نقد، بررسی و نظرات کتاب مراقبم باش - مریم اسدی علیایی

مرتب‌سازی: جدیدترین
مرضیه جعفری
۱۴۰۳/۲/۸
کار نویسنده عالی بود. ولی سرگذشت تلخی بود. امید که روزی برسد که امنیت برای زنان یک رویا نباشد.
ناهید طاهری
۱۴۰۲/۱۲/۲۹
رمانی بسیارخوب ودرد تمام دختران دهه‌های 60 وقبل تر رابیان کرده، چون درآن دوران اصلا توجهی به کودک وآسیب‌هایی که سرراه او قرار می‌گیردنمیشد.
مژگان رحیمی
۱۴۰۲/۱۱/۲۹
کتاب خوبی بود در مورد این که همیشه محبت در زندگی کارسازه
مریم عباسی
۱۴۰۲/۱۱/۳
رمان جذابی بود و واقعا قابل تامل. این که در واقعیت هم این داستان اتفاق می‌افتد متاسفانه قابل انکار نیست و کودکان معصومی که هیچ آگاهی در مورد این مسائل ندارند قربانی صد در صد تجاوز هستند و خسارات جبران ناپذیر به روحیه آن‌ها وارد میشود. مورد دیگر داستان تعصب‌های بی جای خانواده و اجبار به ازدواج های ناخواسته که همیشه بوده و هست. مادر، زیباترین واژه هستی که انسان را یاد مهربانی و گذشت می‌اندازد ولی مانند تمام زیبایی های دنیا گاهی این نام هم دچار خدشه میشود و این شاید برای عده‌ای یعنی آخر دنیا. با آرزوی سلامتی برای تمام مادران عزیز در همه جای دنیا.
Mary Sal
۱۴۰۲/۱۰/۲۱
کتابی زیبا ولی تلخ که متأسفانه بر اساس حقایق واضح و تلخ جامعه نوشته شده است
ابراهیم شکوهیان
۱۴۰۲/۱۰/۱۴
سلام کتاب فوق العاده زیبا و تاثیر گذاری بود و کشش خیلی خوبی داشت پر از غم و شادی بود و انسان رو با خودش همراه میکرد من که واقعا مجذوب داستان شده بودم و از بیماری بسیار خطرناک کودک آزاری و سوءاستفاده جنسی از کودکان خیلی دلم به در اومد و خیلی منو متوجه این کرد که خیلی بیشتر مراقب اطرافیانم باشم دلم خیلی به حال خورشید سوخت بخاطر سختی‌های بسیار زیادی که در زندگی کشید هم از طرف فریدون داماد بی حیاشون و هم از مادر و برادرش بهنام و اینکه چرا مادر و خواهر خورشید لیلی حرف خاطره مبنی بر سوءاستفاده شوهر لیلی را قبول نکردن و به خاطر انگ زدن و خورشید همچون زیاد ترس داشت هم از فریدون و هم از مادرش مجبور شد حرفی نزنه و اینکه مادر خورشید خیلی اخلاق بدی داشت و اصلا توجهی به خورشید نمی‌کرد و خاطره مجبور به تن دادن به ازدواج بخاطر فرار از دست فریدون و متاسفانه بجای اینکه برادر و مادر خورشید دنبال علت کارهای خورشید باشنددر مقابلش بودن و کار را برای خورشید سخت کردن بخاطر پول بزور خورشید را مجبور کردن که با ارسلان ازدواج کنه و حتی وقتی که بار دوم باردار شد به ساحل اونو از خونه با بدترین وجه ممکن بیرون انداختن و ماجراهایی که بر سر خاطره و لیدا اومد و همچنین لیلی خیلی داستان و جذابتر کرد و من که واقعا مجذوب داستان شده بودم و خوشحالی من آخر داستان بود جایی که خورشید به اون آرامش و آسایش واقعی رسید و با کسی که واقعا عاشقش بود ازدواج کرد و طعم واقعی عشق و زندگی را چشید و موضوعی که منتظرش بود که ببینم آخرش چی میشه عاقبت فریدون بود و همچنین زیبا که نامردی زیاد در حق خورشید کرد و مشکلات زیادی برای خورشیددرست کرد ومتاسفانه بخاطر اخاذی مجبور به تن فروشی کرد. این کتاب توصیه میکنم حتما بخونید
Shima Shahbandari
۱۴۰۲/۹/۲۳
حیف وقتی که گذاشتم
نسرین ق
۱۴۰۲/۸/۲۱
عالی یکی از معضلات جامعه را بیان کرد. کتاب خوبی بود
Haniyeh Siavash
۱۴۰۲/۷/۱۹
دغدغه‌ای که در قالب داستان بیان شده بود. کاش همه بخونن تا آگاه بشن. محتوای کتاب خوب بود فقط عشقش به سپهر قابل توجیح نبود
ستاره
۱۴۰۲/۷/۱۰
موضوع خیلی جالب و در عین حال دردناکی رو انتخاب کرده خانم علیایی در این رمان. بی تفاوتی مادر و خواهر و عدم نظارت والدین در مجموع و اعتماد کامل داشتن به اقوام و خویشاوندان نزدیک، می‌تواند چنین فاجعه‌هایی رو بوجود بیاره که متاسفانه اثر و عواقبش در همه عمر باقی می‌مونه.
چو ایران نباشد تن مباد
۱۴۰۲/۱/۱۸
غم زیادی درش حس کردم. کودکی که کاملا بی پناه بود و با اینکه تک تک خانواده‌اش در حقش کوتاهی کرده بودن بازهم گذشت میکرد و نمیتونست حتی وقتی بز گتر شد از خودش درست محافظانش. چقدر مسئولیت مادر و پدر سنگینه چقدر مهمه فرصت بدیم بچه‌هامون از ترس و مشکلاتشون و حتی خطراتی که اطرافشون وجود داره و حسش میکنن باما حرف بزنن. اون اشخاصی که به بچه‌ها تعرض میکنن باید به شدت محاکمه بشن. نباید این موجودات پلید به راحتی تو جامعه زندگی کنن. باید تو سیستم آموزشی پرورش کودک این موضوع خیلی جدی به کودکان آموزش داده بشه که نترسند و هرموضوعی رو با والدین در میون بذارن. و البته پدر مادرها هم باید سطح آگاهی نو افزایش بدن
مریم شریفی
۱۴۰۱/۱۲/۱۸
کتاب خوبی بود. متاسفانه مادر خورشید به دلیل نداشتن شوهر مجبور بود نقش پدر سخت گیر و سرکوب گر رو بازی کنه و نقش مادر بودن رو فراموش کنه. از آنجایی که اولین عشق یه دختر پدرش هست محروم از محبت پدر و مادر شد. به نظرم کسی که نتونه محبت بگیره نمی‌تونه به دیگران محبت بده. تمام کارهایی که ما در بزرگسالی انجام میدیم بر می‌گرده به دوران کودکی و نوجوانی. ما حتی عشق، محبت، دوست داشتن، کمک به دیگران ودر کل انسانیت رو هم در مدارس یاد نمی‌گیریم. امیدوارم روزی فرا برسه در مدارس پرورش کودکان مقدم بر آموزش قرار گیرد تا بسیاری از مشکلاتی که در جامعه وجود دارد برای همیشه پایان یابد.
ن.ی
۱۴۰۱/۱۲/۵
قلم داستان بسیار قوی و تاثیر گذار بود و بخوبی تونسته بود احوال خورشید رو شرح بده یک سیر تکاملی عالی از کودکی تا بزرگسالی همراه با کمبود و وحشت رخنه شده از ظلم افراد نزدیکش رو به رخ بکشه امانکته علاقه داشتم اشکار بشه علت مشکل روانی و دوقطبی مادر بود که میتونست منشا‌ای نهمه پرخاش رو شرح بده و اینکه از ادامه داستان از سرنوشت فروتن مطلع نشدم..
نکته جالب راحت تمام شدن رابطه‌ها بدست مردها بود انگار هیچی اتفاقی نیفتاده باشه براحتی همه چیز را تمام میکنن که یک امر شایع اسیب زا دراکثر مردان است و در عین حال میتواندد به نفرات بعدی حتی حین رابطه فکر کننند
درحالیکه برای زنان علاوه بر ضربه عاطفی مهلک یک تابو بحساب می‌اید و معمولا مورد قضاوت جامعه‌ی جنسیت زده قرار میگیرندد
در کل کتابی پر از نکات ریز رونشناسی و پر از جلوه‌های تبعیض جنسیتی بود که خوب به تصویر کشیده شده بود
پرویز باقریان
۱۴۰۱/۱۱/۱۷
کتابه فوق العاده بود، دوست دارم دوباره بخونم، اراده پشت کار واستقامت یک بانوی ایرانی بخوبی بتصویر میکشه، توصیه میکنم حتما این کتاب خوب بخونین.
Sobhandoost
۱۴۰۱/۱۱/۱۱
چه بچه‌هایی که بخواطر بی تفاوتی و خوشخالی پدر و مادر‌ها نابود نشدن.. کتاب والدین سمی رو بخونید👌
ام البنین حسن زاده
۱۴۰۱/۱۰/۱۸
واقعاً عالی به تصویر کشیده شده بود مشکلات این دختر رو که تا بزرگسالی هم ادامه داشت وزندگی رو به کامش تلخ کرده بود... واقعا یعنی همچین ما رایی هم پیدا میشه که با زندگی دختر خودش معامله کنه؟؟؟؟؟!!!!! واقعا برام قابل درک نیست
❤M❤
۱۴۰۱/۱۰/۱۵
رمان تا قسمتهایی که خورشید از ارسلان طلاق گرفت خیلی عالی و واقع گرایانه بود ولی بعد از اون کلا عوض شد و روند داستان خیلی شتاب گرفت درست مثل رمانهای عاشقانه نوجوانی شده بود یک قسمتی از رمان که خیلی آبکی شده بود قسمت بعد از عاشق شدن خورشید بود که یکدفعه‌ای روند داستان عوض میشه یعنی پس از یک دوره پر از رنج و غم همه چی به کام خورشید میشه چطور خورشیدی که وقتی بخاطر بچش خونه و ماشین و جهیزیش که ارث باباش بوده به شوهرش می‌بخشه اونم به شوهری که اصلا توجهی به بچش نداره دوباره بخاطر خانوادش اجازه دیدن بچش به ارسلان رو میده نمیشه همچنین چیزی رو باور کرد این قسمتش واقعا آبکی شده بود در واقع میشه گفت از بعد از تمام شدن زندگی خورشید وارسلان داستان روند واقع گرایی خودش رو از دست میده ولی در کل میشه گفت داستانی بود که چشم آدمو نسبت به همه اتفاقهای دور و برمون و آدمهاش باز می‌کنه و دقیقا دست گذاشته بود روی نقطه حساس زندگی آدم یعنی دوران کودکی و نوجوانی که نقش اصلی او رو والدین آدم مخصوصا مادرش تشکیل میده آفرین به قلم توانای این نویسنده بخاطر انتخاب چنین موضوع قشنگی
خاتون
۱۴۰۱/۱۰/۱۳
خیلی زیبا، پندآموز و گیرا
سعیده خوانساری
۱۴۰۱/۱۰/۴
با اینکه اصلا عادت ندارم از روی صفحه گوشی کتاب بخونم مخصوصا رمان‌های ایرانی ولی این داستان بسیار شیوا و روان نوشته شده بود و اصلا نمیتونستم خوندنش رو رها کنم داستان پر کششی بود اگر بامداد خمار رو خونده باشید تقریبا تو سبک اون بود البته نه به اون جذابی ولی در حد خودش خیلی خوب بود، به نظرم ارزش یکبار خوندن رو داره،
محیا رضازاده
۱۴۰۱/۹/۱۲
بسیار عالی بود من بسیار دوست داشتم قلم روان و ساده ولی دلنشین
Pani malak
۱۴۰۱/۹/۶
سلام از نگاه رمان خوبی بود و تا حدی کشش داشت موضوع داستان دختری بنام خورشید که از داشتن پدر در سن کم محروم شده و در یک خانواده 7 نفره 4 خواهر 2 برادر به همراه مادرش زندگی میکنه ولی در سن کم مورد تعرض از طرف داماد خانواده قرار میگیره و این اتفاق شرایط بد روحی برای خورشید ایجاد میکنه خورشید در سن کم به اجبار و تحمیل خانواده با پسری که علاقه بهش نداشت بنام ارسلان ازدواج میکنه تصویر مادر خورشید در این کتاب خیلی منفور و آزاردهندس و این موضوع منو اذیت میکنه من چند رمان ایرانی خوندم که تصور مادران مهربون ایرانی به شکل دیگه تعریف شده است ولی برعکس خورشید همیشه با پدری که از بچگی از داشتنش محروم شده درد دل میکنه و پدرش رو فرشته نجات خودش میدونه زندگی خورشید با به دنیا امدن دخترش دستخوش اتفاقات تلخ که به وابسته عشق مادری هست میشه ولی بلاخره خورشید عاشق میشه و اتفاقات جدیدی توی زندگیش تجربه میکنه این رمان نشون میده که اگر چیزی بر پایه عشق و علاقه باشه آدم برای حفظش میجنگه و اگر عشق در رابطه‌ای وجود نداشته باشه هیچ تعهدی نمیتونه تضمینش کنه کتاب جالبی و اقتصادی بود مطالعه‌اش کنید مرسی از کتابراه که بستر مطالعه را با این سرعت برای ما فراهم کرده..
خاطره اسماعیل نژاد
۱۴۰۱/۹/۴
باخواندن این کتاب بیش تر از پیش به نقش مادر در تربیت فرزندان به خصوص تربیت جنسی مواجه می‌شویم هرچندخیلی از مادران وخانواده‌ها در گذشته صحبت واموزش در مورد تربیت جنسی را منجر به پر رویی ویا بی حیاشدن کودک ونوجوان می‌دونستن اما امروزه بر کسی اهمیت این موصوع پوشیده نیست هرچند که خیلی خیلی کار باید در این مورد انجام بشه وبایددرک کنیم که فرزند پروری هم نیاز به اموزش وعلم دارهواما درمورد رمان وروند داستان فراز ونشیب‌های زندگی با همراهی یک یار همدل وهم نفس خیلی خیلی راحت تر انجام می‌شودنویسنده خیلی توانمند رفتارها وپرخاشگری‌ها وزور گویی‌های مادر وبرادر خورشید شخصیت اصلی داستان وتاثیر ترس وتنبیه را به تصویر کشیدوجهل ونادانی مادر وبرادر قلدر که درواقعیت ازاین ادم‌های احمق کم نداریم خوب به رشته تحریر درامد
ندا نوری
۱۴۰۱/۸/۲۳
کتاب اوایلش خوب بودبرای مادران که باید اگاه باشندولی دهن بین بودن خورشید وبی ثبات بودنش و اون همه لگدزد تو شکمش، خوندنش اذیتم میکرد وسطهاش خسته کننده بود میخواستم بقیشونخونم ولی یکی از کاربران اسم سپهر را اورده بود ادامه دادم ببینم چی میشه
donya.emami
۱۴۰۱/۸/۱۳
عالی بود واقعا حتما بخونید
Faranak Tahmasebi
۱۴۰۱/۷/۲۹
سکوت آدم‌های این کتاب واقعا آزارم میداد …
ارزش خوندن داره
مونا حاجی زاده
۱۴۰۱/۷/۲۵
ممنون از نویسنده ولی من ۳۷ ساله نتونستم اصلا این حجم از بدبیاری و بدبختی و باور کنم. در کل کتابی نبود که بخوام پیشنهاد کنم به کسی.
صبا باوفای حقیقی
۱۴۰۱/۷/۱۲
قلم نویسنده اگرچه تلخ ولی دلنشین بود. واقعیت جامعه رو قشنگ به تصویر کشیده بود. امیدوارم خوندن این کتاب باعث بشه مادر و پدرهای آگاه تری در جامعه داشته باشیم و نگاه تحقیر آمیز جامعه به زن کم کم به سمت نگاه احترام انگیز سوق پیدا کنه برای نویسنده کتاب آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم باز هم کارهای زیبایی از ایشون بخونم
اسما د
۱۴۰۱/۷/۳
رمان با یک موضوع بسیار غم انگیز آغاز میشه و این تلخی و غم تا آخر رمان همراه شخصیت اول هست. شخصیت پردازی‌ها در بعضی نقاط حساس داستان ضعیف بود اما تصویر سازی‌های رمان خوب بود.
محمدی
۱۴۰۱/۵/۲۵
کتابی زیبا اما غمگین بود
عالیی
سید محمد حسین حسینی
۱۴۰۱/۴/۲۹
حقایقی تلخ ومسیری سخت از زندگی انسانی رنج کشیده
mitra.mh. 46
۱۴۰۱/۴/۲۷
در جامعه‌ی ما خیلی از زنها و بعضی از مردها مظلوم واقع شدند، خورشید نمونه‌ی کامل یه زن ایرانی است که برای سوختن و ساختن زاده شده‌اند. ‌ای کاش مادرها، پدرها و حتی دخترها بیشتر مراقب امنیت جسمی و روانی خودشان و اطرافیانشان باشند. نوشتار داستان روان و زیبا بود و کشش داستان بسیار گیرا و جذاب، به امید موفقیت روز افزون جناب نویسنده
Hestia ***
۱۴۰۱/۴/۱۸
کتاب همانطور که در قسمت معرفی در موردش توضیح داده شده در مورد آزار و تجاوز جنسی در کودکی هست
اما در اینجا متاسفانه با پدیده‌ی کلی کودک آزاری مواجهیم.
بزرگترهایی که که خودشون در تله‌ی بی ارزشی دارن دست و پا میزنن و کودک بی نوا رو هم وارد این سیکل معیوب میکنن.
ترس از رهاشدگی، به دنبال جلب محبت بودن و وابستگی بیمارگونه‌ی شخصیت اصلی داستان به همون بزرگترهایی که تصور میکنه میتونن نجات دهنده ش باشن در حالی که به بدترین شکل از سمت اونها آسیب دیده.
در این داستان فقط بحث آزار جنسی و یا مراقبت از کودکان مطرح نیست بلکه جبر محیطی و فرهنگی و خانوادگی حاکم بر زندگی خورشید از اون یه قربانی واقعی ساخته.
(افسردگی، پرخاشگری، نداشتن مهارتهای ارتباطی با همسر، عدم مدیریت بحرانهای زندگی و.....) همگی از دستاوردهای بودن در چنین خانواده‌ای ست و البته آزار جنسی اون در خردسالی مزید بر علت شده.
نویسنده قلم توانایی داره و به خوبی محیط زندگی و حالات روانی شخصیت‌های کتاب رو توصیف میکنه و همین باعث میشه پا به پای خورشید اشک ریخت و رنجهایی که از طرف بزرگترهای ناآگاه بهش تحمیل میشد رو حس کرد.
امیدوارم روزی برسه که رشد و پیشرفت فکری در جامعه به جایی برسه که شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم.
افراد با اختلالات روانی وجود دارن اما میشه با آگاهی بخشیدن به خانواده‌ها از بسیاری از فجایع پیشگیری کرد.
Mehry Jeddy
۱۴۰۱/۳/۸
یک کتاب عالی و بینظیر
که میتوان در برابر سختی‌های زندگی مقاومت کرد و لذت برد 🌹
زهرا مالکی
۱۴۰۱/۲/۱۸
بنظر من تو نقش منفی مادر اغراق شده بود و اینکه خورشید که از نداشتن پدر رنج می‌برد چرا دخترش رو از داشتن پدر محروم کرد
سیما خمسه
۱۴۰۱/۱/۲۱
کتاب خوب و با محتوایی بود. ممنون از نویسنده محترم
فرزانه ممبینی
۱۴۰۱/۱/۱۲
کتاب در مجموع خوب بود
منیر تیموری
۱۴۰۰/۱۲/۱۷
خسته نباشیدخدمت نویسنده عزیز رمان فوق العاده‌ای بود توی زندگی مادرابایدهمیشه حتی به جزییات کوچیک هم توجه کنند فرق نمیکنه دختریاپسرباشه که این مسعله خوفناک گریبان گیرهیچ خانواده وکودکی نشه ودوم این که ازنظربنده این که خورشید اصلا عقل نداشت و زودهمه رو میبخشید آدم باید ازهمچین مادروبرادری همیشه دوری کنه ومهربونی وگذشت هم درزندگی اندازه‌ای داره ولی این کتاب اونقدرعالی وپرکشش بود که ادم نمیتونست زمین بزار وهی میخواست ادامشو بخونه واقعا خسته نباشیدوانشاالله همیشه بدرخشید
Fatemeh Dehghani
۱۴۰۰/۱۲/۱۳
رمان خوبی بود قام نویسنده‌اش هم ب نظرم بدک نبود
درکل مناسبی بود
مریم صالحی
۱۴۰۰/۱۱/۲۷
خیلی غم انگیزه. نگارش زیبا و روان داره. به راحتی میشه با شخصیت اصلی داستان همراه شد و تمام سختی‌های زندگیش رو لمس کرد.
ملورین امیری
۱۴۰۰/۱۱/۲۱
داستان کتاب در ابتدا شمارو جذب میکنه تا ادامش بدین در اواسطش باز هم شمارو شگعت زده میکنه اما از یه جایی به بعد دیگه خیلی همه چی سریع پیش میره و من اینو دوست نداشتم زیاد به جزئیات پرداخته نمیشه ینی ولی در کل کتاب راجب یکی از مشکلات جامعه است که بنظرم حس همدردی خواننده رو برمی انگیزه و میشه دوسش داشت
حسین قاسم زاده
۱۴۰۰/۱۱/۱۸
فوق العاده بود
داستان کشش فوق العاده ایی داشت
یکی از غم انگیز‌ترین رمان‌هایی بود که خوندم و کاملا من را تحت تاثیر قرار داد
ولی متوجه نشدم چرا بعد از اینهمه زجر خورشید هنوز هم به مادرش و برادرش حس خوبی داشت یا نمیتونست مقابلشون بایسته خانواده ملزومن اونجایی نیست که متولد شدی جایی که آرامش و راحتیم باشه هست
امیدوارم در آینده این دست از آزار و اذیت‌ها به پایان برسه
خانواده‌ها بیشتر حواسشون به فرزندانشون باشه و از تعصبات کورکورانه دست بردارند و اجبار را از سر راه فرزندان خود دور کنند بجای حرف مردم حرف و دوست داشتن بچه هایشان اولویت زندگی شان باشه.
بقولی حتی اگر روی آب راه بری بازم مردم میان میگن چون نمیتونه شنا کنه داره روی آب راه میره
ارزو فاضل
۱۴۰۰/۱۰/۲۷
در کل کتاب خوبی بود ولی در ارتباط با شخصیت خورشید مقداری ابهام وجود داشت از طرفی گفته شده که توانایی نه گفتن نداره ولی در خیلی از قسمتهای داستان براحتی نه میگفت
زیبا طاهری نیا
۱۴۰۰/۱۰/۲۳
کتاب آموزنده‌ای بود‌ مخصوصا برای کسانی که کودک دختر و پسر دارن
نازنین شریفی
۱۴۰۰/۱۰/۲۳
به امید روزی که پدر ومادرهای سهل انگار به خود بیایند وهمیشه حامی کودکان بی پناهشان باشن کتاب آموزنده و هشدار دهنده‌ای بود
مصطفی محجوب
۱۴۰۰/۱۰/۱۷
موضوع کتاب خوب بود. شخصیت‌ها هم خوب پردازش شده بودن. فقط سانسور شده و اغراق آمیز بود.
آوا رییسی
۱۴۰۰/۱۰/۱۲
عالی بود... بسیار بسیار قلم خوبی دارن خانم نویسنده و من میخوام یه دونه از رمان‌های دیگه شون هم بخونم
Zohre 73
۱۴۰۰/۹/۱۸
رمان خوبی بود در حده یبار خوندن خوبه
شوهرش زیادی رد مخ بود و اینکه یهویی خوب شد یکم بی معنا
Shakila azar
۱۴۰۰/۹/۱۱
کتاب خوبی بود دوست داشتم
مرضی ک
۱۴۰۰/۹/۳
سلام و خسته نباشید به نویسنده عزیز کتاب بسیار خوبی بود ممنون از قلم روان شما⚘
غزال جوانشیر
۱۴۰۰/۸/۲۴
داستان غم انگیزی که متاسفانه تقدیر تلخ هزاران زن دیگر نیز بوده زنانی که یا سکوت کردند یا خودکشی کردند و یا تا ابد با این زخم عمیق و این سایه سنگین زندگی کردند…
1 2 >>