نقد، بررسی و نظرات کتاب توطئه علیه نژاد بشر - توماس لیگوتی
4.3
303 رای
مرتبسازی: جدیدترین
شهرام یاری یاری
۱۴۰۲/۱/۹
10
عالی بود از کتاب لذت بردم دیدگاههای خوبی در خصوص زندگی و امید به زندگی داده و ارزیابی خوبی از انسان و تفکرات او در این کتاب وجود داشته که میتوان با بررسی و تحلیل بیشتر به یک اندیشه خوب رسید.
دقت کردید ادبیات مبتنی بر بدبینی و وحشت از زندگی ادبیاتی پیچیده و سنگین هست گویی انسان در قالب نگاه بدبینانه به زندگی باید زور بزند تا بنویسد و زور بزند تا بخواند و زور بزند تا بفهمد ولی مقایسه کنید با کتابهایی که در این قالب نیستن چقدر روان و سبک هستن و در عین روانی عمیقترین و پیچیدهترین مفاهیم رو بیان کردن مثلا کتاب طلوع زمینی نو از اکهارت تول زمانی که از وابستگیها و لنگرها تحت عنوان ایگو یاد میکند این قدم به قدم انسان رو به اگاهی میرساند از اون نوع اگاهی که منجر به رهایی از خود هم میشود بدون این که به بد بینی و ناامیدی برسد. خوبی خواندن تمام سبکهای تفکر و اندیشه ورزی اینه که انسان میتونه مقایسه کنه و بهترین انها رو انتخاب کنه
اگر فکر میکنید که صرفا با خواندن چنین کتاب دشواری که عصارهی کل فلسفه مدرن و باستان را با عصارهی وحشت روانشناختی در خود گنجانده است از روی کلمه به کلمه میتوانید به عمق مطالب آن پی ببرید، سخت در اشتباه هستید... این کتاب نیاز به ذهن ورزیده در فلسفه بخصوص فلسفه اخلاق دارد و البته برای درک آن باید با بطن فلسفه آرتور شوپنهاور آشنایی داشته باشید.. تک تک صفحات کتابهای لیگوتی نیاز به رمزگشایی دارد که البته در جامعه انگلیسی زبان نیز هنوز به طور کامل درک نشده است.... ترجمهی این کتاب نه فقط ترجمهی صرف که نوعی ترجمهی فلسفی بر طبق فلسفه شوپنهاور است و لذا پیشنهاد میکنم عمیقتر مطالعه کنید..
_هرچه عمق اگاهی از زندگی بیشتر باشد، رنج و درد و نگون بختی نیز بیشتر نمود و جلبه مییابند. (باید به این نکته اشاره کرد که درد و رنج و نگون بختی توام با افزونی احساسات و تجربههای گوناگون است که هر کدام باعث فهم و درک و تعقل بیشتر میشود.)
_حواس پرتی تاکتیک حیاتی (جامعه) است.
_توماس لیگوتی با استدلالی تامل برانگیز ثابت میکند که بزرگترین ترسهای ما، ریشه در تخیل بشری ندارند، بلکه مستقیما از واقعیت نشات میگیرند.
_حواس پرتی تاکتیک حیاتی (جامعه) است.
_توماس لیگوتی با استدلالی تامل برانگیز ثابت میکند که بزرگترین ترسهای ما، ریشه در تخیل بشری ندارند، بلکه مستقیما از واقعیت نشات میگیرند.
در کتاب توطئه علیه نژاد بشر به من آموخت، از بسیاری جهات، یادآور اندیشههای سیاه آرتور شوپنهاور به نظر میرسند. نویسنده ی آمریکایی، به سان فیلسوف آلمانی، بر این باور است که ریشه ی تمام دردها و رنجهای انسان، در کنه زندگی، در تمامیت حیات، نهفته است. پس بیهوده است که در زندگی به جست وجوی خوشی یا تسلی برآییم. چرا که نتیجه ی این جست وجو از پیش معین است: هیچ و هیچ! حال که چنین است، معقولانهترین رویکرد پشت کردن به زندگی از طریق «نه» گفتن به تمامی امیال و خواستههای آن است. به زعم لیگوتی، نه گفتن به خواستهای زندگی در صورتی میسر میشود که آدمی، تا آن جا که در توان دارد، آگاهی خویش را نفی کند.