نقد، بررسی و نظرات کتاب عشق و آوارگی - علی راهدان جو
مرتبسازی: جدیدترین
مرتضی ظهیری
۱۴۰۳/۱/۲۷
00
زیاد جالب نبود برام (نویسنده بنظرم زیاد اغوا کرده و به دور از واقعیت مطالب رو بیان کرده، یا شاید هم زیاد برای نویسنده اهمیت درست بودن مطالب مهم نباشه)
حتیی ستاره هم ازسرش زیاده. واقعا نویسنده با خودش چی فکرکرده که همچین داستان بی پایه و اساس و ضعیفی رو نوشته و بدتر اون ناشری که به این کتاب حق چاپ داده. امروز رفت زندان فردا اعدام شد. مگه میشه همچین چیزی این پروسه که جناب نویسنده دو روزه حل و فصلش کرده حداقل چندسال زمان مییره.... امروز اززندان ازاد شد. فرداش رفت خارج!!! بازم مگه داریم مگه میشه؟؟ بازاین پروسه دوروزه جناب نویسنده کم کمش چندین ماه زمانبره و جالبتر جریان اقامت گرفتن ازی کشور خارجی بود که اصلا جای بحث نذاشتن این بزرگوار من ترجیح میدم کلا سکوت کنم.. فک کنم نویسنده تو دنیای واقعی زندگی نمیکنه فقط هرچی به ذهنش رسیده روی کاغذ پیاده کرده. کل داستان ضعیف. نه شخصیت پردازی درست و حسابی داشت نه فضا سازی.. ی کم مطالعه و تحقیق دررابطه با موضوعی که میخواد کتاب بشه به جایی برنمیخوره که هیچ کلا اطلاعات عمومی نویسنده بالامیره که اینطورانتقاداتشدید نشنوه به امید اینکه کارهای بعدی قویتر باشه
با سلام
جناب آقای راهدان جو میخواستم از رمان شما یک انتقاد دوستانه کنم:
راستش اوایل کتاب یه نقص داشت، اینکه هنوز اتفاق خاصی نیفتاده بود، اما مریم رفت پیش مشاور اگه شما در این قسمت از کتاب جدال مریم و احساساتش رو بیان میکردید بهتر میشد
و علاوه بر اون کتاباتون غیر منطقی نگارش شده بود،
انشاءالله در نگارش کتابهای بعدی موفق باشید
جناب آقای راهدان جو میخواستم از رمان شما یک انتقاد دوستانه کنم:
راستش اوایل کتاب یه نقص داشت، اینکه هنوز اتفاق خاصی نیفتاده بود، اما مریم رفت پیش مشاور اگه شما در این قسمت از کتاب جدال مریم و احساساتش رو بیان میکردید بهتر میشد
و علاوه بر اون کتاباتون غیر منطقی نگارش شده بود،
انشاءالله در نگارش کتابهای بعدی موفق باشید
سلام و خسته نباشید
داستان کوتاه و خوبی بود. فقط اینکه اوایل داستان خیلی خلاصه بود و اواسطش ک مریم گم شده بود، خیلی مفصل و دارای نکات ریز شده بود و ذوق خواننده رو کم میکرد.
ولی در کل ب شخصه از داستانهایی ک عشقشون رو میدزدن خیلی خوشم میاد و جالب بود برام. موفق تر از قبل باشید و انشالله هر چه زودتر رمان دیگای از شمو بخونیم
داستان کوتاه و خوبی بود. فقط اینکه اوایل داستان خیلی خلاصه بود و اواسطش ک مریم گم شده بود، خیلی مفصل و دارای نکات ریز شده بود و ذوق خواننده رو کم میکرد.
ولی در کل ب شخصه از داستانهایی ک عشقشون رو میدزدن خیلی خوشم میاد و جالب بود برام. موفق تر از قبل باشید و انشالله هر چه زودتر رمان دیگای از شمو بخونیم
متوسط رو به ضعیف. ببخشید ولی فقط از رو کنجاوی تا اخر خوندمش. خیلی دور از واقعیت بود. هیچ عشقی من از این دو نفر داستان حس نکردم. و خیلی مذهبی تشریف دارن نویسنده این داستان. ما انقلاب کردیم ما اشتباه کردیم. شماها گند زدید به این مملکت میخواید اخوند تربیت کنید واسه کشورای دیگه. با این قران و نمازتون ریدید تو مملکت. لعنت به همه دینها الخصوص اسلام.
متاسفانه حال و هوای رمان برگرفته از خیالات بود، اینکه فضای نوشته متناسب با رویا پردازی یک کودک بود، به جرات با خوندن این کتاب به شما ثابت میشه؛ درسته که رمان، غالبا باید فرد رو از ظرف واقعیتها مقداری خارج بکنه ولی نکته اینجاست که افراط در این مسئله خواننده رو به سمت خیالات سوق میده و باعث میشه نتیجه نهایی اونطور که باید و شاید عمل نیاد. نمونه این مسئله در قسمت دزدیده شدن دختر داستان هست، همه ما شاهد دو فرد عاقع و بالغیم و انجام این حرکت بیشتر در دنیای بچهها اتفاق میافته. با خصوصیاتی که در داستان گفته شد، مثلا اینکه پسر داستان روانشناسی خونده، انجام چنین کاری مقداری فضای رمان رو عوض کرده. چرا که روان شناسها غالبا سعی میکنن افراد رو از روشهای مختلف بفهمن و روشون تاثیر بزارن. چیزی که در این رمان پیدا نشد...