نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی بامداد خمار - فتانه حاج سید جوادی
4.8
941 رای
مرتبسازی: جدیدترین
فریبا فتح الهی
۱۴۰۱/۱۲/۷
00
عالی بود واقعا میتونستی داستان رو تجسم کنی مخصوصا آهنگهایی که داشت عالی از هر نظر ممنونم از کتابراه
از آن جا که زندگی استمرار دارد داستانهای زندگی نیز جذابیت خود را دارند حتی اگر انگ تکرار بخورند لزوما آنچه قرن پیش اتفاق افتاده عینا مایه عبرت امروز نیست اما از لابلای همین داستانها نکات مثبتی را میتوان کنکاش کرد زمانی صاحب منصب بودن منبع ثروت و تشخص بحساب میآمد ولی امروزه مهارت است که تولید ثروت میکند اگر چه ممکن است منصبها هنوز هم ثروت ببار آورند ولی نام این ثروت یا اختلاس و ارتشا است یا رانت که هر دو آن حتی برای خود صاحب منصب مقبول نیست کسب ثروت از طریق مهارت نو کیسه گی بوجود نمیآورد زیرا با طی مدارج بوقوع میپیوندد شاید اگر رحیم این را میدانست در حرفه خود بی عاری نمیکرد و طبقه خود را اگر چه به اعیان و اشراف نمیرساند لااقل به حدوسط که اتفاقا نرمالترین طبقه است ارتقا میداد چرا عشق خام محبوبه بدون خشم و طرد مدیریت و به مدد زمان کنترل نمیشود حتما لازم بود آن تجربه وحشتناک را داشته باشد؟ آیا فاصلهها فقط ناشی از تفاوت ثروتها و قدمت آنهاست؟ رفتارهای فرنگ مابانه یادگیری زبان فرانسه نواختن پیانو یا تار خواندن اشعار فارسی لفظ قلم حرف زدن نوکر و کلفت و دایه داشتن اینها هدف است؟ اینها اصالت میآورد؟ آیا اگر هدف باشند عاریه به نظر نمیرسند؟ مگر برای این نیستندکه کیفیت زندگی را بهتر کنند؟ اگرجای رحیم و محبوبه را در همان سن نوجوانی عوض کنیم چه اتفاقی میافتد؟ چرا محبوبه در اولین برخورد در مواجهه با محیط بیرون از منزل عاشق زلف پریشان و نگاه هرزه میشود و نمی تواند خود دار باشد؟ چرا خیلی چیزها در این طبقه محترمانه و در طبقه رحیم بی شرمانه است؟ مثل حرفهای خاله زنکی و پز و خیانت به همسرو مستی! و... وطبقههای حد واسط در این داستان اصلا به چشم نمیآیند در حالیکه موجب قوام و غنای جامعه هستند
کتاب خوب و داستان جالبی داشت. قلم نویسنده و لحن صدای راوی رو دوست داشتم. اینکه میگن یکطرفه نباید به قاضی رفت و کبوتر با کبوتر، باز با باز و منع تو کاسه آدمه، از این داستان میشه برداشت کرد. اول اینکه با غیر همجنس ازدواج کردن نمیگم ۱۰۰ درصد ولی ۹۰ درصد به شکست منجر میشه. چه جدایی چه طلاق عاطفی. اصلا هم به وجود بچه و مدت زمان ازدواج ربطی نداره. خیلی وقتها هم محبوبه قصه ما یکطرفه و فقط دیدگاه خودشو داشت. عدم حمایت خانوادهاش خیلی توی شکست ازدواجش تاثیر داشت. شاید اگه خانواده محبوبه درست و حسابی درمورد رحیم تحقیق میکردن به شخصیتش پی میبردن (نه صرف اینکه فقط شاگرد نجاره، مخالف باشن) محبوبه سراغ رحیم نمیرفت. نیش و کنایههای مادرشوهرش هم خیلی آزاردهنده بود. درنهایت همون محبوبه که از زن دوم بدش میومد خودش زن دوم شد. ازدواج چندهمسری به شدت کار ناپسندیه درحالیکه توی این کتاب ازش خیلی هم بد یاد نمیشه. کتاب شب سراب رو هم خوندم ولی اصلا ازش خوشم نیومد چراکه نویسنده سعی داشت تمام قد جلوی اظهارات محبوبه بایسته و فقط از خودش دفاع کنه. در صورتیکه توی هیچ زندگیای هیچوقت ۱۰۰درصد حق با یکنفر نیست.
بسیار عمیق واحساسی بود. لحظه به لحظه همراه بودم یاد خاطرات گذشته مثل نوار فیلم برایم مرور میشود اولین باراست که این کتاب را میخوانم ومیشنوم واقعا با شادیهایش شاد شدم وبا اندوهش اندوهگین شدم ولی به قول بعضی از دوستان یه دختر نوجوان چرا اینقدر صبوری وتحمل به خرج میدهد اونم کسی که تو یه خانواده مرفه بزرگ شده باین وجود نویسنده و گوینده داستان سنگ تموم گذاشتند
واقعا آدم رو به دنیای داستان میبره باهاش گریه میکنی، شادی میکنی کلا زندگی میکنی، یک داستان که روال عادی زندگی خیلی از مردم در دهههای ۶۰ و ۷۰ هست، نوستالژی بودن داستان، آداب و رسوم، فرهنگ در داستان کاملا قتل لمس و فهم است حتی اگر خواننده داستان آشنایی با قدیم ایران نداشته باشه میتونه همه چیز رو به سادگی بفهمه و نوع نگرش مردم ما رو در اون زمان درک کنه.
در کل داستانی جذاب بود
در کل داستانی جذاب بود
کتاب خیلی قوی و داستان خیلی غمگینی است. اینقدر که با این داستان گریه کردم با هیچ فیلمی نکردم. توصیفها بی نظیر هستن. داستان، مناسب حال و احوالات نوجوانها هم هست و باید بهشون پیشنهادش داد. از طرف دیگه نمونهی بارز عشق پدر/مادر و فرزندی است (مخصوصا در فرهنگ ایرانی). در ابتدا، صدای راوی باب سلیقهی من نبود و به نظرم خیلی گوینده اخباری بود، ولی با گذر زمان هم به مدل فرهنگی خانوادهی داستان میخورد و هم از پس نقشهای مختلف به خوبی برآمد. ممنون از عوامل
اولین بار این کتاب رو توی نوجوونیم خوندم و برام میخکوبکننده بود. چقدر باهاش گریه کردم...
دلم میخواست بعد از گذشت سالها، یک بار دیگه بخونمش و ببینم چطوریه. در کمال تعجب، بعد از این همه سال، هنوز بیشتر کتاب به صورت تصویری یادم بود که این نشوندهندهی فضاسازی عالی نویسنده ست.
بعضیها دوست داشتن این کتاب رو مایه بی مایگی و سطحی نگری میپندارند، ولی من متوجه نمیشم چرا این کتاب سطح پایین قلمداد میشه ولی غرور و تعصب نه؟
زبان خوب و روان و در عین حال کار شدهای داره. توضیحات به جا، توصیفات خوب. خط داستانی منطقی. شخصیت پردازی قابل قبول. هر چند مایههای اشرافی گری و درونمایههای گاه بی گاه کلیشهای هم درونش وجود دارد ولی این باعث نمیشه که داستان روایی شیرین و باور پذیرش را در جامعه آن موقع ایران سنتی و واپس گرا نادیده گرفت.
توی این کتاب اتفاقاً به نظرم با اثر بزرگی روبهرو بودم، مگه چه لازم داره یه اثر تا بخوایم بزرگ بخوانیمش؟ مگر نه اینکه داستانهای جین آستین هم از دل همین موضوعات بیرون اومدن؟ ولی الان هموطنانش و به تبع تمام دنیا اون رو یکی از بزرگترین نویسندههای جهان میدونن که البته نمیدونم چرا به نظر من نیست!
همیشه که نباید از اثر انتظار داشته باشیم پیچیده و سخت مسائل جهان رو برای ما روایت کنه! اتفاقا گاها ماجرایی در زندگی تمام اتفاق میافتد که نه رنگ و بوی سیاست داره نه انتقادهای اجتماعی و نه چیز خاص دیگه ای. فقط و فقط ماجرا بین ماست و احساسات خودمان. که البته به اندازهای قدرت کنترل و تعیین خط مشی زندگی ما را دارند که هیچ حاکم و هیچ سیاستمداری با عظمت و شکوهش توان همچین سلطهای بر ما را نتواند داشت.
ممنون از کتابراه که به نقد و نظرات خوانندگان میده و برای آنها امتیاز و تخفیف
دلم میخواست بعد از گذشت سالها، یک بار دیگه بخونمش و ببینم چطوریه. در کمال تعجب، بعد از این همه سال، هنوز بیشتر کتاب به صورت تصویری یادم بود که این نشوندهندهی فضاسازی عالی نویسنده ست.
بعضیها دوست داشتن این کتاب رو مایه بی مایگی و سطحی نگری میپندارند، ولی من متوجه نمیشم چرا این کتاب سطح پایین قلمداد میشه ولی غرور و تعصب نه؟
زبان خوب و روان و در عین حال کار شدهای داره. توضیحات به جا، توصیفات خوب. خط داستانی منطقی. شخصیت پردازی قابل قبول. هر چند مایههای اشرافی گری و درونمایههای گاه بی گاه کلیشهای هم درونش وجود دارد ولی این باعث نمیشه که داستان روایی شیرین و باور پذیرش را در جامعه آن موقع ایران سنتی و واپس گرا نادیده گرفت.
توی این کتاب اتفاقاً به نظرم با اثر بزرگی روبهرو بودم، مگه چه لازم داره یه اثر تا بخوایم بزرگ بخوانیمش؟ مگر نه اینکه داستانهای جین آستین هم از دل همین موضوعات بیرون اومدن؟ ولی الان هموطنانش و به تبع تمام دنیا اون رو یکی از بزرگترین نویسندههای جهان میدونن که البته نمیدونم چرا به نظر من نیست!
همیشه که نباید از اثر انتظار داشته باشیم پیچیده و سخت مسائل جهان رو برای ما روایت کنه! اتفاقا گاها ماجرایی در زندگی تمام اتفاق میافتد که نه رنگ و بوی سیاست داره نه انتقادهای اجتماعی و نه چیز خاص دیگه ای. فقط و فقط ماجرا بین ماست و احساسات خودمان. که البته به اندازهای قدرت کنترل و تعیین خط مشی زندگی ما را دارند که هیچ حاکم و هیچ سیاستمداری با عظمت و شکوهش توان همچین سلطهای بر ما را نتواند داشت.
ممنون از کتابراه که به نقد و نظرات خوانندگان میده و برای آنها امتیاز و تخفیف
کتاب رو خیلی سال پیش خوندم و تازگیها صوتیش رو گوش دادم نه یکیار و دوبار بلکه بیش از صد بار طوری که الان تمام دیالوگ هارو از حفظم صدای خانوم درخشش عالیه عاااااالی خیلی به جذابیت کتاب کمک کرده کتاب در مورد دختر نازپرورده و اشراف زادس که عاشق شاگرد نجار محله میشه کسی که از نظر فرهنگی باهم هزاران پله تفاوت دارن این کتاب واقعا درک جملهی عشق کافی نیست رو صددرجه شفاف تر میکنه به شدت برای دخترای جوون و نوجوون خیلی کتاب جالبی هست هرچند برای سنای بالاتر هم خوندنش خالی از لطف نیست به شدت کتاب پیشنهاد میشه