نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی مغازه خودکشی - ژان تولی
4.4
1561 رای
مرتبسازی: جدیدترین
samane aminikhah
۱۴۰۲/۹/۲۷
00
فوق العاده خوب بود مخصوصا با صدای دلنیشن آقای شکیبا
کتاب مغازه خودکشی خیلی شبیه حال انسانهای امروزه که زندگی رباتی و شرایط موجود باعث افسردگی و ناامیدی شان شده و چشم روی تمام زیباییهای دنیا بستن و معنای زندگی را فراموش میکنن تا اینکه یک ناجی به کمکشان میاد و بهشون نشون میده سبک زندگی جدید و نگاه متفاوت را، در کل کتابی جالبی بود
کتاب بی اندازه قشنگ بود:) شنونده از همون اول متوجه میشه که با یه داستان کاملا متفاوت روبه روعه، دیدن روند روحی خانواده و مردم در طول کتاب به بهترین نحو نشون داده شده بودپایان بندی بی نظیر نویسنده هم اونجایی بود که همه چی درست شد و دقیقا اونجایی که مخاطب میخواد نفس راحتی بکشه، نویسنده برای بار آخر یقهی مخاطبشو میگیرهبهترین تصمیم برای آلن بود درپایانبندی آلن وظیفشو به پایان رسونده بود و وقت رفتنش بود:> گویندگی آقای شکیبا بی نظیر بود، برد ارتفاع و رنگ درست و سراسر گویششون.. خیلی لذت بخش بود!
خطر اسپویل. از همان ابتدا، متوجه میشویم که با داستانی متفاوت از همه داستانهایی که تاکنون خوانده ایم، مواجه هستیم. خانوادهای عجیب که نمایندهی جامعه و دنیای عجیب و متفاوتی هستند. آنچنان اندوهگین و غمزده و افسرده و ناامید، که خودکشی پدیدهای عادیست و مغازههایی برای خرید ابزار این کار وجود دارد و مردم هر روزه برای انتخاب روش خودکشی شان به آن جا مراجعه میکنند. دنیا درگیر جنگ، فقر و مشکلات محیط زیستی است و مردم به جایی رسیدهاند که ترجیح میدهند به جای اصلاح خود و جامعه، خود را از بین ببرند. اما در چنین جامعهای تنها یک پسر کوچک وجود دارد که در نهایت بذر امید و خوش بینی را در دل خانوادهی خود و مردم میکارد. غافلگیری ما توسط نویسنده به همینجا ختم نمیشود و درست در پایان کتاب و جایی که فکر میکنیم اوضاع رو به بهبود است، اینپسر قهرمان، مرگی خودخواسته را انتخاب میکند!! اینجاست که ذهن مان درگیر میشود که آیا او پیام آور عشق و صلح بوده و ماموریتی خطیر داشته؟ و یا خود دچار افسردگی و اندوه شده و به خط پایان رسیده است؟ نمیدانیم؛ و همین تعلیق و غافلگیری، داستان را از کلیشهای که ممکن بود به آن مبتلا شود، میرهاند.
صدای گوینده عالی بود. داستان به نظرم خیلی کوتاه بود. در کل کتاب بدی نبود نه به اون اندازه که تعریف که در کامنتها خوندم! خیلی کتاب عمیقی نبود. اگر از ۱۰ بخوام نمره بدم میتونم بهش نمره ۶ بدم. موضوعات و مشکلات کنکونی دنیا و بشر رو در قالب داستان بیان کرده. به این نکته پرداخته که اگر مردم سعی کنن به اخبار بد گوش نکنن و مثبت اندیش باشن میتونن در هر دنیای بد و تاریکی زندگی میکنن شاد باشن. منظور این بود که همیشه دنیا و زندگی آنطور که میخواهیم نمیشود دنیا جاییست که خود آن را میسازیم و انتخاب میکنیم چگونه زندگی کنیم. از اسم کتاب بر میامد که بیشتر از این درون مایه داشته باشد که نداشت.
داستان با تموم رمانها و داستانهایی که تا الآن خونده بودم متفاوتتر بود، یه چیز خاص، یه ایده عالی. خیلی لذت بردم و توی نصفه روز تمومش کردم، درآخر هم غمگین شدم، آلن گویا از همه غمگینتر بود اما رسالت و ماموریتش رو برای تغییر خانوادهش انجام داد و رفت. بنظرم هرکس یکبار حداقل باید گوش بده بهش. صدای هوتن شکیبا و خوانشش هم عالی بود.
*خطر اسپویل*
از کلیت داستان لذت بردم، باهاش خندیدم، غم شخصیت هارو درک کردم و در تمام طول داستان آرزو میکردم کاش همه یک نفر مثل آلن توی زندگیشون داشته باشن
هیچ کجای داستان اشکم در نیومد بجز آخرش...
تو کل داستان فکر میکردم آلن خیلی شخصیت شادی داره ولی با اتفاق آخر فقط این جمله اومد تو ذهنم (خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است، کارم از گریه گذشته به آن میخندم)
نمیدونم توی فکر نویسنده چی میگذشته ولی برداشت من از کتاب این بود...
آلن فقط یک پسر بچه بود و محیطی که در اون زندگی میکرد و آدمهای اطرافش باعث شدن روحیهاش خراب بشه اما به خاطر عشقی که به خانوادهاش داشت و دلسوزیش برای مردم تصمیم گرفت از این وضعیت نجاتشون بده و وقتی که به هدفش رسید، وظیفهی خودش رو تمام شده حساب کرد...
از کلیت داستان لذت بردم، باهاش خندیدم، غم شخصیت هارو درک کردم و در تمام طول داستان آرزو میکردم کاش همه یک نفر مثل آلن توی زندگیشون داشته باشن
هیچ کجای داستان اشکم در نیومد بجز آخرش...
تو کل داستان فکر میکردم آلن خیلی شخصیت شادی داره ولی با اتفاق آخر فقط این جمله اومد تو ذهنم (خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است، کارم از گریه گذشته به آن میخندم)
نمیدونم توی فکر نویسنده چی میگذشته ولی برداشت من از کتاب این بود...
آلن فقط یک پسر بچه بود و محیطی که در اون زندگی میکرد و آدمهای اطرافش باعث شدن روحیهاش خراب بشه اما به خاطر عشقی که به خانوادهاش داشت و دلسوزیش برای مردم تصمیم گرفت از این وضعیت نجاتشون بده و وقتی که به هدفش رسید، وظیفهی خودش رو تمام شده حساب کرد...
کتاب صوتی مغازه خودکشی روایتگر طنز تلخی از جامعه ناامید و افسرده است که دنبال خودکشی هستن در این کتاب ثابت میکنه که یه ادم چطور میتونه روی روحیه بقیه تاثیر بذاره و به زندگی امیدوارشون کنه شخصیت آلن واقعا دوست داشتنی بود اما آخر داستان شوک آور و دور از انتظار بود، به شخصه پیشنهاد میکنم گوش دهیدو لذت ببرید با صدای دلنشین اقای هوتن شکیبا کتابی بسیار شنیدنی ست، ممنون از کتابراه عزیز
این رمان درباره خانواده تواچ و کسب و کار منحصر به فرد آنهاست. خانواده تواچ مغازهای با این شعار دارند: «آیا در زندگی شکست خوردهاید؟ لااقل در مرگتان موفق باشید.» مغازه آنها که مغازه خودکشی نام دارد، به افرادی که قصد خودکشی دارند خدمات ارائه میدهد. خانواده تواچ حتی به مشتریان خود مشاوره خودکشی هم میدهند و انواع و اقسام روشهای مختلف برای پایان دادن به زندگی فلاکتبارشان را به آنها پیشنهاد میکنند.
رمان در زمان و مکان نامشخصی اتفاق میافتد. اما چیزی که مشخص است، این است که ناامیدی فراگیر شده و بیشتر مردم دلیلی برای زنده بودن ندارند. شاد بودن و خندیدن از عجیبترین چیزها به شمار میرود و آمار خودکشی بسیار بالا است. در این میان، مغازه خودکشی به خود افتخار میکند که به آدمها کمک میکند تا از شر زندگی راحت شوند.
همهچیز در مغازه خودکشی و در خانواده تواچ خوب پیش میرود. پسر خانواده وسایل جدیدی برای خودکشی اختراع میکند و میل به خودکشی روز به روز بیشتر میشود. اعضای خانواده کار خود را به خوبی انجام میدهند تا اینکه آلن به دنیا میآید. آلن برعکس همه آدمهایی است که ما تا به حال در رمان دیدهایم. او شاد است! لبخند میزند و عاشق کمک به دیگران است. قوانین مغازه را رعایت نمیکند و به شکل غیر قابل باوری مثبتاندیش و خوشبین است. رفتارهای آلن کمکم باعث ایجاد تغییرات اساسی میشود و…
رمان در زمان و مکان نامشخصی اتفاق میافتد. اما چیزی که مشخص است، این است که ناامیدی فراگیر شده و بیشتر مردم دلیلی برای زنده بودن ندارند. شاد بودن و خندیدن از عجیبترین چیزها به شمار میرود و آمار خودکشی بسیار بالا است. در این میان، مغازه خودکشی به خود افتخار میکند که به آدمها کمک میکند تا از شر زندگی راحت شوند.
همهچیز در مغازه خودکشی و در خانواده تواچ خوب پیش میرود. پسر خانواده وسایل جدیدی برای خودکشی اختراع میکند و میل به خودکشی روز به روز بیشتر میشود. اعضای خانواده کار خود را به خوبی انجام میدهند تا اینکه آلن به دنیا میآید. آلن برعکس همه آدمهایی است که ما تا به حال در رمان دیدهایم. او شاد است! لبخند میزند و عاشق کمک به دیگران است. قوانین مغازه را رعایت نمیکند و به شکل غیر قابل باوری مثبتاندیش و خوشبین است. رفتارهای آلن کمکم باعث ایجاد تغییرات اساسی میشود و…
اینکه همه چیزهایی که باعث میشد از زندگی خسته و ناامید باشی رو از زبان آدمهای مختلف بیان میکرد و آلن همیشه نیمه پر زندگی رو بهمون یاد آور میشد منو خیلی تحت تاثیر قرار داد، فهمیدم حتی اگه همه دنیا هم افسرده باشن و زندگی سخت باشه اگه خودت دلیل شادیت باشی و به زندگی مثبت نگاه کنی و زیبایی هاشو ببینی هم خودت لذت میبری هم میتونی دید دیگران رو به زندگی عوض کنی. درضمن صدای آقای شکیبا شنیدن این کتاب رو جذاب تر میکرد