🍁 بعد از کتاب ‘مردی به نام اووه’ دومین کتاب از این نویسندهی خوش نویس سوئدی! تنالیتهی خوانش خواننده واقعا تاثیرگذار بود. این داستان هم اوایل توی سوئد توی روزنامههای محلی چاپ میشده و بکمن قبل از نویسندگی وبلاگ نویس بوده…
اسم انگلیسی این کتاب “the deal of a lifetime” هستش که به معنای معامله زندگی با زن خاکستری پوش میشه! داستانی بسیار زیبا درمورد مرگ و زندگی و انتخابهای ماست! این که توی شب کریسمس روایت میشه هم منو یاد سرود کریسمس چارلز دیکنز انداخت! اونجا هم استینجی برای نمردن توی شب کریسمس داره میجنگه! به نظر من تصویرسازیهای زیبای کتاب به همراه نامههای پر از عشق پدر به فرزندش، این کتاب رو به یه کتاب به یادماندنی تبدیل کرده! (با این نامهها یاد کتاب نامههای عاشقانهی پیامبر افتادم که قلم جبران به معشوقش ماری هسکل نوشته بود و همین طور زیبا و خواندنی بود!) معصومیت و زیبایی دختر توی بیمارستان بی الایش بود و اونقدر بی نهایت تصویر میشه که حتی نقاط ضعف مرد تروتمند رو هم پوشش داده و اون رو به مردی دلنواز تبدیل میکنه! اینکه مرگ رو به یک زن خاکستری پوش تشبیه کرده، تفکر برانگیزه! من مردی به نام اووه رو به دلیل حضور یک ایرانی سخت کوش تحسین میکردم. کلا مهمترین دغدغه بکمن توی نوشته هاش، موضوع مرگه! موضوعی که برای تک تک ما غیر قابل انکار ا. چه درمورد اووه پیر، چه درمورد این دختر ۵ ساله!!
و نکتهی جالبی که جدیدا درمورد بکمن متوجه شدم اینه که خانومش ایرانیه! گرم وخودمونی نوشت بکمن قابل تحسینه. اینکه اون از تمام تجربیات زندگیش این طور خوشگل با کمی لحن طنز موضوع میسازه، جالبه. ممنون دوست عزیزم کتابراه…☘️
داستان کلنجارهای درونی یک انسان مرفه. کسی که عادت کرده همیشه معامله کند. معامله جان خود با جان دیگران. زخمی عمیق و دردآور. تحمل درد خود یا درد دیگران. کدام آسان تر است؟ قیاس خود با... زیبا و شنیدنی.
اسم انگلیسی این کتاب “the deal of a lifetime” هستش که به معنای معامله زندگی با زن خاکستری پوش میشه! داستانی بسیار زیبا درمورد مرگ و زندگی و انتخابهای ماست! این که توی شب کریسمس روایت میشه هم منو یاد سرود کریسمس چارلز دیکنز انداخت! اونجا هم استینجی برای نمردن توی شب کریسمس داره میجنگه! به نظر من تصویرسازیهای زیبای کتاب به همراه نامههای پر از عشق پدر به فرزندش، این کتاب رو به یه کتاب به یادماندنی تبدیل کرده! (با این نامهها یاد کتاب نامههای عاشقانهی پیامبر افتادم که قلم جبران به معشوقش ماری هسکل نوشته بود و همین طور زیبا و خواندنی بود!) معصومیت و زیبایی دختر توی بیمارستان بی الایش بود و اونقدر بی نهایت تصویر میشه که حتی نقاط ضعف مرد تروتمند رو هم پوشش داده و اون رو به مردی دلنواز تبدیل میکنه! اینکه مرگ رو به یک زن خاکستری پوش تشبیه کرده، تفکر برانگیزه! من مردی به نام اووه رو به دلیل حضور یک ایرانی سخت کوش تحسین میکردم. کلا مهمترین دغدغه بکمن توی نوشته هاش، موضوع مرگه! موضوعی که برای تک تک ما غیر قابل انکار ا. چه درمورد اووه پیر، چه درمورد این دختر ۵ ساله!!
و نکتهی جالبی که جدیدا درمورد بکمن متوجه شدم اینه که خانومش ایرانیه! گرم وخودمونی نوشت بکمن قابل تحسینه. اینکه اون از تمام تجربیات زندگیش این طور خوشگل با کمی لحن طنز موضوع میسازه، جالبه. ممنون دوست عزیزم کتابراه…☘️