معرفی و دانلود کتاب صوتی بامداد خمار

عکس جلد کتاب صوتی بامداد خمار
قیمت:
۱۳۰۰۰۰ 91000 تومان ۳۰%
خرید کتاب صوتی
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی بامداد خمار و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی بامداد خمار و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی بامداد خمار

کتاب صوتی بامداد خمار نوشته‌ی فتانه حاج سید جوادی، داستان عشق نافرجام دختری به نام محبوبه از خانواده‌ای فرهیخته و ثروتمند به شاگرد نجاری است، روایتی جذاب که تمام سلول‌های وجودی شما را با درگیری‌های بین عقل و دلِ شخصیت اصلی همراه می‌کند.

خلاصه‌ی کتاب صوتی بامداد خمار:

بامداد خمار (Drunkard Morning) درباره‌ی پیرزنی به نام محبوبه است که سال‌های پایانی عمر خود را سپری می‌کند، برادرزاده‌ی او که دختری زیبا و احساسی به نام سودابه است و شباهت بسیار زیادی به عمه‌ی خود دارد در شرف ازدواجی عجولانه و عاطفی است. پدر و مادر سودابه که با ازدواج او مخالف هستند و گمان می‌کنند سرنوشت او هم همانند عمه‌اش می‌شود، از محبوبه خواهش می‌کنند که داستان غم‌انگیز زندگی خود را روایت کند تا درس عبرتی برای سودابه شود و پس از آن بتواند به درستی تصمیم بگیرد.

محبوبه داستان عشق و عاشقی خودش را که در نخستین سال‌های حکومت رضاشاه در ایران رخ داده است را روایت می‌کند؛ داستان درباره‌ی عشق دختری از خانواده‌ای بافرهنگ و باسواد به شاگرد نجاری به اسم رحیم است. محبوبه از اصرارهای خودش و مخالفت‌های خانواده‌اش برای این ازدواج سخن می‌گوید و آنچه بر سر این ازدواج آمده است را برای سودابه شرح می‌دهد.

درباره‌ی کتاب صوتی بامداد خمار:

«دیدی ای دل که غم یار دگر بار چه کرد***چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد»

فتانه حاج سید جوادی (Fattaneh Haj Seyed Javadi) این رمان محبوب و جذاب را با بیتی از حافظ شیرازی آغاز کرده است. نویسنده در این کتاب پرطرفدار و درخشان ادبیات معاصر ایران که به چاپ 61 نیز رسیده است، روابط اجتماعی مثل عشق، مرگ، نفرت، پیچیدگی‌های روابط انسانی و... که همیشه از موضوعات و دغدغه‌های زندگی ما هستند را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد. او در مصاحبه‌ای گفته است که عنوان کتاب را از این بیت از سعدی «به راحت نفسی، رنج پایدار مجوی، شب شراب نیرزد به بامداد خمار» برگزیده است. این کتاب محبوب و ماندگار به چند زبان مختلف دنیا ترجمه شده است. نویسنده در این کتاب از طرح داستان در داستان اطاعت کرده و با مهارت خود توانسته پیوستگی اصلی داستان را حفظ کند.

نقدها و جنجال‌های رمان بامداد خمار:

این کتاب مورد نقدهای بسیاری از سوی نویسندگان و خوانندگان در سال‌های ابتدایی انتشارش قرار گرفت. ادامه‌ی این نقدها در موفقیت و فروش بالای کتاب تاثیر به سزایی گذاشت زیرا هم روشنفکران و هم اشخاصی که به آثار خلاصه و کوتاه عادت داشته و هم علاقمندان به ادبیات و رمان‌های عامه‌پسند، از سر کنجکاوی این اثر پرحاشیه را خوانده‌اند.

برخی این کتاب را رمانی مردسالارانه به حساب آوردند و عقیده داشتند که این اثر به حفظ ارزش‌هایی که زنان را از داشتن نقش تاثیرگذار در جامعه باز می‌دارد، یاری می‌رساند. اینکه سودابه برای انتخاب و تصمیم‌گیری درباره‌ی مهم‌ترین مسئله‌ی زندگی‌اش باید پای داستان غم‌انگیز عمه‌اش بنشیند تا درس عبرت بگیرد، شعور و قدرت تصمیم‌گیری سودابه را به عنوان یک انسان زیر سوال می‌برد. هم‌چنین افرادی این کتاب را توهین به طبقات پایین جامعه به شمار آوردند و عقیده داشتند نویسنده با این داستان فرهنگ و اصالت هر انسانی را برابر با ثروت و اشرافی‌گری قرار داده است.

بسیاری نیز باورد دارند که این کتاب برای جوانان خصوصا دختران امروزی بسیار مناسب است تا برای بزرگ‌ترین تصمیم زندگی خود، دقت فراوانی به خرج دهند و تفاوت‌های خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی را موضوعی کم‌رنگ و بی‌اهمیت به حساب نیاورند.

فتانه حاج سید جوادی را بیشتر بشناسیم:

فتانه حاج سید جوادی با نام هنری پروین در سال 1324 در شهر کازرون به دنیا آمد. در دوره‌ی نوجوانی و جوانی تحصیل در رشته زبان انگلیسی را برگزید. او از کودکی به نویسندگی علاقه فراوان داشت اما در سن پنجاه سالگی دست به نگارش زد و پرفروش‌ترین و محبوب‌ترین کتاب سال 1374، به نام «بامداد خمار» را روانه بازار کرد. اثر دیگر این نویسنده‌ی درخشان اما کم‌کار کتاب در خلوت خواب است که در سال 1377 به چاپ رسید.

در قسمت‌هایی از کتاب صوتی بامداد خمار می‌شنویم:

«بهار بود. نسیم بهاری بود. بوی شب بوها در گلدان بود. گل‌های شوخ‌چشم و زرد و بنفشه بود. صدای ساییده شدن برگ درخت‌های چنار در اثر باد بهاری بود و آواز قمر بود. آواز قمر.»

«خندید و من خوشحال شدم. دندان‌هایش ردیف و سفید و محکم بود. مثل این که مشکل فقط دندان‌های او بود که کمتر از دندان‌های پسر عطاالدوله نبودند. قربان قدرت خدا بروم. این شاگرد نجار در این دکان کوچک چه‌قدر زیباتر از پسر محترم و زیبای شازده‌خانم می‌نمود. یا شاید به چشم من این‌طور بود. الحق که جای او این نبود. جای او در کاخ پادشاهی بود.»

فهرست مطالب کتاب صوتی

نمونه 1
نمونه 2
نمونه 3
نمونه 4
4 دقیقه
تیتراژ
32 دقیقه
مقدمه
36 دقیقه
فصل اول - بخش اول
27 دقیقه
فصل اول - بخش دوم - قسمت اول
32 دقیقه
فصل اول - بخش دوم - قسمت دوم
25 دقیقه
فصل اول - بخش دوم - قسمت سوم
26 دقیقه
فصل اول - بخش دوم - قسمت چهارم
30 دقیقه
فصل اول - بخش دوم - قسمت پنجم
23 دقیقه
فصل اول - بخش دوم - قسمت ششم
34 دقیقه
فصل اول - بخش دوم - قسمت هفتم
30 دقیقه
فصل اول - بخش دوم - قسمت هشتم
15 دقیقه
فصل اول - بخش دوم - قسمت نهم
36 دقیقه
فصل اول - بخش سوم - قسمت اول
39 دقیقه
فصل اول - بخش سوم - قسمت دوم
30 دقیقه
فصل اول - بخش سوم - قسمت سوم
34 دقیقه
فصل اول - بخش سوم - قسمت چهارم
34 دقیقه
فصل دوم - بخش اول - قسمت اول
23 دقیقه
فصل دوم - بخش اول - قسمت دوم
25 دقیقه
فصل دوم - بخش دوم - قسمت اول
29 دقیقه
فصل دوم - بخش دوم - قسمت دوم
30 دقیقه
فصل دوم - بخش دوم - قسمت سوم
32 دقیقه
فصل دوم - بخش دوم - قسمت چهارم
44 دقیقه
فصل دوم - بخش دوم - قسمت پنجم
33 دقیقه
فصل دوم - بخش دوم - قسمت ششم
19 دقیقه
فصل دوم - بخش دوم - قسمت هفتم
29 دقیقه
فصل دوم - بخش دوم - قسمت هشتم
20 دقیقه
فصل دوم - بخش دوم - قسمت نهم
23 دقیقه
فصل دوم - بخش سوم - قسمت اول
26 دقیقه
فصل دوم - بخش سوم - قسمت دوم
33 دقیقه
فصل دوم - بخش سوم - قسمت سوم
10 دقیقه
فصل دوم - بخش سوم - قسمت چهارم
26 دقیقه
فصل سوم - بخش اول - قسمت اول
22 دقیقه
فصل سوم - بخش اول - قسمت دوم
32 دقیقه
فصل سوم - بخش اول - قسمت سوم
21 دقیقه
فصل سوم - بخش اول - قسمت چهارم
31 دقیقه
فصل سوم - بخش اول - قسمت پنجم
29 دقیقه
فصل سوم - بخش اول - قسمت ششم
35 دقیقه
فصل سوم - بخش دوم - قسمت اول
15 دقیقه
فصل سوم - بخش دوم - قسمت دوم
22 دقیقه
فصل سوم - بخش دوم - قسمت سوم

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی بامداد خمار
نویسنده
راویشیما درخشش
ناشر چاپینشر البرز
ناشر صوتی آوانامه
سال انتشار۱۳۹۸
فرمت کتابMP3
مدت۱۸ ساعت و ۱۴ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب صوتی داستان و رمان ایرانی، کتاب‌های داستان و رمان ایرانی
قیمت نسخه صوتی
۱۳۰۰۰۰ 91000 ت ۳۰%
خرید کتاب صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی بامداد خمار

یگانه مظلومی
۱۴۰۰/۱/۱۷
دختری ۱۶ساله هستم
این کتاب واقعا عالیه
من در آستانه ازدواج با کسی بودم که عاشقش بودم
پدر و مادرم ناراضی بودند به این ازدواج
که روزی پدرم پیشنهاد داد برم مشاوره و رفتم مشاور ازدواج
بعد کلی حرف زدن خانم مشاوربهم پیشنهاد دادن این کتاب رو بخونم
تا چشمم باز بشه
خانم مشاور خیلی تاکید کرد این و
کتاب بخونم
و منم از کتابراه خریدم وخوندم وقتی خوندمش چشمم باز شد وفهمیدم
که زندگی با یه پسری که سربازی هم نرفته
و۱۹ سالشه، شهرستان زندگی میکنه و وضعیت مالی خوبی هم نداره چه عاقبتی داره
وقت دیدم نسبت به ازدواج تغییر کرد جواب منفی به کسی که دوست داشتم دادم
و الان خوش حالم که خودمو تو دام چنین آدمی ننداختم
خیلی خیلی کتاب خوبی بود
حتما بخرید و گوش بدید
🌸با تشکر از گوینده و نویسنده داستان🌸
النا . ف
۱۴۰۱/۴/۱۶
نوجوان بودم کتاب را خواندم جالب است که روی آن نوشتم برای دختر عزیزم.
ازدواج کردم با همسرم خواندم. فرزندم که دختر بود متولد شد که مدتی بعد نسخه صوتی‌اش را دیدم و نشد از آن بگذرم خریدم با ولع تمام مثل بار اول در سطر به سطر کتاب غرق شدم سیر داستان را چنان پیش بردند (پروانه حاج سیدجوادی نویسنده فهیم
و وارسته) که همراه با شخصیت‌های زندگی میکردم. و همیشه با محبوبه همزاد پنداری کردم پس از مطالعه‌ی این رمان دیگر هیچ رمانی مرا جذب نکرد و اکنون هرشب با دختر 4ساله‌ام که عاشق این کتاب است گوش فرا میدهم قسمت‌هایی که مناسب سن او باشد را پلی میکنم خللی در روحیه‌اش ایجاد نکند، بعد که خوابش میبرد مجددا شروع به شنیدن قسمت‌های اول تا هر قسمت که خوابم ببرد میکنم. یک نقد داشت سیر داستان در فصل آخر
خلاصه وار بود. اما بازهم
میگویم که بعد از مطالعه‌ی بامداد خمار دیگر هیچ رمانی مرا جذب نکرد عالی عالی عالی و خسته نباشید به تیم گردآورنده راوی و کتابراه
سپاس.
فاطمه رحیمی
۱۴۰۱/۱۱/۱۴
از آن جا که زندگی استمرار دارد داستان‌های زندگی نیز جذابیت خود را دارند حتی اگر انگ تکرار بخورند لزوما آنچه قرن پیش اتفاق افتاده عینا مایه عبرت امروز نیست اما از لابلای همین داستان‌ها نکات مثبتی را می‌توان کنکاش کرد زمانی صاحب منصب بودن منبع ثروت و تشخص بحساب می‌آمد ولی امروزه مهارت است که تولید چه ثروت می‌کند اگر ممکن است منصبها هنوز هم ثروت ببار آورند ولی نام این ثروت یا اختلاس و ارتشا است یا رانت که هر دو آن حتی برای خود صاحب منصب مقبول نیست کسب ثروت از طریق مهارت نو کیسه گی بوجود نمی‌آورد زیرا با طی مدارج بوقوع می‌پیوندد شاید اگر رحیم این را می‌دانست در حرفه خود بی عاری نمی‌کرد و طبقه خود را اگر چه به اعیان و اشراف نمی‌رساند لااقل به حدوسط که اتفاقا نرمال‌ترین طبقه است ارتقا میداد چرا عشق خام محبوبه بدون خشم و طرد مدیریت و به مدد زمان کنترل نمیشود حتما لازم بود آن تجربه وحشتناک را داشته باشد؟ آیا فاصله‌ها فقط ناشی از تفاوت ثروتها و قدمت آنهاست؟ رفتارهای فرنگ مابانه یادگیری زبان فرانسه نواختن پیانو یا تار خواندن اشعار فارسی لفظ قلم حرف زدن نوکر و کلفت و دایه داشتن اینها هدف است؟ اینها اصالت می‌آورد؟ آیا اگر هدف باشند عاریه به نظر نمی‌رسند؟ مگر برای این نیستندکه کیفیت زندگی را بهتر کنند؟ اگرجای رحیم و محبوبه را در همان سن نوجوانی عوض کنیم چه اتفاقی می‌افتد؟ چرا محبوبه در اولین برخورد در مواجهه با محیط بیرون از منزل عاشق زلف پریشان و نگاه هرزه میشود و نمی تواند خود دار باشد؟ چرا خیلی چیزها در این طبقه محترمانه و در طبقه رحیم بی شرمانه است؟ مثل حرف‌های خاله زنکی و پز و خیانت به همسرو مستی! و... وطبقه‌های حد واسط در این داستان اصلا به چشم نمی‌آیند در حالیکه موجب قوام و غنای جامعه هستند
مریم مهدی
۱۴۰۱/۹/۸
اولین بار این کتاب رو توی نوجوونیم خوندم و برام میخکوب‌کننده بود. چقدر باهاش گریه کردم...
دلم می‌خواست بعد از گذشت سال‌ها، یک بار دیگه بخونمش و ببینم چطوریه. در کمال تعجب، بعد از این همه سال، هنوز بیشتر کتاب به صورت تصویری یادم بود که این نشون‌دهنده‌ی فضاسازی عالی نویسنده ست.
بعضی‌ها دوست داشتن
این کتاب رو مایه بی مایگی و سطحی نگری می‌پندارند، ولی من متوجه نمی‌شم چرا این کتاب سطح پایین قلمداد می‌شه ولی غرور و تعصب نه؟
زبان خوب و روان و در عین حال کار شده‌ای داره. توضیحات به جا، توصیفات خوب. خط داستانی منطقی. شخصیت پردازی قابل قبول. هر چند مایه‌های اشرافی گری و درونمایه‌های گاه بی گاه کلیشه‌ای هم درونش وجود دارد ولی این باعث نمیشه که داستان روایی شیرین و باور پذیرش را در جامعه آن موقع ایران سنتی و واپس گرا نادیده گرفت.
توی این کتاب اتفاقاً به نظرم با اثر بزرگی روبه‌رو بودم، مگه چه لازم داره یه اثر تا بخوایم بزرگ بخوانیمش؟ مگر نه اینکه داستان‌های جین آستین هم از دل همین موضوعات بیرون اومدن؟ ولی الان هموطنانش و به تبع تمام دنیا اون رو یکی از بزرگ‌ترین نویسنده‌های جهان میدونن که البته نمی‌دونم چرا به نظر من نیست!
همیشه که نباید از اثر انتظار داشته باشیم پیچیده و سخت مسائل جهان رو برای ما روایت کنه! اتفاقا گاها ماجرایی در زندگی تمام اتفاق می‌افتد که نه رنگ و بوی سیاست داره نه انتقادهای اجتماعی و نه چیز خاص دیگه ای. فقط و فقط ماجرا بین ماست و احساسات خودمان. که البته به اندازه‌ای قدرت کنترل و تعیین خط مشی زندگی ما را دارند که هیچ حاکم و هیچ سیاستمداری با عظمت و شکوهش توان همچین سلطه‌ای بر ما را نتواند داشت.
ممنون از کتابراه که به نقد و نظرات خوانندگان میده و برای آن‌ها امتیاز و تخفیف
ندا احمدی زاده
۱۴۰۱/۱۱/۶
کتاب خوب و داستان جالبی داشت. قلم نویسنده و لحن صدای راوی رو دوست داشتم. اینکه میگن یکطرفه نباید به قاضی رفت و کبوتر با کبوتر، باز با باز و منع تو کاسه آدمه، از این داستان میشه برداشت کرد. اول اینکه با غیر همجنس ازدواج کردن نمیگم ۱۰۰ درصد ولی ۹۰ درصد به شکست منجر میشه. چه جدایی چه طلاق عاطفی. اصلا هم به وجود بچه و مدت زمان ازدواج ربطی نداره. خیلی وقت‌ها هم محبوبه قصه ما یکطرفه و فقط دیدگاه خودشو داشت. عدم حمایت خانواده‌اش خیلی توی شکست ازدواجش تاثیر داشت. شاید اگه خانواده محبوبه درست و حسابی درمورد رحیم تحقیق میکردن به شخصیتش پی میبردن (نه صرف اینکه فقط شاگرد نجاره، مخالف باشن) محبوبه سراغ رحیم نمیرفت. نیش و کنایه‌های مادرشوهرش هم خیلی آزاردهنده بود. درنهایت همون محبوبه که از زن دوم بدش میومد خودش زن دوم شد. ازدواج چندهمسری به شدت کار ناپسندیه درحالیکه توی این کتاب ازش خیلی هم بد یاد نمیشه. کتاب شب سراب رو هم خوندم ولی اصلا ازش خوشم نیومد چراکه نویسنده سعی داشت تمام قد جلوی اظهارات محبوبه بایسته و فقط از خودش دفاع کنه. در صورتیکه توی هیچ زندگی‌ای هیچوقت ۱۰۰درصد حق با یکنفر نیست.
Negar malek
۱۴۰۲/۹/۲
حالا که بعد از سالها از تجربه اول خواندن کتاب در دوران دبیرستان به این کتاب نگاه میکنم، همونطور که همه خوانندگان کتاب با این تجربه مواجه میشن متوجه میشم که فضای بسیاری داستان‌ها برای رنج سنی خاصی بیشتر کار میکنه اما نکته‌ای که قابل ملاحظه ست این هست که در میان کتاب‌های عامه پسند هم هستند کتاب‌هایی که اگر در زمان نوجوانی خوانده و با توجه به هیجان مقتضی آن دوران لذت ببرید و اگر دوباره بعد از سالها به سراغشون برید متوجه میشید که چقدر مبتذل و خالی از معنا و هدفند و حتی سرگرم کننده هم نیستند اما نکته اینجاست که این کتاب در این دسته قرار نمیگیره و با اینکه شما در سنین بالاتر تجربه متفاوتی خواهید داشت، اما از خواندنش پشیمان نمیشید. بعضی داستان‌ها داستانند و سرگرمی و این کتاب عاشقانه‌ای پر فراز و نشیب ولی نه مبتذل است که در زمان خودش بسیار مورد پسند مخاطبین قرار گرفت.
رویا روضاتیان
۱۴۰۲/۱۰/۱
بااینکه بیست و پنج سال پیش برای اولین بار در کمتر از بیست و چهار ساعت این کتاب را خواندم و بعد از ان هم اقلا سالی یکبار و هربار با غمهای قهرمان داستان غمگین شدم و گریه کردم ولی کتاب صوتیش با صدای خانم شیما درخشش در اعماق قلبم نفوذ کردو باز هم بشدت تحت تاثیر قرار گرفتم و چقدر حیف که خانم حاج سید حاج جوادی دیگه رمان ننوشتن. مجموعه داستاتهای کوتاه خانم سیدجوادی تحت عنوان در خلوت خواب هم فوق العاده است و مخصوص داستان کوتاه در خلوت خواب بشدت تاثربرانگیزه و بیشتر بخاطر اینکه با قهرمانان داستانهای ایشان همزادپنداری دارم.
قلم این بزرگ‌بانو استوار و سرشان سلامت. سالهاست که چشم براه رمانی دیگر از ایشان در سطح بامداد خمار هستم.
hamiddada ziarati
۱۳۹۹/۷/۱۳
درود و دست مریزاد میفرسم بر نویسنده و راوی و همت والای شما عزیزان توصیه میکنم شدیدا که تمامنوجوانان وجوانان بخوانند و عبرت بگیرند وتقاضامندم ازاین دست کتب بیشتر وبیشتر بصورت صوتی در اختیار همگان قرار بدین شب سراب هم لطف کنین بزارین هرچند اصلا بپای قلم خانم حاجسید جوادی نمیرسه اما همونم درس داره ک ب عاشقی عاشقی بلد نباشه آخروعاقبتش همین میشه.... در کل بیمعرفتی دیدم تشکر نکنم ازتون واقعا ممنون منو بردین بیسو چند سال قبل برقرار باشید حمید دادا...
میترا القاصی
۱۴۰۲/۲/۱۶
سلام به دوستان. داستان خوبی بود داستان زندگی. زندگی خیلی‌ها اونایی که با احساسات و بدون عاقبت اندیشی دنبال دلشون میرن. میشد کمی این حرف زدنش با خودش و درون فکرش. رو کمتر می‌کرد نویسنده. یکی از اشکالات بزرگ این داستان که یه فرد عادی که سررشته در ادبیات و نویسندگی ندارد هم به وضوح متوجه آن میشد این و ست که شخصیت اصلی داستان یعنی محبوبه بیش از اندازه تو وجودش تو فکرش نق میزند خیلی خودش را سرزنش میکند که باعث کش اومدن داستان و بیحوصلگی مخاطب میشود. صدای خانومی که روایت میکنه عالیه حس خوبی به آدم میده ومیشه ساعتها به داستان گوش داد و لذت برد موسیفی متن عالی بود.
Aafsan Saeedikia.m
۱۴۰۰/۱/۴
لذت بردم و از هنر گوینده که با چندین صدا قصه را تعریف میکرد بیشتر ارزش شنیدن داشت و ممنون از کتابراه با کتابهای خوبش من دو بار با فاصله یکسال گوش کردم و باز به اندازه بار اول لذت بردم بهترین قسمتش انتقام محبوب از مادر شوهرش بود من باهاش همزاد پنداری کردم و حظ کردم کاش همه بتونن جلوی زورگوییها و رو بایستند حقشان بگیرن این کتاب کمی گرون بود من در تخفیف خریدم ولی ارزشش رو داره توصیه میکنم بخونین قشنگه
📚هستی لک 📚
۱۴۰۲/۱۲/۴
پیشنهاد میکنم هرکسی برای اولین بار این رمان فوق العاده رو میشنوه دیگه کتابی که هیچ محتوای مناسبی نداره و پر از اراجیف هست و بدون کسب اجازه از نویسنده بامداد خمار در پاسخ به شخصیت این کتاب نوشته شده به نام شب سراب و اصلا نخونه چون تمام زیبایی این رمان و میبره زیره سوال و هرکسی که میگه شب سراب مکمل و بامداد خمار هست اصلا بامداد خمار درک نکرده و حیف میشه خاطره‌ی خوبی که از خواندن بامداد خمار داریم با خواندن شب سراب کلا تغییر کنه با اینکه می‌دانیم چرند نوشته اما باز تاثیر منفی خودش و میزاره موفق باشید
R R
۱۴۰۱/۹/۲
کتاب رو خیلی سال پیش خوندم و تازگی‌ها صوتیش رو گوش دادم نه یکیار و دوبار بلکه بیش از صد بار طوری که الان تمام دیالوگ هارو از حفظم صدای خانوم درخشش عالیه عاااااالی خیلی به جذابیت کتاب کمک کرده کتاب در مورد دختر نازپرورده و اشراف زادس که عاشق شاگرد نجار محله میشه کسی که از نظر فرهنگی باهم هزاران پله تفاوت دارن این کتاب واقعا درک جمله‌ی عشق کافی نیست رو صددرجه شفاف تر میکنه به شدت برای دخترای جوون و نوجوون خیلی کتاب جالبی هست هرچند برای سنای بالاتر هم خوندنش خالی از لطف نیست به شدت کتاب پیشنهاد میشه
مسعود معتمد
۱۴۰۰/۶/۱
این کتاب در فصل اول و نیمه اول فصل دوم فوقالعاده بود ولی نیمه دوم فصل دوم بسیار اغراق آمیز بوده که حتی خواننده را از ادامه منصرف میکند و اما فصل سوم هم میانه هستش. اما در کل در مورد رحیم و خانواده‌اش بسیار سیاه نمایی مشمئز کننده دارد. به نظر من بسیار میتوانست بهتر باشد. محبوبه و خانواده‌اش یک از و خانواده خود راضی ساده لوح میباشد. ما موارد مشابه داشتیم اما پدر به هیچ وجه اینگونه در حق دختر ظلم نمیکند و مادر هم مثل شمر دختر را رها نمیکند به نظر من رحیم آخرین ظالم بعد پدر و مادر و خواهر محبوبه بود. این کتاب به درد آقایان نمیخورد
Mahbub Mok
۱۴۰۱/۱۰/۲
کتاب خیلی قوی و داستان خیلی غمگینی است. اینقدر که با این داستان گریه کردم با هیچ فیلمی نکردم. توصیف‌ها بی نظیر هستن. داستان، مناسب حال و احوالات نوجوان‌ها هم هست و باید بهشون پیشنهادش داد. از طرف دیگه نمونه‌ی بارز عشق پدر/مادر و فرزندی است (مخصوصا در فرهنگ ایرانی). در ابتدا، صدای راوی باب سلیقه‌ی و من نبود به نظرم خیلی گوینده اخباری بود، ولی با گذر زمان هم به مدل فرهنگی خانواده‌ی داستان میخورد و هم از پس نقش‌های مختلف به خوبی برآمد. ممنون از عوامل
Shahram35
۱۴۰۱/۷/۷
سلام من زمانی که ۱۶سال داشتم این کتاب رو یکی از دوستام که خانم حاج سید جوادی عمه ایشون میشه این کتاب رو به من هدیه داده بود اولش فکر نمیکردم کتاب خوبی باش ولی وقتی شروع کردم به خوندن کتاب از تمام دنیا فارغ میشدم ودیگه نمیدونستم کجا هستم بعضی وقت‌ها اگر کسی کنارم بود وصدا می‌کرد متوجه نمی‌شدم چون من آنقدر داخل کتاب میرفتم غرق میشدم این کتاب رو با جان دل خواندم و تمام کتاب رو بخش به بخش از بر بودم از بانو حاج سیدجوادی واقعا سپاسگزارم از این کتاب بسیار زیبا
مشاهده همه نظرات 515

راهنمای مطالعه کتاب صوتی بامداد خمار

برای دریافت کتاب صوتی بامداد خمار و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.