نقد، بررسی و نظرات خلاصه کتاب پیامی به گارسیا - آلبرت هابرد
4.4
418 رای
مرتبسازی: جدیدترین
مجید باباپور
۱۴۰۳/۲/۲۵
00
خیلی خلاصه و مفید. خوشم اومد
کتاب خوبی است کوتاه و مفید. چنین افرادی در زمان جنگ و مواقعی که سرزمینش در خطر باشد زیاد پیدا میشوند. اما در مورد وظیفه شناسی، مجموعهای که رئیس مدبر و کاردان داشته باشد و استعدادها و زحمات زیر مجموعهی خود را مستقیم ناظر باشد. و حق و حقوق زیر مجموعه بر حسب بازده کارشان پرداخت شود و اجازه چاپلوسی به کسی ندهند. امثال قهرمان داستان خیلی زیاد میشود. ممنون
این کتاب کوتاه و مفید خیلی عالی بود با اندک جملات عصاره مطلب را نویسنده به خواننده می رساند اولین کتابی هست که این گونه آشکارا بیان میکند که اگر اجتماعی در فقر و تنگ دستی به سر می برند علت آن افراد غیر مسئول و تنبل و تن پرور و عیب جو آن است مردم یک جامعه اگر همه مسئولیت خود را به نحو احسن انجام دهند آن جامعه بهشت خواهد شد
فوق العاده زیبا و آموزنده بود، ولی تمام حق را ندهیم به مدیرها و استادان و رئیسان، من به حق کارگرانی میشناسم که چنان کار میکنند و بدون چون و چرا تمام کارهای که گفته شده را انجام میدهند. ولی به ناحق به آنها توهیین میشود و حق آنها را پایمال میکنند و چنان بخیل هستند که به صورت طلبکارانه حق کارگر را میخورند و همیشه از کارگر زحمت کش ناراضی هستند.
کتاب کوتاه و بسیار مفیدی به شمار میرود و هدفش در این است که به مخاطب بفهماند هر فرد با بهترین خودش بودن و انجام دادن دقیق وظایفش بدون فرار کردن از آن میتواند هم شغل پایداری داشته باشد هم حقوقی عالی! از طرفی نویسنده اشاره میکند رعایت این اصل در همه افراد یک جامعه باعث ایجاد یک جامعه متحد آرمانی سوسیالیستی میگردد. در عین سادگی و صحیح بودن مطلب کلی این کتاب باید گفت در شرایط فعلی این کتاب چندان پاسخگو نیست! سازمانهای نیاز به افرادی شجاع، نترس، انتقادگر و حتی پرسشگر دارند و حقوق کارمندی ملزم میکند کارمند در قبال وظایفش حقوق مستحق خودش را دریافت کند و پیگیر آن باشد. در حالی که نویسنده زیرپوستی قصد دارد جامعه کارمندی کارگری را بسازد و پرورش دهد که مانند ربات تنها کار میکنند. این کتاب به من یادآوری کرد همیشه میشه موفق شد در صورتی که از ته دل برای رسیدن به موفقیت تلاش کنی. خواندن این کتاب آنقدر جذاب و دلچسب بود که فکر نکنم با این کار اتلاف وقت کرده باشم. توصیف انسانها و ارادهی آنها از نظر من به بهترین کتاب تبدیلش کرده بود.
درود، برعکس تصور خیلیها، این کتاب رو میشه در کلمات خلاقیت، خودانجام، خودکفایی و ایجاد قدرت رهبری در خود خلاصه کرد، سالهاست این کتاب متد اول آموزشی شرکت ما هستش، وقتی سرپرستی به زیردستش میگه پیامی به گارسیا، اون فرد میدونه که خودش از پسش برمیاد و خلاقیتش رو بکار میگیره، پیامی به گارسیا به معنای انجام دستور بدون پرسش یا مطیع بودن تام نیست، این متد از فرد میخواد که برای انجام یک وظیفه یا پروژه میتونه روی قدرت تصمیم گیری و خلاقیت خودش حساب کنه، برعکس این قضیه رو هم داشتیم وقتی که میگفتیم یک پوستر طراحی کنید و فرد مخالف با این کتاب دست به دامن همه میشد که رنگشو چی بزنم؟ گوشههای کارو چطور طراحی کنم؟ و زحمت فکر کردن و رو پای خود وایسادن رو به خودش نمیداد، حالا قضاوت و برداشت از این کتاب و هر متدی به دنیای درون خود افراد بستگی داره،
کتابی بسیار مختصر و بسیار مفید و پرفایده، حرف حساب و با وجود اندک بودن بسیار تاثیر گذار، به نظرم بعضی کتابها را باید قاب طلا گرفت و این نوع کتابها لازمه در ادارات و کارخانهها بخصوص بخش دولتی در دسترس همهی کارمندان قرار بگیرد و طی جلساتی این نوع کتابها خوانده شود. اینقدر ابن کتاب موجز و پر مفهوم را دوست داشتم که صوتی آنرا هم دانلود کردم تا بتوانم در موقعیتهای مختلف وویس آن را هم گوش کنم. از کتابراه بابت رایگان نمودن این نوع کتابها که فرهنگ کار و اصالت و پشتکار را افزایش میدهد تشکر میکنم، چه بسا با رایگان نمودن این نوع کتابها و در دسترس عموم قراردادن، باعث انتخاب بیشتر این نوع کتابها و مطالعه بیستر و افزایش روز به روز آگاهی اجتماعی میگردید. دستمریزاد و خدا قوت به همهی دست اندرکاران پر تلاش مجموعه
متن کتاب به شدت مخالف با پرورش خلاقیت و نو آوری در افراد هست و به جای آن روحیه پیروی از دستورات رو تقویت میکنه، در مدیریت امروز تمرکز گرایی به این مفهوم که تمام دستورات از یک مرجع صادر بشه و دیگران بدون هیچ تفکری فقط دستورات رو اجرا کنند دیگه جایی نداره. شاید در زمان خلق این کتاب مدیریت به معنای این بوده که دیگران رو وادار به کاری کنی که تو رو به اهدافت برسونه و در واقع مدیریت هنر انجام دادن کارها توسط دیگرا بوده، ولی امروزه مدیریت استفاده از ابتکارات و نوآوریهای دیگران هست که روح کتاب "خلاصه پیامی به گارسیا " با این مفهوم سازگار نیست و قصد داره افرادی با روحیه مطیع و سرسپرده رو تایید کنه، به جای تایید افرادی پرسشگر و خلاق. در کل مطالعه این کتاب برایم جذابیتی نداشت و هیچ کمکی به من نکرد. امیدوارم دیگران از مطالعه آن لذت ببرند. در پایان از دست اندر کاران کتابراه بابت معرفی کتابهای مفید و ارتقای فرهنگ کتابخوانی در جامعه تشکر میکنم. با سپاس عباسعلی رنجبرکهن
با سلام. نقدی که در چندین کامنت نوشته شده بود و بنده خواندم، این بود که، آدم باید بداند که چکاری دارد برای کارفرمایش انجام میدهد و ندانسته آن کار را انجام ندهد. باید به این دوستان بگویم که دقیقا این حرفتان درست بوده و منافاتی با کتاب ندارد. خود نویسنده «رووان» را برایمان به خوبی مثال زده. او فردی بوده که میدانسته حامل چه پیام مهمی است و در عین حال چقدر رساندن آن به گارسیا کاری سخت و خطرناک و به دلیل ندانستن مقصد گارسیا، فرجامش نامشخص میباشد ولی هنگامیکه مسئولیتش را به عهده گرفت، دیگر سوال و بهانهای رو به زبان نیاورد و فقط به انجام آن مشغول شد. دوستانی در کامنتشان گفتند که اینگونه تلاش و سخت کوشی فقط در عصر نویسنده جوابگو موفقیت افراد بوده و امروزه نیازمند فاکتورهای دیگری برای رسیدن به موفقیت میباشد. نظر این دوستان محترم و تا حدودی درست میباشد ولی میخواهم در جواب این دوستان بگویم، اگر ما هم مانند «رووان» وقتی پای در مسیری میگذاریم که مقصدش نامعلوم است فقط به این فکر کنیم که من باید هر جور شده نامه را به گارسیا برسانم آیا نتیجهای جز نتیجهای که رووان گرفت، خواهیم گرفت؟ رووان از جنگل عبور کرد، مسیر رودخانه را رد کرد و.... ولی هر بار که در تنگنا گیر کرد به خودش یک چیز گفت، که من باید نامه را به گارسیا برسانم...
احتمال میدهم رووان بارها در مسیرش ناامید شد ولی این ناامیدی نه بخاطر جنگل مخوف بود نه بخاطر رودخانه صعب العبور و نه بخاطر سربازان دشمن و... (چرا که هنگام قبول مسئولیت اینان را میدانست) که فقط بخاطر این بود که «مقصد گارسیا را نمیدانست» ولی او ادامه داد... گاهی فقط باید ادامه دهیم و روی قول و تعهدمان بایستیم، مقصد گارسیا معلوم خواهد شد...
احتمال میدهم رووان بارها در مسیرش ناامید شد ولی این ناامیدی نه بخاطر جنگل مخوف بود نه بخاطر رودخانه صعب العبور و نه بخاطر سربازان دشمن و... (چرا که هنگام قبول مسئولیت اینان را میدانست) که فقط بخاطر این بود که «مقصد گارسیا را نمیدانست» ولی او ادامه داد... گاهی فقط باید ادامه دهیم و روی قول و تعهدمان بایستیم، مقصد گارسیا معلوم خواهد شد...