نقد، بررسی و نظرات کتاب کتابخانهی نیمه شب - مت هیگ
مرتبسازی: پیشفرض
ترنم ضیاء
۱۴۰۲/۱/۱۷
40
حسرت واژه جالبی در واقع بوی مرگ امید میدهد بوی سرگذشت تلخ احساس تلخ در چاله بودن با توانایی پرواز کردن اگر حسرت رنگ بود چه بسا از هر سیاهی سیاه تر میبود اگر میتونستی حسرت هایت را زندگی کنی انوقت میفهمیدی هرانچه اکنون داری بهتر است کتاب تاثیر گذاری گیرایی جالبی داره و اما جزئیات زیاد بعضی وقتا داستان رو کسل کننده میکنه درسته که مثل کتابهای انگیزشی دیگه امید واهی نمیده اما روایت تلخی داره اما موضوع تازش این ایراد رو به خوبی برطرف کرده از هر کتاب انگیزشی انگیزشی تر ترجمه خوبه بد نیس در کل کتاب عالیه
یکی از بهترین کتابهایی که خوندم
سبکش تقریبا مثل دنیای سوفی بود
قبلا از فیزیک خوشم نمیومد ولی الان خیلی دوست دارم درباره فیزیک کوانتوم بیشتر بدونم
بهمون نشون میده که نباید در برابر حسرت هامون تسلیم بشیم و به خاطر اتفاقاتی که توی گذشته افتاده آیندمون رو نابود کنیم
هر اتفاقی که توی گدشته افتاده دیگه واسه گذشتست و باید برای آیندمون تلاش کنیم و سعی کنیم هر روز بهتر از دیروز باشیم اینجوری باعث میشه که هیچ حسرت دیگهای تو دلمون نمونه☺
باید این رو هم بدونیم که هرچی به صلاح ما باشه اتفاق میفته و نباید نا امید بشیم
سبکش تقریبا مثل دنیای سوفی بود
قبلا از فیزیک خوشم نمیومد ولی الان خیلی دوست دارم درباره فیزیک کوانتوم بیشتر بدونم
بهمون نشون میده که نباید در برابر حسرت هامون تسلیم بشیم و به خاطر اتفاقاتی که توی گذشته افتاده آیندمون رو نابود کنیم
هر اتفاقی که توی گدشته افتاده دیگه واسه گذشتست و باید برای آیندمون تلاش کنیم و سعی کنیم هر روز بهتر از دیروز باشیم اینجوری باعث میشه که هیچ حسرت دیگهای تو دلمون نمونه☺
باید این رو هم بدونیم که هرچی به صلاح ما باشه اتفاق میفته و نباید نا امید بشیم