نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی جاودانگی - میلان کوندرا

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
سینایی سینایی
۱۴۰۱/۲/۹
فراتر از تصورم بود؛ فوق‌العاده! منحصر به‌فرد!
البته کتاب ترجمه خوبی نداشت و مترجم با فلسفه آشنایی نداشت به‌طوری‌که دیدیم نام کتاب "فن شعر" یا "فن خطابه" ارسطو به گوشش نخورده بود و جایگزینی مِن‌عِندی برای آن انتخاب کرده بود و محتوای آن که در مورد تراژدی است را به شعر ربط داد! این را آشنایان با فلسفه درک می‌کنند. در موارد دیگر هم عدم تطابق فعل و فاعل و ترکیب‌بندی درست جمله دیده می‌شد و در کل، ترجمه می‌توانست روان‌تر باشد.
اما بی‌تسلطی مترجم چیزی از عظمت کار کوندرا کم نمی‌کند.
سپاس از کتابراه برای تهیه کتاب‌های صوتی؛ فقط امیدوارم گوینده‌ای را برای خوانش کتاب انتخاب بفرمایید که اطلاعات عمومی و حتی تخصصی در مورد کتاب مورد نظر داشته باشد یا حداقل وقتی به اسامی خاص برمی‌خورد به اندازه یک جستجوی ساده وقت بگذارد تا آن را درست ادا کند!
نسرین سعادتی
۱۴۰۲/۱/۲۷
راجع به این کتاب حرف زیاد دارم. اول اینکه کاملا سخته و مناسب کتاب خوان حرفه‌ای هستش. دوم این که شدیدا جذابه و نکته زیاد داره و برای همین فکر می‌کنم باید بصورت گروهی خونده بشه و حتما با طمانینه و تامل خونده بشه که منظور نویسنده درک بشه. با توجه به مسایل مطرح شده در کتاب و ممیزی‌های موجود قطعا ترجمه نارساست و برای فهم کامل کتاب، باید در کنار نسخه اصل خونده بشه. نویسنده به اسامی خاص، کتاب‌های خاص و قهرمان‌ها و اماکن خاص زیاد اشاره می‌کنه که باید زمینه شناخت اونها رو داشته باشیم که منظورش رو بفهمیم. مثل بنیتا، میشکین، گوته، ورتر، پارک ویلابورگز دررم و..... راوی همچین کتاب‌های سختی، باید حتما کتاب رو فهمیده باشه که بتونه به شنونده انتقال بده، علیرغم صدای زیبا و لحن مناسب ایشان در ادای قسمت‌های ساده‌ی کتاب، در قسمت‌های سخت، این نقصان محسوسه. من برای فهم بهتر فحوای کلام، از اینترنت هم کمک گرفتم و بی فایده نبود ولی همچنان حس می‌کنم کتاب رو باید با تمرکز بیشتر و یکبار دیگر در همراهی استادی ادبی انرا بخوانم. بنابراین همچنان کتاب را مناسب حرفه ای‌ها میدانم. از کتاب راه بخاطر معرفی آثار فاخر و قابل تامل سپاسگزارم.
یک جمله جالب کتاب: رقص میان خواب و بیداری فی نفسه کافی است تا مارا از پشیمانی بدنیا آمدنمان دور کند
abolfazl
۱۴۰۲/۳/۲۶
من قبلا این کتابی به صورت چاپی با ترجمه خانم زهرا صادقی خونده بودم ترجمه بسیار روان و دلچسبی بود البته اندکی ایراداتی داشت.
اما از هرچه بگذریم از قلم نویسنده‌های چک نمیشه گذشت از بهومیل هرابال گرفته تا میلان کوندرا همه و همه تحولی نوین در سطح ادبیات جهان پدید اوردند.
اما رمان جاودانگی که از اسمش پیداست حول محور جاودانگی میچرخه و از تلاش‌های مردم چه حال و چه گذشته از شخصیت‌هایی مثل گوته میگوید که در ذهن یکایک مردم زمانه جاودانه هستند اما کتاب تعمل بر انگیز در ادامه عمل میکند و کمی وارد فلسفه ویا اینکه بهتره بگیم در بخشی‌هایی از کتاب بحث‌های فلسفی عمیقی پا پیش میذارن و ذهن خواننده رو درگیر میکنن از فلسفه تنهایی گرفته تا وجدان اخلاقی و غیره و غیره.
اما بنظرم تجربه و لذت شنیدن نسخه صوتی این اثر هم به گونه هرکسی رو مشتاق خودش میکنه در وهله اول ترجمه اقای کاظمی یزدی بسیار خوب بود و دین مطلب رو ادا می‌کرد و در وهله دوم مهم‌ترین بخش اثر یعنی صدای خانم اسمان مصطفایی که شخصیت رو در ذهن بنده جاودانه ساختند این اثر شنیداری رو به تجربه ایی رضایت بخش برای اینجانب مبدل کردند.
ن د ا ز ر ن د ی
۱۴۰۲/۱۱/۴
نگاه و ژست این بار کاملا باز، از نگاه میلان کوندرا به تفکر خواننده رسوخ می‌کند. رسوخی که کوندرا به خوبی بلد است با چه ترفندی وارد ذهن مخاطب کند و این مقدمه چینی و تمثیل سرایی از عهده قلم میلان کوندرا به تکنیکی منحصر به‌ فرد او، بر می‌آید. امضای قلم میلان کوندرا، در کتابی بلند، با نام جاودانگی به خوبی دیده می‌شود. نگاه و چشم و دیدن، واقعا انرژی دارد که مخاطب را تخلیه انرژی یا فول انرژی می‌کند. پدیده‌ای طبیعی که در هر تمدن و فرهنگی قانون و مقررات مربوط خاصی دارد با مثل‌ها و قصه‌های زیبا و متفکرانه نقل می‌شود. داستان گوته و ناپلئون برای جالب شدن طی شدن روند داستان انتخابی هوشمندانه از نگاه کوندرا است. داستان با فکری عمیق و خیال آسوده بهتر است شنیده شود و کمی ساده اما پیچیده نوشته شده است. رسیدن از نگاه و لمس و عشق به جاودانگی، به این سادگی نیست و برای درک این موضوع خودتان کتاب را بخوانید تا زیباتر و بهتر جاودانگی کوندرا را بشناسید.
م مسعودی
۱۴۰۲/۸/۱۷
کتابی با متن بسیار طولانی که خوشبختانه با حوصله و مهارتی که خواننده در اجرای آن به‌کار برده بود امکان بهره‌گیری را بیشتر کرده بود.
در فرهنگی که من نزدیک به ۶۰ سال در آن رشد کرده‌ام شاید نزدیکی به جامعه توصیف شده در داستان کتاب تا همین اواخر کم بود ولی اکنون با تغییر سریع فرهنگ بومی که شاهد آن هستم نیاز به درک دیدگاه‌های دیگر در زندگی امری است که با مطالعه (شنیدن) این نوع مطالب و بازگو کردن افکار مختلف و گوناگون شخصیت‌های کتاب بهتر میسر می‌شود و برایم جالب بود که در خیلی از موارد اصل صداقت در بیان واقعیات رعایت شده بود.
این که چگونه تصمیم‌های اتخاذ شده و اعمال افراد به صورت زنجیره‌وار و پیاپی به هم گره می‌خورد و حوادث بعدی را رقم می‌زند. این‌که برای درک بازخورد رفتاری هر کس باید از دید او به مسائل نگاه کنیم و...
همه این مطالب باعث شد از وقتی که برای شنیدن کتاب گذاشتم بهره‌ببرم و توصیه می‌کنم به شنیدنش
البته در پایان امیدوارم در جامعه خودمان به سمت این تجدد و تمدن پیش نرویم و روابط درست و آموزش‌های امن برای تحکیم بنیان خانواده همراه با پیشرفت علمی در همه امور سرلوحه کارهایمان باشد.
ممنون از کتابراه برای تنوع مطالب و موضوع در انتخاب کتاب‌ها
Mostafa Arshad Ebi
۱۴۰۲/۱/۱۱
شاید هیچ عبارتی بهتر از «ضیافتی با غذاهای بسیار» توصیف کننده رمان‌های میلان کوندرا نباشد. این نابغه‌ی نویسندگیِ چِکی، مانند جراحی تیزبین روح و ذهن انسان و روابط و جوهره‌ی زندگی او را می‌شکافد و ضیافتی دل‌ربا و پر ماجرا برای خواننده‌اش برپا می‌کند. خواننده با گشودن کتاب‌های او سفره‌ای رنگین از غذاهای متنوع پیش پای خود می‌بیند و حین ورق زدن کتاب، با هر صفحه‌اش بخشی از غذاهای فراوان این مهمانی شام را بر زبان می‌گذارد. کوندرا اعتقاد داشت که رمان‌نویس، باید وارد جزئیات زندگی شود و این ویژگی را مهم‌ترین ویژگی رمان می‌داند و دقیقا همین ویژگی است که به عقیده‌ی او، رمان را از نمایش جدا می‌کند. هرچه نمایش‌ها و تراژدی‌ها روی اصیل‌ترین جنبه‌های زندگی انسان تاکید دارند، رمان‌ها بر موارد پیش پا افتاده و کمترپرداخته‌شده‌ی زندگی انسان نور می‌تابانند و از خلال همین کشف و بازنماییِ زندگی‌های‌زیسته‌نشده است که بخشی از حافظه تاریخ را وارد ذهن خود می‌کنیم.
جاودانگی در بطن همه چیز نفوذ کرده است. آدم‌ها و شخصیت‌ها نیز به همین شیوه به یکدیگر باز می‌گردند و از یکدیگر دور می‌شوند. با پایان یافتن رمان جاودانگی است که تصویری کلی از این رمان در ذهن نقش می‌بندد و تنها حالا است که می‌توانیم اعجاب معماریِ شگفتی را که کوندرا در این رمان خلق کرده است به چشم ببینیم. راوی در این رمان نه فقط یک راوی معمولی بلکه صدای خود کوندرا نیز است. او درباره همین کتاب نظر می‌دهد، همین کتابی که مشغول خواندن آن هستیم و لایه‌های روایت را با یکدیگر می‌آمیزد.
حامد جامه بزرگی
۱۴۰۲/۱/۹
خوب این کتاب انتظار کمی از من ارضاع کرد و جالب بود، اما‌ی نکته متاسفانه ترجمه این کتاب حرفه‌ای نبود و باید اینو بدون اغراق قبول کرد درست؟ چرا؟ چون درک مترجم از نگرش فلسفی به دور متاسفانه امیدوارم اینو باور داشته باشید، البته این نگاهم میتونم بزاریم که شاید احساس کرده میتونه ساده در جریان گذاشت، اما ولی خود داستان و کشمکش برام جالب بود، اما خود من یکی از طرفداران میلان کوندرا هستم با حسی که به نمایش و رمانها مبده واقعا آدم به تخیل جالبی از زندگی با نگرش راهبردی جالبی میبره، جوایز بزرگی که کسب کرده مشخص ایشان چه نویسنده جالب و خاصی، یکی از آن‌ها جوایز ادبی دولت اتریش که جالب بود برای من و بابت اون احترام خاصی قائلم برای ایشان
مهتا بیاتی
۱۴۰۲/۲/۱۷
اهل ادبیات کلاسیک نیستم برای همین نقد خیلی حرفه‌ای ندارم،
اما بنظرم شاهکارترین قسمت کتاب تزریق نرم نرم ارتباطات تو داستان بود، یعنی موضوعی که بیان میکرد و خیلی نرم و اروم میرسیدی به یه شخصیت دیگه!
و حواست باید جمع باشه هیج جاش رو ازدست ندی!
گویندگی و موسیقی متن و... بنظرم خوب بود
کلافه کننده و خسته کننده نبود!
از طرفی داستان گُته، شیطنت‌های بریجیت، تلاش برای اینکه نامی باشه ازخودشون، غم و احساس پُل، داستان اگنس و رابطش با پدرش و ارزوهاش، تصادفش با اون دختر، خاهرش و عشوه گری هاش، نقش مطبوعات، پنچر کردن ماشین‌ها، همه و همه و همه و همه، بقول کامنت یکی ازدوستان ضیافتی هست با کلی غزا و دسر؛
لذت ببرید 🫶🏼
لیلی ش
۱۴۰۲/۴/۵
به نظرم جذابترین بخش کتاب قسمت اول آن بود، با شروع بخش دوم هر قسمت را دست کم دوبار گوش دادم تا متوجه بشم، در کل با اینکه خیلی به ژانر فلسفی علاقه دارم ولی از یه جایی از کتاب واقعا فقط دوست داشتم که تمام بشه، نکته جالبی که خود نویسنده در قسمتی از رمان میگه که رمان خوب مثل غذای خوشمزه‌ای هست که از خوردنش لذت میبری به خاطر همین دوست داری دیرتر تموم بشه و با تمام وجود مزه‌اش را احساس کنی، ولی حس من به این اثر کاملا برعکس بود دوست داشتم زودتر تموم بشه در عین حال کششی برای ادامه دادن آن نداشتم. خوشبختانه امروز اخرین بخش آنرا نیز گوش دادم و با اینکه سلیقه من نبود مطالب زیادی آموختم.
afsaneh mousavi
۱۴۰۲/۵/۱۷
در این کتاب سه داستان به صورت موازی با هم پیش میره نویسنده کتاب رو با قدرت شروع کرد و تا اواسط کتاب جایی که یکی از شخصیت‌های اصلی حذف میشه خواننده رو به خودش جذب میکنه ولی بعد از اون کتاب تبدیل به ملغمه‌ای از فلسفه بافی کوندار راجع به همه چیز تبدیل میشه، واقعا بعضی اظهار نظرهای فلسفی به طور نچسب و بی جا در کتاب گنجانده شده بود، ولی دوباره در پایان بندی کوندرا چوب جادوش رو به دست می‌گیره و با یه پایان خوب کارش رو تموم میکنه. اگر فلسفه رو دوست دارین و معمولا از خط به خط خوندن کتاب فارغ از اینکه پایان زیبا و هیجان انگیزی داشته باشه یا نه لذت می‌برید این کتاب مناسب شماست.
مهدی عزتی
۱۴۰۲/۳/۳
هر چند که کتابخوان حرفه‌ای نیستم و بسیاری از منظورش رو نفهمیدم ولی خیلی جالب بود و اولین کتابی است که میتونم چندین بار بدون خستگی بخونم ولذت بردم از شنیدن این کتاب و خیلی ممنون از گوینده که واقعا با صداش آرامش یافتم نویسنده مطالب جالبی گفته بود و سخنان خیلی زیبا داشت که من رو وادار به تفکر میکرد اما یک نقض داشت که باید چندین مطالب را مطالعه میکردم تا منظور نویسنده رو بفهمیم از بخش جنگ خیلی خوشم اومد و درکل توصیه میکنم چند بار بخوانید تا بفهمید چی شنیدید چون هردفعه چیز جدیدی درک میکنید اصلا تأمل نکنین و حتما بخونین تجربه‌ی خوبی میشه براتون
Faezehi
۱۴۰۲/۱/۹
خیلی کتاب عالی بود واقعا هنگام خوندن اون لذت میبردم وجزو کتاب‌هایی بود که اصلا دوست نداشتی از خوندنش دست بکشی هر چقدر جلوتر
میرفتی برای خوندنش مشتاق تر میشدی واینکه خوندن این کتابو به شدت توصیه میکنم وباعث میشه دیدگاه انسان به زندگی واقع بینانه تر بشه
واینکه در بعضی از قسمت‌های از جملات خیلی زیبایی نوشته شده بود که باعث که من اون حمله‌ها رو از درونم بفمم خیلی کتاب خوبیه کلا به نظر من اثار این نویسنده همیشه به دل میشینه و خواننده رو برای خوندن کتاب‌ها ترقیب میکنه حتما حتما حتما این کتابو بخونید ممنون از نویسنده این کتاب بسیار زیبا و عمیق
فاطمه عباسی
۱۴۰۲/۱/۹
رمان جاودانگی، طولانی‌ترین و پیچیده‌ترین رمان میلان کوندرا نویسنده‌ی اهل کشور چک است؛ نویسنده‌ای که پیچیده‌ترین مسائل فلسفی و مهم‌ترین مسائل وجودی همچون خود، هستی، زندگی، مرگ، خداوند، جاودانگی و... را با زبانی ساده و ملموس در قالب رمان‌هایش مطرح کرده است. بازتاب شرایط اجتماعی زمان او، مانند مهاجرت، تبعید، جنگ و مشکلاتش با حزب کمونیست و اشغال کشورش به دست دشمن همگی به روشنی در آثارش نمایان است. خواندن آثار او همیشه مخاطب را به تفکر وامی‌دارد و او را ترغیب به دوباره و چندباره خواندن می‌کند.
رضا میری
۱۴۰۲/۱/۲۵
با سلام و درود خدمت تمامی دوستان
در ابتدای گوش دادن به این اثر خیلی برایم جذاب نبود ولی به مرور و هرچه بیشتر توجه کردم برایم زیبا تر و دلنشین تر شد و به مفاهیم فلسفی این اثر بیشتر پی بردم. در کل می‌شود گفت که زاویه دید جدیدی رابه روی خواننده باز می‌کند. زاویه‌ای که شاید تا کنون متوجه آن نبوده اید. میلان کوندرا با ظرافت خاصی که در این کتاب به کار گرفته، خواننده را به تفکری عمیق فرو می‌برد. جا داره از مجموعه کتابراه و گویندگی زیبای این اثر تشکر کرد.
با آرزوی بهترین‌ها برای شما عزیزان
فاطمه خرم
۱۴۰۳/۱/۹
رمان جاودانگی آخرین اثر نویسنده است. با آن که از مایه‌های فلسفی و روانشناسی برخوردار است، اندیشه‌ها طوری در قالب داستان، طنز و جد ریخته شده است که خواننده احساس نمی‌کند با اندیشه‌ای مجرد و ژرف سر و کار دارد. در این رمان از کاوش درباره انسان، تنهایی، بیگانگی و دردهای حیات، زندگی خانوادگی، از پای بندی به سنت‌ها، دور افکندن سنت‌ها، از زندگی زناشویی و از نفی آن صحبت شده است. از روانشناسیِ ارتباط آدمها با یکدیگر و واکنش آن‌ها در مواجه با موقعیت‌های مختلف سخن به میان آمده است.
بهنام علیزاده
۱۴۰۲/۱/۲۳
سلام و عرض ادب دست‌اندرکاران کتابراه
این کتاب یکی از کتاب‌های مفیدیه که تا الان مطالعه کردم
همه چه خوب به نظر میاد یعنی زنی واقعی در سه تا از شخصیت‌ها پیاده سازی شده درواقع درس عبرتی از گذشته برای آینده پنهان ما به تصویر کشیده شده اما مسئله کوچکی هست راهنمایی اینکه چطور خودمون رو از گمراهی نجات بدیم یعنی از سرمستی و گمگشتگی دوران اجتماعی بیرون بیاییم سخنی گفته نشده من تا بخش دو مطالعه کردم که همین بود و فکر کنم از عناوین بخش‌های دیگه هم اینطور تفسیری بشه..
جواد زارع
۱۴۰۲/۱/۱۱
کتابی با سبک متفاوت و تعاریف و دیدی متفاوت از مسائل،
اگر می‌خواهید با روی جدیدی از عشق، زندگی، فردیت، اجتماع، روابط انسانی، مرگ و جاودانگی... آشنا شوید حتما این کتاب را بخوانید، البته حتما برخی دیدگاه‌های فلسفی نویسنده بر مزاق ما ایرانیان مناسب نخواهد بود چون هر نوع عملی را با وجود عشق توجیه می‌کند و بعد خود عشق را در حیطه مسائل جنسی محدود می‌کند. و ارزش آن را تنزل می‌دهد و از هر نوع رابطه عشقی به نظرم لذت جنسی برداشت می‌کند. و این یک پارادوکس جالبی است.
زهرا رفیعی
۱۴۰۲/۱/۱۹
فوق العاده بود.... بسیار پیچیده و زیبا
تاریخ، روندی تکراری و دایره‌وار دارد. جاودانگی در بطن همه چیز نفوذ کرده است. آدم‌ها و شخصیت‌ها نیز به همین شیوه به یکدیگر باز می‌گردند و از یکدیگر دور می‌شوند. با پایان یافتن رمان جاودانگی است که تصویری کلی از این رمان در ذهن نقش می‌بندد و تنها حالا است که می‌توانیم اعجاب معماریِ شگفتی را که کوندرا در این رمان خلق کرده است به چشم ببینیم.
بازی تنها چیز مهم در این دنیای بی اهمیت است...
علیرضا جمیل آذر
۱۴۰۲/۱/۱۱
مغز انسانها به قدری قوی است که هر کسی می‌تواند یک دنیای دیگه با تصورات خودش و به دلخواه خودش خلق کند در یک قسمت از این کتاب پر محتوا نویسنده اشاره به زنی می‌کند که در زمان ازدواج شوهرش را به چشم یک مرد ایده آل دیده و با او ازدواج کرده و پس از چند سال زندگی شوهرش را به چشم مادر شوهر ش میبینه! واین به نظرم از قدرت بالای مغز ناشی میشه که به راحتی میتونیم خودمون رو در بهشت یا جهنم زاده‌ی ذهن خودمان تصور کنیم خیلی جالبه
Parastoo
۱۴۰۲/۵/۱۰
این اولین کتابی بود که از میلان کوندرا گوش دادم. حس میکنم باید چندین بار این کتاب رو به صورت متنی هم بخونم بعضی قسمتاش واقعا سنگین بود. ولی حقیقتا کتاب خیلی خوبی بود. از طرفی گوینده هم واقعا عالی اجرا کرده بودن و به شخصه از گوش دادن خسته نشدم. خیلی روان و با لحنی مناسب محتوای کتاب گویندگی شده بود و بیشتر جذبم کرد به گوش دادن. خیلی تصادفی این کتاب رو دانلود کردم ولی واقعا لذت بردم.
یاسمین بنیاد
۱۴۰۲/۳/۱۸
یکی از خاص‌ترین و زیباترین کلاسیک‌های صوتی بود که شنیدم و بسیار ازش لذت بردم... کتاب، کتابِ سختیه و خیلی بهتره که با گروهی از افراد خونده و تحلیل بشه... یه جاهایی‌اش فکر میکنم به خاطر ترجمه کمی نامفهوم بود و البته باید با اصطلاحات و واژه‌های خاصی که به کار رفته اشنا بود. زمان باید برای فهمش گذاشت و یک داستان که سرسری فقط گوش بدی نیست. قطعاً یک بار دیگه هم که شده کتاب رو گوش میدم.
mohammad amin
۱۴۰۲/۹/۱۹
سلام. ممنونم. باتشکر. د. مرگ و جاودانگی، موضوعات در هم تنیده‌ی اولین رمان کوندرا، پس از کتاب پرفروش خود «بار هستی» هستند. کوندرا، که خودش شخصیتی تأثیرگذار در روایت دایره‌وارِ داستانِ جاودانگی است، در این اثر ماجرای رابطه‌ی پرمشکل و طنزآمیزِ گوته، همسرش کریستین و برادر کوچکتر گوته یعنی بتینا را در مقابل مثلثی امروزی تر متشکل از سه شخصیت پاریسی قرار داده است. ترجمه کتاب روان است
محمد علی فراهی
۱۴۰۳/۱/۶
یکی از دیدگاه‌های اصلی کتاب به موضوع جاودانگی اشاره داره. یعنی اینکه ما دلمان می‌خواهد جاودانه باشیم اما در ابعاد مختلف. بعضی به جاودانگی جهانی فکر می‌کنند و برخی می‌خواهند تنها در ذهن نزدیکانشان جاودان باشند، اما به صورت مفصلی توضیح می‌دهد که منشا بسیاری از کارهای ما همین میل به جاودانگی است اینکه نمی‌خواهیم عزیزانمان در نبودمان ما را فراموش کنند
مهدیه نظری
۱۴۰۲/۱/۱۱
اگر به فلسفه، زندگی، مرگ، هستی، جاودانگی و... علاقه دارید رمانی شنیدینی ست، علاقه رغم ترجمه کمی مشکل دار کتاب، مطلب به قدری ماهرانه عنوان شده است که دوست دارید کتاب را تا آخر بشنوید، توصیفات بسیار زیبا هستند این داستان از استخری شروع می‌شود که راوی درحال استراحت است و با دیدن زنی میان‌سال که در حال یادگیری شنا است، زن دستی تکان می‌دهد و....
زهرا محسن زاده
۱۴۰۲/۳/۱۲
باسلام
با این کتاب نتونستم ارتباط برقرار کنم.
همانطور که سایر دوستان کتابراهی گفتند این کتاب پر از اسامی اشخاص و مکان خاص هست که خواننده باید از قبل ذهنیت داشته باشد.
ترجمه کتاب سلیس و روان نبود.
در بعضی قسمت‌ها مجبور بودم بر گردم عقب و با دقت بیشتری گوش بدم تا شاید مفهوم و منظور را درک کنم.
در کل کتاب سختی بود.
ساناز ابراهیمی
۱۴۰۲/۱/۱۳
کتاب جادوانگی یک رمان خاص و پر از محتواست ک هر کسی را مجبور می‌کنه با دیدگاه خودش تعریف کنه این کتاب و یکی از تأثیرات این کتاب اینه که هر کس با رفتارش و از دیدگاهی که برای زندگی داره اون نقش و تو زندگیش ایفا می‌کنه و به جای قضاوت معنی رفتار طرف مقابلت اگه درک کنی راحت تر میتونی با دیگران ارتباط بگیری البته نظر من اینه
ممنون از کتاب راه
بهاره زرین
۱۴۰۲/۴/۲۷
کتاب بسیار عالی و همچنین سنگینی بود سنگین از این لحاظ که برای فهمیدن کتاب به قول خود نویسنده نباید یک جمله از داستان را رد کنید چند داستان در یک رمان و در نهایت ارتباط آن‌ها در انتهای داستان انسان را شگفت زده میکرد بسیار لذت بردم و فک میکنم این کتاب میلان کوندرا از آن کتابهای هست که حتما یکبار دیگر آن راخواهم شنید
مهسا .ر
۱۴۰۲/۱/۲۶
کتابی که در خلل بیان گذشته و حال و زندگی شخصیت‌های متفاوت، انسان رو ارزیابی میکنه از نیازها و تمایلات و ترس‌ها و عشق و انزجار! اگر به فلسفه علاقه دارین حتما مطالعه کنین! و اینکه به جنبه‌های ساده از زندگی ادما با نگاهی طریف و موشکافانه نگاه میشه و اینجا ادمها رو بدون روتوش میبینیم! بدون ملاحطات! ادمهای واقعی!
Maziar Mohsenian
۱۴۰۲/۱/۱۶
انگار چند تا کتاب سورئال رو ریختن توی همزن برقی و محصولش رو دادن به یه خانومی که خوابش میاد بخونه.
بیشتر روایت اطلاعات نه چندان دقیق ادبی-تاریخی بود تا یک کتاب.
با اینکه بعد از گوش دادن به کتاب به صدای گوینده عادت کردم ولی ترجیح میدم بجز وقتی که میخوام بخوابم به صداشون گوش ندم!
سجادعسگری
۱۴۰۲/۱۲/۲۰
میلان کوندرا نویسنده بزرگیه بود ولی همیشه قرار نیست همه‌ی آثار یک نویسنده عالی باشه این کتاب با سلیقه من جور نبود و پیام‌هایی که این کتاب داشت در زمان خودش شاید مهم میبود ولی در عصر حاضر هیچ جذابیتی نداره و پیام خاصی رو به خواننده نمیرسونه. در کل به نظر دیگران احترام میگذارم ولی من دوست نداشتم
نوش آفرین سلیمانی
۱۴۰۲/۵/۱۵
در قالب یک داستان زیبا و جذاب بخش‌های ناشناخته درون انسان را از زبان شخصیت‌های داستان بیان می‌کند و زوایای زیبایی را به تصویر می‌کشد. کتاب داستان جذابی که خواننده را ارام و پیوسته با خود همراه می‌کند لحن گوینده نیز بر مزایای کتاب می‌افزاید و لحظات خوب و ساعاتی دلچسب را برای شنونده رقم می‌زند.
Mahdi Zamani
۱۴۰۲/۴/۱۱
میلان کوندرا در داستانهای خود با دقت هر چه تمام، لایه زیرین احساسات بشری را بررسی میکند. احساسات و احوالاتی که کمتر نویسنده‌ای تمایل به نزدیک شدن به آن را دارد. برای من این کتاب فلسفی‌ترین کتاب در باره احساسات انسان بود. صدای راوی مناسب بود. تا به حال دو بار گوش دادم. دوست دارم یک بار دیگه گوش کنم.
مریم محبی
۱۴۰۲/۳/۳۰
مجموعه‌ای کامل از انحرافات ذهنی و جنسی که در سالادی از فلسفه ریخته شده است، کاملا یک ذهن بیمار رو نشون میده که هیچ ابایی از تجاوز، زنای با محارم و... نداره.
در نوجوانی بار هستی رو خوندم و نصفه رها کردم.
به فلسفه خوان حرفه‌ای کاملا تفاوت فلاسفه چک و فرانسه با روسیه و آلمان رو درک می‌کنه.
سارینا حسینی
۱۴۰۲/۱/۱۰
یک ستاره بخاطر ترجمه روانی که نداشت کم دادم، اما نکات و مفاهیم پُر باری که داشت باعث شده بود که ترجمه زیاد به چشم نیاد، اطلاعات بسیار کابردی برای زندگی کردن داده بود و مفاهیم به اندازه مفید و جالب بود که در حین خوانش به هیچ عنوان خسته نخواهید شد، بشدت توصیه میشه، سپاس بیکران از کتابراه
🌱Hany Joon🌱
۱۴۰۲/۱/۹
زندگی یعنی زنده بودن در فکر دیگری وگرنه مرده متحرکی بیش نیستیم و این یک تعریف از جاودانگی هست. ادم می‌تواند به زندگی خودپایان دهد. امانمیتواندبه جاودانگی‌اش پایان دهد. به محض انکه جاودانگی شما را سوار برسفینه کرد، دیگر نمیتوانید پیاده شوید و حتی اگر با شلیک گلوله‌ای خود را بکشید باز با خودکشی‌تان روی سفینه میمانید.
Saeid Dowlatshahi
۱۴۰۲/۱/۱۱
عالی، اصولا همه کتاب هاخوب وعالی هستند، هرکتابی درهرمرتبه‌ای ازفرهنگ وادب باشدحداقل ارزش یکبارخواندن را دارد، منتهاآن چیزی که کتاب هاراازهم متمایز می‌کند اول انشا وطرزنگارش آن واگرنیازبه ترجمه دارد، مترجم وطرز ترجمه آنست وگرنه هرکتابی حتما ارزش خواندن داشته که نوشته شده
Sim Sim
۱۴۰۲/۱/۹
افسون آن ژست در بی افسونی آن بدن محو شده بود.
تازه شنیدن کتاب رو شروع کردم و بسیار مشتاقم به شنیدن ادامه‌ش.
توصیفات زیبا و گاها حزن انگیز هستن و احساساتی که نوع آدمی تلاش در کتمان و فرار از اونها رو داره برمی‌انگیزد. احساساتی مثل فرار از حس پیری...
محبوبه آقاعلی خان بزاز
۱۴۰۲/۵/۲۷
سلام به نظرم مترجم حرفه‌ای نبود با مفاهیم فلسفه آشنا نبود این کتاب کتابیه که وقتی می‌خونی باید با یه سری مفاهیم و اشخاص آشنایی دلشته باشی خود کتاب، کتاب عالی و جذابیه در سه قسمت هستش ولی ترجمه مهمه که روان باشه و البته شناخت داشته باشه
نگین 74
۱۴۰۲/۴/۲۳
کتاب جالبیه، برای کسانی که میخوان تازه وارد یک رابطه عاشقانه بشن شنیدنش خالی از لطف نیست.
کتاب راجع به دنیای بعضی مردها میگه و این برای من حالب بود. راجع به زیبایی درون بعضی زن‌ها میگه که حتی با پیر شدن هم روحشون هنوز جوونه.
Narnar Cheqcheq
۱۴۰۲/۴/۱۵
میلان کوندرا نیاز به تعریف ندارد... کلمات را چنان روح میبخشد و استادانه تصاویر درون داستان و شخصیتها را جلوی چشم مخاطب میاورد که گویی خود بازیگر نقش اول آن است... این کتاب ماهرانه شما را به دنبال خود میکشاند...
مسعود بنی هاشمیان
۱۴۰۲/۱/۹
تشکر بی نهایت از مجموعه عالی قدر کتابراه محترم. به زعم بنده بخش قابل توجه‌ای از آگاهی مردم ایران مدیون کتابراه عزیز است.
آرزوی توفیق روز افزون برای تک تک مجموعه کتابراه
mojgan asadi
۱۴۰۱/۵/۳۱
کتاب جالبیه به نظر من مسائل زندگی رو که شاید خیلی از ما نسبت بهش بی تفاوت هستیم موشکافانه بررسی کرده و اقتباسی به زندگی گوته و بنیتا داشته. صدای گوینده فوق العاده ست
مجید غفاری
۱۴۰۲/۱۲/۲۴
برای بار دوم خواندم. البته اینبار شنیدم البته با خوانش خوب خواننده، بیشتر لذت بردم. بنظرم درمورد جذابیت کتابهای میلان کوندرا که به نظر دادن من نیازی نیست، بابت روایت مطلب هم، من که لذت بردم. ممنون
نازنین ش
۱۴۰۲/۱۰/۲۳
میشه گفت خلاصه این کتاب اینه که ما انتخاب میکنیم که بعدها به دیگران در موردمون به هنگام به یاد آوردن ما چه تصویری ارائه میدیم و خودمون رو با چه تصویری در ذهن دیگران جاودانه میکنیم، ممنون
مهسامحمدی
۱۴۰۲/۲/۱۶
متاسفانه تنها کتابی بود که نتونستم تمومش کنم
کتاب فلسفی و اجتماعی هست ولی بسیار شلوغ و پراکنده گویی داره و پُر از شخصیت‌های مختلف و بی ربط به همه. نمیدونم ترجمه خوب نبود یا نگارش!
مهسا تبریزی
۱۴۰۲/۱/۲۵
در کل کتاب تلفیق داستان‌ها و جزئیات زیاد ولی مورد علاقه و سلیقه من نبود و تنها کتابی که نتونستم تمومش کنم تا آخرهای بخش سوم گوش دادم واقعا دیگه نتونستم ادامه بدم همش جزئیات شهوت و خیانت و..
بهاره
۱۴۰۳/۱/۱۲
یکی از شاهکارها در حوزه ادبیات، نیاز به تعریف و توصیه نداره، اسم میلان کوندرا کافیه تا بدونین با چه شاهکاری روبرو هستید، مرسی از کتابراه که این اثر ارزشمندو موقتا رایگان کرد.
عدنان یوسفخانی
۱۴۰۲/۶/۲۹
کتاب خیلی خیلی مفهومی و سنگین هستش انگار چند کتاب و اطلاعاتی جمع شده و ریختن داخل این کتاب مفهوم و یا ترجمه زیاد خوب نبود و فکر می کنم وقت نباید برای این کتاب گذاشت
سیما بهروزیان
۱۴۰۲/۵/۱۱
پراکنده گویی کتاب باعث شد آن را نیمه رها کنم. با اینکه نویسنده و کتاب هردو معروفند اما نیمی از کتاب را خواندم ولی نتوانستم خودم را راضی کنم باز هم برایش وقت بگذارم
Javad hzd
۱۴۰۲/۴/۲۴
کتاب فلسفه ایی و تامل برانگیز در مورد زندگی ست که آدم رو به فکر فرو میبره بنظرم نباید به یکبار خواندن کتاب بسنده کرد و باید بیشتر به مسائل مطرح شده در کتاب پرداخت.
1 2 3 4 >>