یقین نرسیدم. صحبتهای زیادی دربارهاش میشنوم. اما اگه بخوام از این مسئله چشم پوشی کنم اینکه شخصیت اصلی ماجرا با هر دلیلی انسان رو به زنده ماندن و زندگی کردن تشویق میکنه این، قابل تحسین هستش. برای امید به زندگی هر اثری خلق بشه از هر نویسندهای باید غنیمت دونست.
وقتی کتاب رو میخوندم با خودم فکر میکردم که چقدر انسان وابسته محیطی هست که زندگی میکنه و میتونه با هر چیزی از خودش سازگاری نشون بده و اینکه اگه ما تو شرایط سخت دووم میاریم و از لحاظ روانی میتونیم مقاومت کنیم همون امیدی هست که باعث میشه با خودمون بگیم همه چی بهتر میشه و انسان موجودی هست که تو آینده زندگی میکنه و نگاهش رو به جلو هست.
این کتاب خاطرات یک دکتر روانشناس از اردوگاه کار اجباری هست که همزمان داره میگه هرکسی معنایی برای زندگی خودش داشته باشه میتونه تو بدترین و طاقت فرساترین شرایط دووم بیاره تا به خواسته خودش برسه. و ثابت میکنه که خودش تونسته تو شرایطی که کورههای آدم سوزی رو دیده یا کسانی رو دیده که در عین دانشمند بودن دست به کارهای غیراخلاقی و غیرانسانی میزدند، دوام بیاره تنها با داشتن هدف و معنایی برای زنده بودن وزندگی خودش، اون تونست با انسان بودن و اخلاق داشتن اونجارو تحمل کنه و درآخر نجات پیداکنه. این کتاب خاطراتی هستن که دراونجا گذرونده و بطور پنهانی نوشته و تونسته ازشون محافظت کنه تا الان بدست ما برسه. یه داستان معروفی هست که میگه اگر تو یه برجی آتیش باشه و بگن ما بهت چندملیون پول میدیم تا بری اونجا، اما ممکنه خیلیها انجامش ندن. اما اگر داخل همون برج کودکی باشه و ما والدین اون باشیم حتی بدون ذرهای چشمداشت به پاداش، بی درنگ خودمونو به درون آتش میندازیم برای نجاتش. و اینجا درحالت دوم معنایی وجود داشت که مارو وادار به انجام به اینکارمیکنه
نپسندیدم و پیشنهاد نمیکنم، برای رسیدن به آرامش و باز شدن گرههای ذهنیم بعد گذشتن از شرایطی سخت از مشاور خواستم بهم کتابی معرفی کنه که کمی به حالم کمک کنه! هفتاد صفحه از کتابو خوندم و انقدر حالم بد شد که تپش قلب گرفتم! دونستن اینکه شخصی بدبخت تر با شرایط زیستی سختی وجود داشته یا داره به مشکلاتی که برای من پیش اومده کمکی نمیکنه من نمیتونم متشکر از وضعیت فعلیم باشم فقط چون میدونم زندگیهای سخت تری وجود داره و بدون هیچ سر رشتهای بگم بله زندگیم معنا و مفهومی داره پس من نباید بمیرم! پس اشخاصی که مردن زندگیشون معنا و مفهومی نداشته؟ برای یکی درد تداعی کننده خوشبختیه و برای یکی همدرد اینها رو نمیشه یکی دونست...