نقد، بررسی و نظرات کتاب قصر آبی - لوسی ماد مونتگومری
4.6
202 رای
مرتبسازی: جدیدترین
Parnian nabi
۱۴۰۳/۱/۲۱
00
خیلی کتاب قشنگی بود، حتما پیشنهادش میکنم..
ای کاش میشد بیشتر ستاره بدم. یه روزه تمومش کردم انقدر که داستانش کشش و جذابیت داشت. شاهکار دیگهای از خانم مونت گومری!
چیزی که زندگی رو قشنگ میکنه و بهش معنی میده، مرگه. جملات قصاری که در قالب داستان توی متن گنجانده شده بودن رو دوس داشتم. هرچند بنظر رویاگونه است شخصیتها و فضای داستان ولی چرا که نه؟! میتونه واقعیت باشه و من باهاش ارتباط برقرار کردم
چیزی که زندگی رو قشنگ میکنه و بهش معنی میده، مرگه. جملات قصاری که در قالب داستان توی متن گنجانده شده بودن رو دوس داشتم. هرچند بنظر رویاگونه است شخصیتها و فضای داستان ولی چرا که نه؟! میتونه واقعیت باشه و من باهاش ارتباط برقرار کردم
کتاب زیبایی بود. یک داستان با مضمونی واقعی و بسیار نزدیک به جامعه سنتی ما، که با نگاهی روان شناسانه به افکار متعصبانه و پیامدهای اون توجه کرده و با بیانی ساده و طنزی خاص بیان شده
تنها ایراد داستان به نظر من پایان فانتزی قصه بود.
نیازی نبود یک دفعه همچین اتفاق غیر قابل باوری بیفته! شبیه فیلم هندی یا سریالای ترکی تموم شد!
تنها ایراد داستان به نظر من پایان فانتزی قصه بود.
نیازی نبود یک دفعه همچین اتفاق غیر قابل باوری بیفته! شبیه فیلم هندی یا سریالای ترکی تموم شد!
کتاب راجع دختری در خانواده سنتی و طبقه متوسط کانادا میباشد و نشان میدهد چگونه دختر داستان توسط افکار خانواده کنترل میگردد و همیشه از تمایلات خود صرف نظر کرده است و این گونه هیچ گاه در زندگی چیز خاصی تجربه نکرده است اما از یک جایی به بعد بر حسب اتفاق تصمیم نهایی خودش را میگیرد و میخواهد که زندگی را متفاوت تر از انچه که هست تجربه کند و با جلوی مخالفت اطرافیان میایستد و این گونه نویسنده به ما نشان میدهد چگونه از سلطه افکار دیگران در زندگی خارج شویم.
هشدار: خطر اسپویل!
من عاشق مونت گومری هستم، آن شرلی، قصههای جزیره و امیلی در نیومون، این کتاب را هم به همین دلیل خریدم، برخلاف اون ۳تای قبلی که داستان یه دختر یتیم بود، این کتاب قصهی خیلی متفاوتی داره، دختری که از زندگیش راضی نیست و ناگهان برحسب اتفاق و فکر اینکه فرصت کمی براش مونده تصمیم میگیره کل مسیر زندگیش رو تغییر بده ک اتفاقات خوب از اون به بعد براش پیش میان، کتابی عالی و تاثیرگزار
من عاشق مونت گومری هستم، آن شرلی، قصههای جزیره و امیلی در نیومون، این کتاب را هم به همین دلیل خریدم، برخلاف اون ۳تای قبلی که داستان یه دختر یتیم بود، این کتاب قصهی خیلی متفاوتی داره، دختری که از زندگیش راضی نیست و ناگهان برحسب اتفاق و فکر اینکه فرصت کمی براش مونده تصمیم میگیره کل مسیر زندگیش رو تغییر بده ک اتفاقات خوب از اون به بعد براش پیش میان، کتابی عالی و تاثیرگزار
خیلی کتاب جذابی بود
و اینکه شخصیت اصلی به حسب یه اشتباه فرصت میکنه زندگی رو تجربه کنه بنظرم خیلی دلچسب بود واقعا باعث میشه آدم با خودش فکر کنه اگر قرار به زودی مرگ سراغم بیاد واقعا اونجوری که باید و میخواستم زندگی کردم؟
خیلی زیبا و متفاوت مناظر رو و همچنین با جزئیات ظریفی شخصیت و ظاهر افراد رو توصیف کرده بود که باعث میشه آدم به راحتی بتونه همه چیز رو به زیبایی تصور کنه
پایان داستان گرچه رویایی تموم شد ولی به نظر من باز هم تا حدودی غیر قابل حدس بود
و اینکه شخصیت اصلی به حسب یه اشتباه فرصت میکنه زندگی رو تجربه کنه بنظرم خیلی دلچسب بود واقعا باعث میشه آدم با خودش فکر کنه اگر قرار به زودی مرگ سراغم بیاد واقعا اونجوری که باید و میخواستم زندگی کردم؟
خیلی زیبا و متفاوت مناظر رو و همچنین با جزئیات ظریفی شخصیت و ظاهر افراد رو توصیف کرده بود که باعث میشه آدم به راحتی بتونه همه چیز رو به زیبایی تصور کنه
پایان داستان گرچه رویایی تموم شد ولی به نظر من باز هم تا حدودی غیر قابل حدس بود
کتاب خیلی جالبی بود. جریان داستان خیلی زیبا و لذتبخش بود، فراتر از انتظاری که داشتم. تنها مشکلی که به نظرم متن داستان داشت و اگر بهتر نوشته میشد خیلی کتاب زیباتری خلق میشد، راجب پایان داستان بود! خیلی سریع داستان تموم شد! یه مقدار حالت غیر طبیعی داشت آخر داستان! اگر بیشتر شبیه واقعیت و یه مقداری پیچیده تر نوشته میشد، زیبا تر بود.
کتاب دلنشینی بود، ولی حیف که خیلی کوتاه بود. حس میکنم فصلهای آخر سرعتش خیلی بیشتر شد و بهتر بود لحظات بیشتری رو از زندگی جدید والنسی در فصلهای آخر گفته میشد. عاشقانه دلنشین و جذابی بود از اینکه این کتاب رو خوندم احساس خوبی دارم و پشیمون نیستم؛ اگر به رمانهای عاشقانه نه خیلی سنگین و کوتاه علاقه دارین، رمانی مناسب و قشنگیه. ارزش حداقل یک بار خوندن رو داره. من مطمئنم بیشتر از یک بار این کتاب رو خواهم خواند.
بسیار زیبا و تاثیر گذار و لذت بخش. داستان دختری که بخاطر هم رنگ شدن با دنیای مقرراتی و بیروح و کسل اطراف خود روح آبی خود را در سینه پنهان میکند تا دستی که گمان میبرد سایه مرگ است ناگهان اورا بیدار میکند و بیادش میآورد که تنها یکبار فرصت تجربه زندگی را دارد پس پوسته ظاهری را کنار میگذارد و دنیای درون خود را به نمایش میگذارد طوریکه اطرافیان را بشدت مضطرب و مستأصل میکند ولی در پایان زیبایی درون او همه را تسلیم میکند و دنیای خاکستری بیرون هم رنگ آبی میگیرد.