نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی ساعتها نمیمیرند - سعید مبین شهیر
4.2
192 رای
مرتبسازی: جدیدترین
Az Ir
۱۴۰۲/۱/۱۱
01
این کتاب ۳۵ دقیقهای با تشبیهات و استعارههای بسیار زیبا و به جا خیلی راحت افکار انسان را تحت تاثیر قرار میدهد. موضوع غم انگیز از دست دادن و عشق سرشار و دوست داشتن مادر و فرزند و پایانی که باور نمیکنی به تلخی زهر باشد، همه در کنار هم ارزش شنیدن این نوشته تحسین برانگیز را دو چندان میکند.
درود بر شما، درکتاب صوتی ساعتها نمیمیرند، همانطور که از اسمش پیداست، زمان هرگز نمیایستد، زندگی همیشه رو به جلو حرکت میکند. حتی اگر ساعتها را دستکاری کنیم، نه به عقب میروند نه میایستند، همیشه حال را به ما نشان میدهد، پس بنابراین ما باید قدر ثانیه به ثانیه زندگیمان و آیندهای که پیش روی ماست را بدانیم، فکر نکنیم زمان برای ما میایستد تا بتوانیم از لحظات لذت یبریم یا خردمند شویم.
شاید با عقب کشیدن ساعت پزشک، امید پسربه زنده ماندن تنها عزیزش بیشتر میشد، ولی زمان حقیقی در گذر بود، بنابراین نتیجه میگیریم بعضی اوقات بهتر است صبوری کنیم، حتی اگر برای ما دشوار باشد، چون ممکن است زندگی مان تقدیر دیگری داشته باشد،
کتاب بسیار جالب بود ممنون از نویسنده که همچین ابتکاری به خرج داد و این کتاب خلق کرد ولی گویندگان بسیار ضعیف اجرا کردند متاسفانه صداها ازار دهنده بودند.
شاید با عقب کشیدن ساعت پزشک، امید پسربه زنده ماندن تنها عزیزش بیشتر میشد، ولی زمان حقیقی در گذر بود، بنابراین نتیجه میگیریم بعضی اوقات بهتر است صبوری کنیم، حتی اگر برای ما دشوار باشد، چون ممکن است زندگی مان تقدیر دیگری داشته باشد،
کتاب بسیار جالب بود ممنون از نویسنده که همچین ابتکاری به خرج داد و این کتاب خلق کرد ولی گویندگان بسیار ضعیف اجرا کردند متاسفانه صداها ازار دهنده بودند.
نویسندهای که داستان مینویسد شجاعت و تحمل بالایی دارد. داستان نویسی همان طور که زیبا و جذاب است، نقد و نظرات زیادی، نیز، به همراه دارد. یکی خوشش میآید و در روند داستان خودش را مییابد و دیگری دنیای قصه را نمیپسندد، کاملا شخصی و متناسب با زمانش. داستان معلوم بود که از نظر یک ایرانی، کاراکتر فرنگی را به عنوان قهرمان دارد و درد و غم پررنگ آن، گویای بیشتر این دلیل است. روایت با عقربههای ساعت زیباتر شد. میخواستم سه ستاره بدهم، ولی چون قصه است و جسارت نوشتن، چهار ستاره میدهم. آگاه باشید و موفق بزرگواران.
گویندگی خیلی خیلی ضعیف و بدون هیچ احساسی
اما داستان جالبی بود واقعا وقتی زمان از دست بره برگشت پذیر نیست.
و یکی از زیباییهای داستان این بود که پر از تشبیهات ناب و زیبا بود بطور مثال کوه پر از برف را به بستنی سفید تشبیه کرده بود و سوز سرما را به تیری که در تن پسرک فرو میرفت خیلی عالی بود لذت بردم از این تشبیهات ناب
اما داستان جالبی بود واقعا وقتی زمان از دست بره برگشت پذیر نیست.
و یکی از زیباییهای داستان این بود که پر از تشبیهات ناب و زیبا بود بطور مثال کوه پر از برف را به بستنی سفید تشبیه کرده بود و سوز سرما را به تیری که در تن پسرک فرو میرفت خیلی عالی بود لذت بردم از این تشبیهات ناب