نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی مغازه خودکشی - ژان تولی
4.4
1562 رای
مرتبسازی: جدیدترین
ghazal bayati
۱۴۰۱/۹/۹
00
خیلی کتاب قشنگی بود
این کتاب رو دوبار گوش دادم واقعا عالیه خصوصا صدای گوینده خیلی خوب بوده
روایتگر یک خانواده با شغلی عجیب در یک زمان نامعلوم هست که انگار داره این پیغام رو میرسونه که ادم تو این شرایط وضعیت که ادم پشت بندهم داره خبرای بد میشنوه زندگی کردن کار دشواریست این درحالیست که ما باید انگیزههای خودمون رو برای ادامه دادن پیدا کنیم و شاد باشیم و شادی ببخشیم.
روایتگر یک خانواده با شغلی عجیب در یک زمان نامعلوم هست که انگار داره این پیغام رو میرسونه که ادم تو این شرایط وضعیت که ادم پشت بندهم داره خبرای بد میشنوه زندگی کردن کار دشواریست این درحالیست که ما باید انگیزههای خودمون رو برای ادامه دادن پیدا کنیم و شاد باشیم و شادی ببخشیم.
به نظرم کتاب خیلی ضعیفی هست و ایراد بزرگی که داره این هست که موضوع کتاب (خودکشی) مناسب افراد بزرگسال هست درحالی که متن داستان زیادی ساده و مناسب نوجوانان هست و این تناقض بزرگی هست که باعث میشه کتاب برای هیچ رده سنی مناسب نباشه. و ایراد بزرگ دیگه کتاب اینه که در آخر آلن خودکشی میکنه و کل هدف کتاب زیر سوال میره😐
داستان درباره خانواده ایست که در زمانی نامعلوم زندگی میکنند. دورانی که هیچ چیزِ امید بخشی وجود ندارد و همه مردم افسرده و غمگین هستند. این خانواده صاحب مغازهای هستند که انواع لوازمِ لازم برای خودکشی در آن به مشتریها فروخته میشود. آنها دو فرزند محزون و غمگین دارند و داستان از جایی شروع میشود که سومین فرزندشان به دنیا میآید. پسری که کلا با بقیه افراد خانواده و مردم شهر فرق دارد و همین تفاوت باعث اتفاقات دیگری در این شهر میشود. نویسنده با دیدی متفاوت و طنزگونه به جنبههای تاریک زندگی انسانها میپردازد. و با مسائل جدی همانند خودکشی، مرگ، تنهایی و مسائل زیست محیطی و غیره شوخی میکند. داستان با پایانی شوکه کننده و دور از انتظار تمام میشود
اول از همه صداها و گویندگی بی نظیر بود اما از پایان کتاب راضی نبودم چرا وقتی به هدفش رسید و مردم رو شاد کرد از این صحنههای زیبا استفاده نکرد و وقتی میتونس نجات پیدا کنه خودشو کشت شاید بعد از اون دوباره مثل قبل بگن حتی او که انقد شاد بود خودکشی کرد ماهم بکنیم این به نظرم مشکل کتاب بود وگرنه داستان نسبتا جذابی داشت
این کتاب در مورد تاثیریست که آلن، این پسر کوچک و شاد روی افراد خانواده و بقیهی مردم میگذارد. او با دیدگاه مثبتش سعی میکند فلسفه و منطق خودکشی را از بین ببرد. با وجود اینکه خانوادهاش کاملا با او مخالف هستند و مغازهای برای ارائهی وسایل و پیشنهادات خودکشی را اداره میکنند، ولی او دستبردار نیست. این کتاب موضوعی بسیار متفاوت و جذاب داشت، و با وجود متن ساده و روانش، داستان پردازیاش خوب نبود و آخر کتاب هم نویسنده صرفا جهت متعجب کردن خواننده دست به یک تناقض کامل، بیجا و مسخره زده بود. ولی این کتاب چیزی عجیب در درون خودش دارد که اجازه نمیدهد خواننده رهایش کند. و اگر شروعش کردید، نمیتوانید تا آخرش نخوانید... این کتاب مفهومی عمیق داشت و به من حس زندگی زیادی بخشید.
دنبال یه چیز ناب بودم، وقتی داستان شروع شد من رو دائم به مفاهیمی از کار روزانهام با آدمایی که خودکشی میکنن برد شاید یه جاهایی از کتاب من اشک ریختم اما با وجود اون بچه امید داشتم که متفاوت باشه داستان همه آدمهایی که خودکشی میکنند اما......... دریغ!!!!
من درد رو تجربه کردم
امیدوارم هیچ کس، هیچ وقت تجربه نکنه، اون هم با آدمهایی که فکر میکنند آخر خط هستند. اون بچه منو برد، به سمت خاطرهای از یه دختر ۱۱ ساله مو طلایی، که خسته بود بعد از خودکشی ناکاملش، داخل اتاقم روبروم نشسته بودو بهم میگفت من خستم و بالاخره انجامش میدم!!!!!
من درد رو تجربه کردم
امیدوارم هیچ کس، هیچ وقت تجربه نکنه، اون هم با آدمهایی که فکر میکنند آخر خط هستند. اون بچه منو برد، به سمت خاطرهای از یه دختر ۱۱ ساله مو طلایی، که خسته بود بعد از خودکشی ناکاملش، داخل اتاقم روبروم نشسته بودو بهم میگفت من خستم و بالاخره انجامش میدم!!!!!
کتاب پر بود از تخیل، تخیلات عجیب، که شاید ابتدا با شنیدنش از تعجب خندمون بگیره ولی بعد آدمُ به فکر فرو میبره و غمگین میکنه، کتاب خیلی خوب پیش میرفت و این حس رو منتقل میکرد که با امید و شادی میشه بر همه چیز غلبه کرد اما انتهای کتاب اصلاً جالب نبود، ناگهان همه چیز به حالت اول برگشت، نقطه سر خط، مثل اینکه هرچه در مورد امید وشادی از این کتاب در ذهن بافته بودیم از بین رفت
آدمُ یاد این ضرب المثل میندازه هر چی رشته بودیم پنبه شد
هر نویسندهای هدفی از نوشتن داره ولی من متوجه نشدم هدف از نوشتن کتاب چی بوده، اینکه بگه با شادی و امید میشه همه چیز تغییر داد یا اینکه بگه آخرش با وجود همه تلاشها باز هم ناامیدی و مرگ
آدمُ یاد این ضرب المثل میندازه هر چی رشته بودیم پنبه شد
هر نویسندهای هدفی از نوشتن داره ولی من متوجه نشدم هدف از نوشتن کتاب چی بوده، اینکه بگه با شادی و امید میشه همه چیز تغییر داد یا اینکه بگه آخرش با وجود همه تلاشها باز هم ناامیدی و مرگ