نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی مردی به نام مادر - مجید اوریادی زنجانی
3.8
887 رای
مرتبسازی: جدیدترین
نگار مردی
۱۴۰۳/۱/۲۶
00
اجرا در ابتدا نام معلوم است، مفهوم را نرسوندن محتوا گنگ بود، ممنون از دست اندرکاران این نرم افزار.
اول از همه اسم کتاب را نپسندیدم. کلمه مادرسرشار از عرفان و انسانیت و فداکاری هست دلیلی ندارد کلمه مرد را کنارش بگذاریم. اگر هم مرد واقعی در جامعه پیدا شود دلیلش داشتن مادری واقعی بوده است. تنها مرد این قصه احمد بود. احمد متاسفانه مادرنااگاهی داشت و قصه این زن قصه بسیاری از زنان سرزمین است مداخله مادرشوهرها در زندگی عروس ها... پس دو مادر اینجا داریم یکی مادر احمد ناآگاه و قدیمی و یکی مادر سروش آگاه و امروزی.. بنده از صمیم قلب مادر سروش را درک میکنم و بسیاری از مشکلات زناشویی به علت عدم تربیت صحیح در دوران کودکیش. به وجود آمدن اختلالات شخصیتی و در نتیجه زنی که چون پای بچه در میانه باید بسوزه و بیازه
خوشبختانه امروزه با پیشرفت علم و تکنولوژی تقریبی ۶۰ تا ۸۰ درصد مشکل ناشنوایی درمان میشود و در کنارش گفتار درمانی و مدارس ناشنوایان کمک بزرگی به عزیزان ناشنوا میکند. داستان در مورد مادری بود که همسر و خانوادهاش او را با رفتارشان اذیت میکردند و ناشنوایی فرزندش را به او نسبت میدادند شوهرهم از مادر پشتیبانی میکرد. زن که مشکلات زیادی داشت و مشکل فرزندش هم بیشتر از همه غمگینش کرده بود ولی مشتاقانه برای درمان فرزندش تلاش میکرد مثل همه مادران. به نظر من نام کتاب باید زنی به ناممادرتغییر کند.
کتاب خوبی بود و تسکینی برای قلب دردمند مادرانی که یک تنه بار زندگی و مریضی و کمبود و رشد فرزندانشون رو به دوش میکشن و عاشقانه مسئولیت داشتن فرزند رو به سر انجام میرسونن و خطاب به دوستانی که به کلمه مرد خرده گرفتن عرض کنم که مرد اسم نیست صفت هستش و به کسی که مستقل هستش و استقامت و بزرگی و منش داره این صفت می چسبه خارج از جنسیت نر و ماده
اسم کتاب کاملا نامناسب! درواقع شما باید میذاشتید زنی به نام مادر یا میتونستید از کوهی به نام مادر، دریایی به نام مادر و … استفاده کنید! پدر خانواده و پدر بزرگ خانواده مرد بودن ولی طبق نوشته کتاب کاملا ضعیف بودن تا حدی که مدیریت مالی و زندگی خودشون رو نداشتن! شوهر این زن حال حرف زدن با زنشو نداشت ولی مرد خطاب میشه!!! این خانوم یک زن بود که با ارامش با همه حرف میزد.
داستان دردناکی که تو جامعه هم به وضوح دیده میشود. دخالت دیگران و نا اگاهی افراد، و نادیده گرفته شدن حق یک زن و یک مادر.
امیدوارم زنان جامعه به این دیدگاه برسند که قدرتمند تررفتار کنند. و به هر دلیلی از حق و حقوق خودشون و از همه مهمتر ارامششون نگذرن، گاهی بد نیست اقتدار داشته باشند و سرکشی کنند. و چهارچوب زندگی خود را در دست بگیرند.
امیدوارم زنان جامعه به این دیدگاه برسند که قدرتمند تررفتار کنند. و به هر دلیلی از حق و حقوق خودشون و از همه مهمتر ارامششون نگذرن، گاهی بد نیست اقتدار داشته باشند و سرکشی کنند. و چهارچوب زندگی خود را در دست بگیرند.
خوب بود مبارزه یک مادر برای سلامت فرزندش بود راستش خوشم نیامد عروس بیچاره کتک میخورد و تحقیر میشد ولی فقط به فکر بچهاش بود به نظرم بهتر بود اول خودش را نجات میداد بعد بچه را
بهر حال این کتاب کهنهای است دیگه زمان آن گذشته که شوهر کتک بزنه و تو کاری نکنی با اینکه کار کتابراه مثل همیشه خوب بود راوی خوب بود ولی از قوانین حاکم بر زندگی درون این کتاب خوشم نیامد اصلا دوست ندارم دوباره گوش کنم
بهر حال این کتاب کهنهای است دیگه زمان آن گذشته که شوهر کتک بزنه و تو کاری نکنی با اینکه کار کتابراه مثل همیشه خوب بود راوی خوب بود ولی از قوانین حاکم بر زندگی درون این کتاب خوشم نیامد اصلا دوست ندارم دوباره گوش کنم
مطالب خیلی مفید بود، انسان هرچه مطالعه بکند علم و آگاهی او بیشتر میشود و دیدش نسبت به آینده خودش تغییر میکند الان بنظر من فضای مجازی و کتابهای صوتی و دیگر امکانات راه کتاب خواندن خیلی نسبت به چند دهه قبل تر راحت تر کرده، امروز در منزل با سرچ هر کتابی میتوانیم آن را تهیه کنیم به امید اینکه رشد مطالعه و کتاب خواندن افزایش پیدا بکند و همه علاقه مند به کتاب بشن.
داستانش بسیار معمولی و پیش پا افتاده بود اون خانم اگه واقعا مادر بود برای دفاع از بچش و درمان اون آنچنان فریادی سر شوهر و مادر شوهرش میزد که حساب کار دستشون بیاد نه اینکه با یک صدای یکنواخت و ناله کنان از شوهر بخواد که بچه رو ببرن دکتر. من به عنوان مادر سه فرزند اصلا اسم داستان رو مناسب اون مادر نمیدونم اون مادر بسیار منفعل و ضعیف و ناتوان بود اصلا مادری بلد نبود مادری که فقط به غصه خوردن و بیصدا اشک ریختن نیست.
مشکل دیگه داستان صدای هنرپیشهها بودکه بسیار غیرحرفهای و ناشیانه بود انگار برای اولین بار داشتن بازی میکردن. آخه تو دنیای واقعی کی اینجوری صحبت میکنه صداها هیچ فراز و فرودی و هیچ هیجانی نداشت بسیار یکنواخت و کسل کننده بود
مشکل دیگه داستان صدای هنرپیشهها بودکه بسیار غیرحرفهای و ناشیانه بود انگار برای اولین بار داشتن بازی میکردن. آخه تو دنیای واقعی کی اینجوری صحبت میکنه صداها هیچ فراز و فرودی و هیچ هیجانی نداشت بسیار یکنواخت و کسل کننده بود
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده محترم کتاب
داستان خوبی بود و میشه گفت که این فقط بخش کوچکی از ایثار و از خودگذشتگی مادرهاست، واقعا فقط یک مادر به این شکل میتونه بچهاش رو به هر شکلی که هست بپذیره، دوستش داشته باشه و ازش محافظت کنه!
اما یک انتقاد دارم آن هم به اسم داستان است و به نظرم زنها برای نماد قوی و با گذشت بودن نیازی به یدک کشیدن اسم مرد ندارند و به خودی خود شیرزنان زمانه خودشان هستند.
باتشکر
داستان خوبی بود و میشه گفت که این فقط بخش کوچکی از ایثار و از خودگذشتگی مادرهاست، واقعا فقط یک مادر به این شکل میتونه بچهاش رو به هر شکلی که هست بپذیره، دوستش داشته باشه و ازش محافظت کنه!
اما یک انتقاد دارم آن هم به اسم داستان است و به نظرم زنها برای نماد قوی و با گذشت بودن نیازی به یدک کشیدن اسم مرد ندارند و به خودی خود شیرزنان زمانه خودشان هستند.
باتشکر
در واقع داستان بسیار زیبایی بود ولی من با هر کلیشه یک ستاره کم کردم
کلیشه اول و بدترین کلیشه اینکه یک پدر همیشه به فکر جیبشه و ثروت براش مهم تر از بچشه، کلیشه دوم اینکه یک خواهرشوهر یا یک مادر شوهر همیشه بد و بدجنسه، کلیشه سوم اینکه یک مرد همیشه مادرش رو به همسرش ترجیح میده حتی اگه حق با همسرش باشه و کلیشه بعدی هم اینکه عشق فقط مال اول رابطس بعدش تموم میشه😐
کلیشه اول و بدترین کلیشه اینکه یک پدر همیشه به فکر جیبشه و ثروت براش مهم تر از بچشه، کلیشه دوم اینکه یک خواهرشوهر یا یک مادر شوهر همیشه بد و بدجنسه، کلیشه سوم اینکه یک مرد همیشه مادرش رو به همسرش ترجیح میده حتی اگه حق با همسرش باشه و کلیشه بعدی هم اینکه عشق فقط مال اول رابطس بعدش تموم میشه😐
محتوای این کتاب درباره خانوادهای سه نفره است متشکل از یک زن و مرد و یک پسر کوچک به نام سهیل که مادرش متوجه میشود که سهیل توانایی تکلم ندارد و به صداها پاسخی نمیدهد به همین خاطر این موضوع را با همسرش در میان میگذارد تا به اتفاق سهیل را به گفتار درمانی ببرند اما همسرش از مادرش (که همراه با خانواده به خاطر مسائلی مجبور شدهاند خانه خود را اجاره بدهند و با پسرشان در یک خانه باشند) که مخالف رفتن به گفتار درمانی است و میگوید که پسر خودش نیز دیر به حرف آمده و خودش خوب میشود؛ حرف شنوی دارد.. مادر سهیل نگران است و از سوی دیگر به خاطر تمسخرهای مادرشوهرش به ستوه آمده و در نهایت وقتی بی توجهی همسرش را میبیند از خانواده خودش هزینه درمان پسرش را گرفته و زندگی آزادانه و جدا از همسرش را شروع میکند.. این داستان قدرت و شجاعت و شهامت زن را به تصویر کشیده که در عین ظرافت زنانگی میتواند شیرزنی در برابر مشکلات باشد.
محتوای داستان خوب بود اما جمله بندیهایی گاها اشتباه و غیر ادبی دیده میشد. همچنین فهم ماجرا برای من گنگ بود در صورتیکه اول مادر میگفت سهیل صداها را میشنود اما سخن نمیگوید و اول به گفتار درمانی رفت اما در حین داستان سهیل به خوبی حرف میزد و درباره شنوایی نیز گاها مادر با سهیل حرف میزد که میشود این را عشق مادر دانست که نمیخواست ناشنوایی سهیل را قبول کند. از جهت گویندگی نیز در سطح متوسط بود. در کل داستان نسبتا خوبی بود اما انتخاب موضوع از نظر من میتوانست بهتر باشد و اگر از کلمه (مرد) به عنوان صفت استفاده نکنیم بهترست چون مرد یا زن بودن صرفا برای جنسیت است و یک زن قدرتمند را میشود (شیرزن) خطاب کرد.
محتوای داستان خوب بود اما جمله بندیهایی گاها اشتباه و غیر ادبی دیده میشد. همچنین فهم ماجرا برای من گنگ بود در صورتیکه اول مادر میگفت سهیل صداها را میشنود اما سخن نمیگوید و اول به گفتار درمانی رفت اما در حین داستان سهیل به خوبی حرف میزد و درباره شنوایی نیز گاها مادر با سهیل حرف میزد که میشود این را عشق مادر دانست که نمیخواست ناشنوایی سهیل را قبول کند. از جهت گویندگی نیز در سطح متوسط بود. در کل داستان نسبتا خوبی بود اما انتخاب موضوع از نظر من میتوانست بهتر باشد و اگر از کلمه (مرد) به عنوان صفت استفاده نکنیم بهترست چون مرد یا زن بودن صرفا برای جنسیت است و یک زن قدرتمند را میشود (شیرزن) خطاب کرد.