نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی کوری - ژوزه ساراماگو
4.5
153 رای
مرتبسازی: جدیدترین
ماهور غیور
۱۴۰۳/۲/۱۱
00
اینقد موضوع جذابه که یک لحظه هم نمیشه ولش کرد
این اثر میتواند یکی از ماندگارترین رمانهایی باشد که در خاطرتان میماند. گویندگی خوب کتاب به شما حس اسوده خاطری میدهد و توجه شما را به خوبی صرفا به داستان و روایت جلب میکند. مطالعه این اثر میتواند توقع شمارا از کتابهای بعدی خود بالا ببرد و این به ضرر کتابهای بعدی و به نفع شماست
🍁این کتاب اونقدر المانهای قوی داشت که شایسته برنده شدن جایزه نوبل بشه! توی این کتاب میشه تلفیقی از تمثیلهای واقعی رو با تخیل دید، اینکه در کل داستان تواناییهای ما برای بقا، زنده موندن، و فهمیدن حقیقت کاملا روشنه و همینطور حس همدردی و عشق با وجود تمام سختیها و فضای تیره کتاب به چشم میخوره! کتاب به معنای واقعی نشون میده که چطور یه انسان میتونه توی جبر زندگی برای داشتن بقا ارزشهای انسانی رو زیر پا بزاره و تا درجه یه حیوون تنزل کنه! عمده توجه این کتاب به دو نیاز اساسی انسانها غذا و بیماری بوده که بارها توی هرم مازلو هم ازش شنیدیم! فقط تصورشو بکنید که به روز به یکباره پشت چراغ قرمز حین رانندگی چشمامون نابینا شه و فقط یه سفیدی محض ببینیم! و بدار اینکه توی چشمی برهم زدن متوجه بشیم که این نابینایی ما مسری بوده و به همه سرایت میکنه! پس توی کوتاهترین زمان خودمونرو توی شهر، و کشوری کور ببینم!
افراد کور توی تیمارستانی روانی قرنطینه میشن که به نظر من همین زندانهای امروزی هستن. کوری درواقع همون جهل و نادانی توی جامعه ست که فراگیر میشه تاجاییکه که زندگی کورها، دنیای تاریک زندانیها و افراد معمولی بیرون از تیمارستان همه یکی و بدون تفاوت میشه! اتفاقات توی تیمارستان هم درواقع میتونه جزئی از خاطرات ساراماگو توی اردوگاهای مرگ، و یا وحشیگریهای نژادپرستانه جامعه توی اون دوران باشه که به خوبی اونها رو میشناسه! ساراماگو میگه؛ “من این کتاب رونوشتمکه به خواننده بگم؛ “وقتی ما ارزشهای زندگی رو پایین میاریم، خردمونو منحرف میکنیم و درنتیجه روزانه میبینیم کرامت انسانها توسط افرادی که در مسند قدرت ایستادهاند مورد حمله قرار میگیره! ” جمله آخر: “به نظرم ما کور نشدیم، کور هستیم”!
افراد کور توی تیمارستانی روانی قرنطینه میشن که به نظر من همین زندانهای امروزی هستن. کوری درواقع همون جهل و نادانی توی جامعه ست که فراگیر میشه تاجاییکه که زندگی کورها، دنیای تاریک زندانیها و افراد معمولی بیرون از تیمارستان همه یکی و بدون تفاوت میشه! اتفاقات توی تیمارستان هم درواقع میتونه جزئی از خاطرات ساراماگو توی اردوگاهای مرگ، و یا وحشیگریهای نژادپرستانه جامعه توی اون دوران باشه که به خوبی اونها رو میشناسه! ساراماگو میگه؛ “من این کتاب رونوشتمکه به خواننده بگم؛ “وقتی ما ارزشهای زندگی رو پایین میاریم، خردمونو منحرف میکنیم و درنتیجه روزانه میبینیم کرامت انسانها توسط افرادی که در مسند قدرت ایستادهاند مورد حمله قرار میگیره! ” جمله آخر: “به نظرم ما کور نشدیم، کور هستیم”!
درود.
داستان " کوری" نمادی از زندگی روزمره ماست که به نوعی دیگر بیان شده. به همان تلخی و به همان بی ارزشی…
نویسنده صحنه به صحنهی داستان را با هنری بسیار ظریف، به تصویر کشیده و گویندهی متبحر کتاب صوتی، بسیار زیبا آنرا برایمان خوانده. به گونهای که گویی داریم فیلم سینمایی میبینیم و در صحنه صحنهی آن همذات پنداری میکنیم.
انتهای باز داستان، شنونده و خواننده را در چنان بهتی فرو میبرد که …. (بیشتر بگویم به قول جوانها" اسپویل " میشود.
از تمامی تیم مترجمان و گویندگان و کتابراه سپاسگزارم.
داستان " کوری" نمادی از زندگی روزمره ماست که به نوعی دیگر بیان شده. به همان تلخی و به همان بی ارزشی…
نویسنده صحنه به صحنهی داستان را با هنری بسیار ظریف، به تصویر کشیده و گویندهی متبحر کتاب صوتی، بسیار زیبا آنرا برایمان خوانده. به گونهای که گویی داریم فیلم سینمایی میبینیم و در صحنه صحنهی آن همذات پنداری میکنیم.
انتهای باز داستان، شنونده و خواننده را در چنان بهتی فرو میبرد که …. (بیشتر بگویم به قول جوانها" اسپویل " میشود.
از تمامی تیم مترجمان و گویندگان و کتابراه سپاسگزارم.
نمیدانم چطور این نویسنده برنده نوبل ادبی شده؟
بنظرم صرفا فقط به این دلیل که نویسنده افکار و عقاید زد بلوک شر ق داشته و نفرتی که از شوروی داشته مورد تحسین و توجه غرب گرفته والله آثارش نه بار ادبی و نه جذابیت دارد. من تصورم این است قلم نویسندکان روسیه بسیار قدرتمند وبا محتوا و بار ادبی فراوان دارد و از خواندن آثارشان لذت میبرم.
بنظرم صرفا فقط به این دلیل که نویسنده افکار و عقاید زد بلوک شر ق داشته و نفرتی که از شوروی داشته مورد تحسین و توجه غرب گرفته والله آثارش نه بار ادبی و نه جذابیت دارد. من تصورم این است قلم نویسندکان روسیه بسیار قدرتمند وبا محتوا و بار ادبی فراوان دارد و از خواندن آثارشان لذت میبرم.
به نظر یک اعتراف پنهان در میان واژه هاست دقیقا اعتراف میکند هنگام معاینه چشم مرد کور"انگار نمونه جدید اتاقک اعتراف کلیسا اما در اینجا زبان نه بلکه چشمها اعتراف میکند و طرف مقابل یعنی مخاطب و خواننده میتواند در عمق روح نفوذ کند؛ کاراکترها افکار هستند به عنوان مثال دکتر شخص در حال اعتراف است، دزد نماد حس ناگهانی هنگام خطا و گناه است چنان که اعتراف میکند"در ابتدا دزد نیت سو استفاده نداشته در آن لحظه بخصوص (به نظر گناه مورد اعتراف پنهان شده خی ا ن ت به همسر است چنان که نویسنده نوشته در راه دستشویی دزد ت ج اوز کرد به دختر با عینک دودی و با دردی عمیق جانش را از دست داد حس پشیمانی بعد از خطا که با درد روحی همراه است) به جز کمک کردن به مرد کور نیت دیگری نداشت؛ پسر لوچ حس ناامنی پس از خطاست"من مادرم را میخوام گویی که میگویی من پوزش میخوام از خدا یا هر کس که مد نظر نویسنده ست"؛ مرد کور یک چشم آخرین فرد است که به زندان به بقیه ملحق میشود مرد فیلسوف با تجربه عقل آدمی است که اکثر اوقات آخر کار به حرفهاش گوش میدهیم عاقلانه و فیلسوفانه هدایت میکند؛ همسر دکتر همان همسر هست تمام مدت میبیند اما صبوری میکند هدایت میکند زمانی که زنها خود را در بالکن خانه با آب باران میشویند اوج اعتراف نویسنده است زن با عینک دودی زیباست و جوان اما همسر دکتر زیباست چون زیباست....
بسیار عالی بود. توصیه میکنم دوستان عزیز حتما بخونند، اون جملش که زن دکتر میگه ما کور نشدیم کور هستیم! واقعا پر از معناست، واقعا اگه کور نباشیم، نسبت به اتفاقهایی که در جهان میوفته مسئولیم این همه ظلم و جنگ ولی ما سرمونو مثل کبک کردیم زیر برف و انگار انسانیت هیچ معنایی نداره. کور کورانه یعنی کارهایی انجام میدیم و بعدش همی استدلالهای مضحک میاریم. نویسنده عزیز منظورشو خیلی خوب ب خوانندگان رسونده. ممنونم از صدای خوب راوی 🙏
و ما همه کورهایی هستیم که جهان و زندگی و نظم و آفرینش آن را نمیبینیم.. چقدر میشه تفسیر کرد این کتاب رو.. میشه ساعتها فقط در مورد این کتاب نوشت... نظم و بینش آفرینش توسط کی و کجاست؟؟ در میان خواندن کتاب، بارها چشمهایم رو بستم و تصور کردم... نمیتونم بنویسم، نوشتن در مورد این کتاب بی معنی است... فقط باید فکر کرد و فکر کرد
داستانی پرماجرا و در عین حال غنی از مفاهیم والاییه. با این که نویسنده خود از اعضای حزب کمونیسته ولی حتی به حزب خودش هم انتقاد کرده. فضاهای مختلف سیاسی و اجتماعی رو با هنرمندی عجیبی کنار هم قرار داده و جملات فلسفی والایی که عمیقا انسان رو به تفکر وادار میکنه به کار برده. گویندگی بسیار هنرمندانه است و از پس نوشتهی ارزشمند این نویسنده به خوبی بر اومده و ارزش شنیدن این اثر رو تکمیل کرده. از تمام افرادی که زحمت کشیدن متشکرم. ترجمه هم بسیار عالی و روانه و تا جای ممکن به متن وفادار بوده ولی قسمتهایی که با عقاید ما منافات داشته مثل جریان کلیسا شاید کمتر بها داده شده ولی در کل ترجمه هم بسیار عالی و معادل سازی ضرب المثل هایشان که کار هر کسی نیست تحسین برانگیز بود.
بسیار جذاب و دلنشین
گویندگی، صدا گذاری، تغییر صدا و در کل در رابطه با صوتی بودن، همه چیز عالی بود.
این کتاب اولین کتاب صوتی بود که من گوش کردم و واقعا بعد از این کتاب به کتاب گوش کردن عادت کردم.
محتوی خود کتاب، واقعا تامل برانگیز است، اینکه آدم و شرایط چه تاثیر شگرفی بر روی هم میگذارند، به مشابه این کتاب، فیلم اسپانیایی اقتباس شده است به اسم حفره که هر دو ارزش زمان و تعمق را دارند.
موضوع این کتاب کمی دارک و تیره است اما واقعیت هیچوقت از تاریکی خیلی هم به دور نبوده.
با وجود این احوال، من واقعا گوش دادن به این کتاب رو دوست داشتم و حتما آن را پیشنهاد میکنم.
ممنون از گروه خوب کتابراه.
گویندگی، صدا گذاری، تغییر صدا و در کل در رابطه با صوتی بودن، همه چیز عالی بود.
این کتاب اولین کتاب صوتی بود که من گوش کردم و واقعا بعد از این کتاب به کتاب گوش کردن عادت کردم.
محتوی خود کتاب، واقعا تامل برانگیز است، اینکه آدم و شرایط چه تاثیر شگرفی بر روی هم میگذارند، به مشابه این کتاب، فیلم اسپانیایی اقتباس شده است به اسم حفره که هر دو ارزش زمان و تعمق را دارند.
موضوع این کتاب کمی دارک و تیره است اما واقعیت هیچوقت از تاریکی خیلی هم به دور نبوده.
با وجود این احوال، من واقعا گوش دادن به این کتاب رو دوست داشتم و حتما آن را پیشنهاد میکنم.
ممنون از گروه خوب کتابراه.
راوی فوق العاده (۱ستاره)
نویسنده برازنده جایزه نوبل (۱ستاره)
داستان رومان بسیار جالب شبیه به سریال see و کرونا در زندگیمون (موضوع ۱ستاره)
نظر شخصی من: حتی از فیلمهایی که فقط تو یه لوکیشن بازی میشه بدم میاد کتاب هم تصویر سازی و تجسم باید برات بسازه که تا فصل ۱۲ کتاب داخل یک لوکیشنه
(۱ستاره منفی)
اما حوادث پیشامد خواننده رو هول میده جلو (۱ستاره)
نویسنده برازنده جایزه نوبل (۱ستاره)
داستان رومان بسیار جالب شبیه به سریال see و کرونا در زندگیمون (موضوع ۱ستاره)
نظر شخصی من: حتی از فیلمهایی که فقط تو یه لوکیشن بازی میشه بدم میاد کتاب هم تصویر سازی و تجسم باید برات بسازه که تا فصل ۱۲ کتاب داخل یک لوکیشنه
(۱ستاره منفی)
اما حوادث پیشامد خواننده رو هول میده جلو (۱ستاره)
همین که جایزه نوبل رو برده گویای همه چیز هست راوی کارش عالی بود به نظرم باید جایزه رو با ایشون تقسیم کرد
یکی از متفاوتترین کتابهایی بود که خوندم
حالا که کتاب تموم شده همش تو ذهنمه مدام به شخصیتها فکر میکنم به اینکه چطور دارن زندگیشون رو ادامه میدن چه اتفاقی براشون افتاده
فوق العاده بود
یکی از متفاوتترین کتابهایی بود که خوندم
حالا که کتاب تموم شده همش تو ذهنمه مدام به شخصیتها فکر میکنم به اینکه چطور دارن زندگیشون رو ادامه میدن چه اتفاقی براشون افتاده
فوق العاده بود
با شنیدن این رمان دقیقا به عقاید نیچه بیشتر رسیدم. ادمی ذاتا ظالمه مگر قانون جلوی این ظلم رو بگیره و یا اینکه خودتون در مقابل ظلم بایستین. ابن قصه در دوران مختلف تاریخ تکرار شده. و انگار ذات انسان اینه که هرکی زورش بیشتره باید ظلم کنه. این داستان دقیقا اشاره به منش انسانهاست و این داستان رو تبدیل به یک رمان محشر میکنه