نقد، بررسی و نظرات کتاب دوربرگردان - زینب ستاری

در عین حال که ساده بیان شده بود خیلی داستان جذابی بود هم دلسوز بود هم پر از احساسات درد و خشم واقعا چقدر سخته شده تشکیل زندگی مشترک اعتماد کور کورانه باعث فاجعه میشه اگر طولش بدی
زود به مرز ۳۰ سالگی و تنهای زندگی سیما خیلی بر افکار و تصمیمات ثریا اثر گزار بود هر کسی ببینه خواهرش داره آب میشه مطمئنم ان تلاش میکنه راه جدایی رو انتخاب کنه و خیلی جاها میشود به ثریا حق داد اخه هرگز حق و حقوق یک زن به درستی رعایت نمیشه که از تفکرات پوچی که خانواده‌ها مخصوصا مادران بر دخترانشون تحمیل می کنند (هر چیزی و هر شرایطی قبول کنند) خودش نصف معدلات رو بر هم میزنه
من از طرز فکر مادر سیما خیلی متنفرم انجا که به سیما میگه: تو باید کاری بکنی تا چشم شوهرت به طرف دختر های دیگه نره این یکی از پوچ ترین تفکرات هست چرا در جامعه ما همش زنان رو مقصر میدونند اخه مردی که هیزه ان رو اگر حوری بهشتی هم بدی ان باز هم به سمت دختر دیگه میره تفکرات مادر سیما واقعا باعث شد شاخ در بیارم به راستی که خیلی جای تاسف داره که در ان شرایط فکر می‌کرد تقصیر دخترش هست
ثریا هر چند خیلی در تنفر از مردها زیاد روی کرد ولی زیاد هم بی جا نبود
الهی روزی برسه که قانون کشور جوری باشه حق خانم ها در این سرزمین کمتر ضایع بشه

کتاب جسورانه‌ای بود و مفید چون در مورد مهمترین چالش دخترا حرف زده و چقدر خوب ک نویسنده زیاد شاخ و برگ نداده بود ک کتاب حوصله سر بر بشه بخاطر همین، کتاب خیلی خوبیه برای کسانی ک کتاب خوندن رو تازه میخان شروع کنن.

چقد کوتاه بود آخه ۷۰ صفحه. وقتی تموم شد تعجب کردم شبیه داستان کوتاه بود.

کتاب خوب‌ی بود، در عین سادگی رسا و پر محتوا بود