نقد، بررسی و نظرات کتاب آوارگان: نمایشنامه - ابوذر هدایتی

من دوسش داشتم. جزییاتش عالی بود. اخر داستان هم باز بود و میشد هر نتیجه‌ای گرفت... نوع جدیدی از نمایش نامه بود... پسندیدم.. اما بهتر بود پایانش باز نبود که اینقدر به این کتاب انتقاد وارد نمیشد، پایان باز، خیلی ذهن آدم رو درگیر میکنه، انگار یه چیزمونو گم میکنیم: (به نظرم این نمایشنامه برای هرکسی مناسب نیست، برای کسایی مناسب هست که نمایشنامه خوان حرفه‌ای هستند، خیلی خیلی داستان جالبی بود چه زندگی امید و ندا چه زنگی ارمین و الهام و ایرج و فتانه و زهره پر از حس قشنگ بودن! یک نکته جالب اینکه، ایرج هم عاشق زهره بود هم خسته شده بود از دستش ولی وقتی فهمید قراره نداشته باشتش عشق به حس خستگیش غلبه کرد و با تموم وجودش خواهان زهره بود و این داستان رو جذاب میکرد پیشنهاد میکنم طرفداران نمایشنامه این نمایشنامه رو از دست ندین امتیاز هم بابت پایان باز کم کردم

به نام خدا
نمایشنامه اوارگان نمایشنامه‌ای بود که از لحاظ نوشتاری خوب بود اما ارتباط بین چند شخصیت برام سخت بود. اینکه همسر نویسنده چرا باید اون رو ترک کنه و از طرفی نویسنده رفتن اون براش اهمیتی نداشته باشه. درسته که این احساسات نشون دهنده شخصیتشون بود اما خب این‌ی نمایشنامه است و کتابی نیست که دنبال احساسات و عواطف غلیظ داستانی باشیم... فقط میتونم بگم که نمایشنامه خوبی بود. ارزش خوندن رو داره و برای کسانی که میخوان نمایشنامه بنویسن هم خیلی خیلی کمک حال و عالی✅
از وجود بعضی شخصیت‌های داخل نمایشنامه احساس خوبی داشتم.... حس گنگ بودن نمایشنامه وجود نداشت و متن و شخصیت‌ها جور بودن. در اخر نمایشنامه خوبی بود و امیدوارم اثار بیشتری از نویسنده ببینم🙏🏻

سلام فتانه کلیدی‌ترین شخصیت داستان بود اما به نظرم باورپذیر نبود. امید و ندا میتونستن نباشن. ضرورتی نداشت. برا فاصله‌گذاری بین واقعیت و داستان میشد به چیزی جز امید و زنش تکیه کرد. فکر میکنم با نظراتی که دوستان نوشتن، و توانایی‌های نویسنده‌ی گرامی، اگر بازنویسی بشه بتونه به نتیجه بهتری برسه. اما در کل موضوع رو خیلی دوست داشتم و نحوه‌ی پرداختش هم خوب بود. پنج تا ستاره میدم چون دست رو موضوعی گذاشتند که واقعیت داره.

سلام به نظر من داستانش قسمتی که نویسنده داره حرف میزنه خیلی چرت شد که به خاطر چند تا نوشته زنش ترکش کنه و اینکه زنش بیش از حد گیر میداد با اینکه به نظرم حرفاش خیلیییی رو مخ بود🙄شاید بعضی از حرفاش درست بود اما بعضی جاهاش بی منطق بود اما داستانی که مثلا داشت نوشته می‌شد به نظر جالب بود فقط وقتی الهام میره طلاق بگیره دلیلش خیلیییی چرت بود دلیلی بهتر هم میتونست داشته باشه

شاید اوایل کتاب کمی حوصله شما سر بره ولی باید در نظر داشته باشید این یک نمایشنامه است وبعد داستان خوب وجذاب میشه وپایان باز.... هر کس برداشت خودش رو داره اگه میخوای بدونی دقیقا چه اتفاقی میفته که بی خیال این کتاب شو ولی اگه به فیلم و وکتاب با موضوع باز برات موردی نداره بخون کتاب خوبیه فقط بعضی‌ها میگن نمیدونیم چی شد خوب اسم نمایشنامه روشه که (آوارگان) فکر کنم واضحه باشه

سلام.
کتاب جذابی بود ولی خیلی لوس بازی توش بود و واقعا شخصیت امید خیلی سنگدل بود که نسبت به اینکه زنش ترکش کرد بی خیال بود شاید بعدا بره سراغش و برش گردونه, شاید اصلا زنش نرفته برگرده ولی دوست نداشتم در این حد ناراحتی باشه یا لااقل امید یه واکشنی نشون بده به هر حال اونم یه آدمه و دل داره و احساس داره کاش کمی بیشتر به این‌ها اهمیت میدادین ولی خب در کل خوشم اومد.

داستان خوب و جذابی و من لذت بردم و از شما نویسنده عزیز ابوذر هدایتی بسیار ممنون بخاطر این کتاب و این کتاب رو به علاقه مندان این نوع سبک پیشنهاد میکنم واقعا عالی بود و مشکلش اینجا بود که تا یه جاهایی کتاب داشت از جذابیت می‌افتاد و اونجا که همسرش میخواست طلاق بگیره دلیلش منطقی نبود میتونست کتاب جالب تری باشه ولی در کل ممنون بخاطر این کتاب

این داستان داستانی است که خواننده هر چه می‌خواند اشتیاق بیشتری برای ادامه آن پیدا می‌کند همچنین در داستان به نکته‌های ظریفی اشاره شده که خواننده را مجبور به تفکر می‌کند در کل داستانی ست که ارزش خواندن دارد اما شاید نویسنده می‌توانست پایان بهتری برای آن در نظر بگیرد.

اصلا خوشم نیومد اینکه همسر نویسنده به همین راحتی بی خیال زندگی مشترکشان شد اونم زندگی که بدون دعوا و با تفاهم کامل بود و اینکه شوهرش هم راحت رضایت داد و کلا از شخصیت هیچکدومشون خوشم نیومد چه ایرج هوسباز و بی مسولیت چه مژده از همه اینها گذشته داستان بی مایه و بی فلسفه‌ای بود.

خیلی عالی بود فقط خیلی بی معنا و مفهوم تموم شد
چ بلایی سر آرمین و ایرج اومد؟
چ بلایی سر زندگی هاشون اومد؟
اصلا نویسنده و زنش هم یه داستان مفصل جداگانه‌ای داشتن ک اونم سواله
امید چکار میکنه یعنی بی اعتنا به رفتن زنش به نوشتن نمایشنامه اونطوری ک خودش میخواد ادامه میده؟

سلام.. بنظرم داستان پایان خوبی نداشت و اینکه شخصیت‌های داستان سر حرفها و چیزهای الکی زندگیشونو خراب کردن ارتباط بین شخصیت‌ها خیلی پیچیده بود.. اما خب در کل بد نبود.. خسته نباشید و خداقوت به نویسنده🤚🌻سه ستاره تقدیم شما که با نظرمم همخوانی داشته باشه

پایانش بد تموم شد و به نظرم کلا شخصیتای داستانش سر هیچ و پوچ زندگیشون بهم ریخت، نویسنده میتونست جذاب تر بنویسه داستانو، یا مشکلاتی ک واقعا توی جامعه‌ی ما هست و معضل بزرگیه برای همه رو به کار بگیره برای داستانش،،،
اما در کل بازم ممنون بابت تلاش نویسنده

کلا نمایشنامه داستانی جدا از رمان و داستان‌های عشقی داره بیشتر به مسائل اجتماعی میپردازه این نمایشنامه هم همینطور بود اما شخصیت هاش رو دوست نداشتم خیلی تو رفتاراشون اغراق بود از همه چی، اصلا روند ارومی نداشت انگار میخواست به زور داستان رو بکنه تو چشم خواننده

محتویات ذهن نویسنده بود و متوسط بود آخر داستان و باز گذاشتن و این برای من مطلوب نبود، یکی دیگر از اثار ایشون یعنی کتاب (عشق می‌بخشد) خیلی خیلی بهتر وجذب کننده تر بود و با این کتاب علاقمندم آثار بیشتری از این نویسنده رو بخونم

به نظرم انتقال داستان به اینکه نویسنده. هم خودش نقش داشته باشه و این اتفاقات باعت تغییر داستان باشه جذاب ولی اخرش رو به طرز عجیبی پایان داد همون جای تعجیب که امید برای مخاطبین رو در نظر گرفت تمام شد در کل توسئه میکنم بخونید

داستان جالبی بود ولی واقعا نباید بدون پایان رها میشد.
درسته که نوشته‌های آقای هدایتی اکثرأ پایان باز دارند اما این نمایشنامه جوری تمام شد که اصلا قوه تخیل خواننده یا بیننده‌ی اثر نمی‌تواند پایانی برای آن حدث بزند.

با این که متن خیلی جذاب بود اما رفتاری که نمایش داده شده از آدم‌ها تا حدودی خلاف تصورات عقلانی هست، کلیشه نیست اما واقعی و قابل انتظار هم نیست. برای خواندن بد نیست اما فقط برای خواندن.

من بازیگر تئاترم، راستیتش انقدددر خوب و عالی بود که دوسدارم یه اجرا بریم با این نمایشنامه، حتما ب کارگردان مجموعمون سفارش میکنم، اقای هدایتی اگه نظرمو میخونی بدون فدایی داری داداش❤️😎✌️

کتاب متوسطی بود همه چیز خیلی سریع پیش رفته بود با پایانش خیلی مشکل داشتم اصلا باور پذیر نبود ک یک دفعه دعوای انقد شدید به وجود بیاد یا یک نویسنده از لج کسی کل اخر داستانش رو عوض کنه

چه قشنگ ذهن آدم رو درگیر خودش میکنه
خدایی من معتقدم نمایشنامه‌ها خیلی قشنگ تر از رمان‌ها هستن
وقتی که نمایشنامه‌ها رو میخونی باور داری که قراره اجرا بشه
وای عالی بود

به نظر من داشت سعی میکرد از وقایع زن و شوهرا بگه ولی به بدترین شکل ممکن روابط رو نشون داده یا بیش از اندازه ارمانی بود رابطه‌ها یا مضخرف مثل رابطه نویسنده و زنش

داستان بسیار زیبایی بود اما میتونست پایان بهتر و زیباتری داشته باشه نه اینکه غم انگیز باشه و اینکه هر چی خواننده بیشتر این کتاب و میخونه اشتیاق بیشتری برای ادامه خوندن پیدا میکنه

نمایشنامه‌ی خیلی تاریکی بود. اما واقعا جذاب بود و باعث شد خیلی ذهنم رو درگیر کنه. حرف‌هایی که توش زده میشد، ارزش این رو داره که دوبار هم شده، نمایشنامه رو بخونی! من واقعا لذت بردم

این کتاب که در قالب نمایشنامه است زندگی سه زوج مختلف را روایت میکند که زندگی مشترک خوبی ندارند. مشکلات آن‌ها به خوبی در این کتاب بیان داشته شده است.

شخصیت بعضی از کارکتر‌ها برای من مبهم بود ولی میتونم بگم که نمایشنامه خوبی بود و ارزش خواندن رو داشت... پیشنهاد میکنم حتما مطالعه کنید. با تشکر از کتابراه♡

از نظر من داستان عامه پسندی نیست. ولی ارزش خوندن داشت و اینکه یکم عمیقتر نگاه کنیم داستانیه که ارزش فکر کردن بهش رو داره

بسیار عالی و تاثیرگذار می‌باشد و موضوع بسیار خوبی دارد و صحنه را به خوبی جلوی نظر مخاطب می‌آورد و بهترین موضوعات را دارد.

به نظر من نویسنده باید یکم باید خودشو در داستان می‌باشد ولی در کل خیلی بد نبود و برای افراد بی حوصله هم می‌تونن مفید واقع شه

به نظرم خیلی جالب بود و واقعا آدم رو به فکر فرو می‌برد در حدی که از ته دل برای شخصیت مثبت داستان دلت میسوزه آفرین

نمایشنامه زیبایی بود از خوندنش لذت بردم پایانش چون باز بود دوست داشتم و خودم تونستم در ذهنم ادامه‌اش بدم

این کتاب واقع عالی هستش آدم می‌تواند به آسانی این داستان را درک کند و این کتاب واقعاً یک نمایشنامه خوب هستش

برخلاف کتاب خوبی که قبلاً از آقای هدایتی خواندم اصلاً بااین کتاب نتونستم ارتباط برقرارکنم وجم وجورش کردم

نمایشنامه بدی نبود، اما بعضی جاهاش بخصوص دعوای خود نویسنده و همسرش خیلی اغراق داشت، ‌ای کاش پایانی میداشت، متن روانی داشت،

با سلام ارتباط بین شخصیت‌ها سخت بود ودر قسمت آخر اینکه زن نویسنده به خاطر داستان اونو ترک کرد جالب نبود

داستان رو چرا باز گذاشتن؟؟؟
چرا داستان نویسنده رو با نمایش نامه قاطی کردن؟؟
چرا دخترا و زن‌ها رو بی عقل جلوه دادن؟؟

قشنگ بود طور نوشتن و اینا ولی آخرش اصلا معلوم نبود چیشد. و زیاد توضیح قشنگ نمی‌دادن ولی در کل خسته نباشید

به بررسی و نگارش موضوع جالبی پرداخته بود موضوعی که برای همه باور پذیر بود خوشحالم که پایانش باز بود

داستانی زیبا وخواندنی بخصوص برای اشنایی بیشتر با نمیشنامه نویسی اما اخرش بد تمام شد

نمایشنامه بدی نبود اما کاش انتهاش پایان بهتری داشت
کلا معلوم نشد داستان چی شد...

نویسنده این نمایشنامه بسیار خوب نوشته بودند
توانستند جایگاه نویسنده را در نمایشنامه ثبت کنند

بنظرم نویسنده ضعیف عمل کرده بود و باید در اینکه امید چجوری با ندا رفتار میکرد
تحقیق میکرد

شروع نمایش بد نبود ولی نویسنده شجاعت نداشت گره درست حسابی بندازه‌... برای همین مایوس کننده میشه.

خیلی داستان چرتی بود، اصلا ارزش خوندن نداره، حیف وقتی که برای خوندن این کتاب گذاشتم.

لذت بردم. نویسندگی کار سختیه. چون از یه بُعد دیگه باید نگاه کرد. خسته نباشید.

خط داستان مناسب، شخصیت‌ها به روز، و قابل درک، اما توصیف صحنه می‌تونست بهتر باشه

بنظرم باحال بود از چشم‌ی نویسنده بود و خواننده حالا زیاد توضیح نمیدم ولی حتما بخونید

زیبا بود و ارزش خوندن داشت
و کم منو راجب نویسندگی به فکر فرو برد

خیلی قشنگ بود جالب بودش
ولی چرا اینجوری شد آخرش؟
یکم عجیب بود

قشنگ بود ولی پایانش باز بود پایان خوبی نداشت میتونست قشنگتر تموم شه🥲

اصلا پایان مشخصی نداشت و مخاطب رو سردرگم میزاره بنظرم میتونست بهتر تموم بشه.