نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی سی سالگی - میلاد دهکت نژاد
3.6
271 رای
مرتبسازی: جدیدترین
علی رضا خبازیان
۱۴۰۳/۲/۵
00
سلام بسیار عالی بود به نحو احسنت کتابها در زندگی من تاثیر داشتهاند
خوشم اومد، تفاوت این کتاب با سایر کتب, کاملا مشهود دوست داشتم اسم کتاب، موضوع، روند رو. میدونید اینکه نویسنده حال مبهم سن سیزده سالگی رو فهمیده و براش کتاب نوشته. برام خیلی باارزش اینکه من تنها نیستم، قطعا هر شخصی داستان خوذش رو داره، دوستان از وصف نشدن دقیق حس پوچ سی سالگی گفتند اما ایا دقت داشتید، این قلم نویسنده است نه انتخاب من و شمامرسی از همگی دست اندرکاران کتابراه و نویسنده و گویندگان محترم
این داستان راجب راکد بودن یک فرد و گرفتار روزمرگیهای تکراری مثل یک لوپ هست... و باید بگم خیلی زیبا و جالب توصیف کرد... میشه حتی برای چند لحظه اون حس فرد اصلی داستان رو حس کرد با یک اضطراب و استرسی... اینکه به این فکر که میتونست چیز دیگهای باشه راه دیگهای رو میتونست بره...
داستان به فکر فرو برندهای بود...
داستان به فکر فرو برندهای بود...
یک داستانِ کاملا مفهومی، کسی که این شرایط رو زندگی کرده باشه و در این شرایط بوده باشه کاملا درکش میکنه و با مرد همزادپنداری میکنه، آدمی که یک جایی از زندگی از همه چیز می بره و نمیتونه به مسائل دیگه فکر بکنه، داستان قابلیت این رو داره که آدم رو به خلأ ببره، ولی بازیگران متن (مخصوصا بازیگر راویِ آقا) اصلا گفتار جالبی نداشت و صدای برخورد لبها با لثهها کاملا شنیده میشد و اصلا حس جالبی رو منتقل نمیکرد
در سی سالگی کل تجربه و شناخت از محیط و افراد آدمی کسب کرده و محکم تر و با برنامه ریزی دقیق تر و آگاه تر میخواد زندگی و آرزو هایش را پیش ببرد و تحقق بخشد نمیدانم چرا انقد بی معنا و پوچ مینویسید به خدا کلی چیزایی خوب هست در جریان رشد که بیشتر دست تون باز هست که داستان سرایی کنید ببخشید من اولش خیلی دوست داشتم این کتاب رو بخونم چون پا تو سی سالگی گذاشته بودم اما وقتی محتوایی ضعیف و کلیشهای بودنش رو متوجه شدم اصلا دوست نداشتمش این رو بگم چون خودم فردای سی سالگیام و الانم هنوز سی هستم بگم (شاید موضوع برای نوشتن به درد بخورد) در این افکار بودم و بیشتر دغدغه مند شده بودم در مورد زندگی و اهداف و اطرافیان و خانوادهام دوست داشتم جدیترین وقت هایم را برای رشد و به دست آوردن اهدافام بگذارم بهترین لحظاتام پر شور تر در کنار خانواده و عزیزانم باشم توجه بیشتری به فرزند و همسرو پدر و مادرم داشته باشم و در کنار رشد و خانواده پروری یک کاری که حس خوب به من القا کند و کسب درآمدی باشد هر چند به آن نیازی نداشتم
سی سالگی در مورد فردی است که در سن سی سالگی برای خودش شغل، خانه و زندگی دارد و به این نتیجه میرسد که هیچ هیجانی در زندگیش وجود ندارد و بدون صحبت با همسرش برای یک هفته به یک هتل میرود و سپس دوباره به خانه برمیگردد و احساس میکند در زندگیش هیجان جدیدی بوجود آمده ولی به موقعیت شغلیش در این یک هفته هیچ اشارهای نمیکند. به نظر من این فرد با وجود همه امکانات زندگی در سی سالگی خوشی زیز دلش زده و همه را میگذارد و میرود و پس از یک هفته زندگی در هتل و قهوه خوردن و سیگار کشیدن دوباره به خانه برمیگردد. به نظر من این داستان هیچ پیامی ندارد و نویسنده هیچ تجربهای از مسائل و مشکلات جوانان در این سن ندارد فقط میخواهد روشنفکر نمایی کند.
داستان عجیب هست، کاش نویسنده یه تفسیری از داستانش ارایه میداد تا ما هم بفهمیم. مردی که در سی سالگی با دستاوردهایی که برای هم سن و سالهاش آرزو هست دچار پوچی شده و اینکه چه راحت میگذارد و میرود بی هیچ دغدغه ایو زنی که همسرش ناپدید شده نه جویای علتش هست نه به پلیس و خانواده خبر میدهد. کاش حداقل در سفر مرد اتفاقی میافتاد تا مبنایی شود بر تحول مرد. خواب مرد چه تعبیری داشت، آقای دهکت نژاد از خواب در داستان هاشون استفاده میکن، اما من ارتباط این خواب با ادامه داستان را نمیفهمم. هتل بزرگ نماد چه بود، اول فکر کردم شاید مرد به پرنده تبدیل شده و به همین دلیل همه چیز را بزرگ میبیند اما وقتی سیگار و قهوه خواست مشخص شد که این سفر واقعی است و انجام شده. به نظرم بهتر بود نویسنده از عنصر سفر در زمان برای تحول مرد استفاده میکرد، یا حداقل اتفاقات در خواب میافتاد، اینجوری حداقل منطق داستان جور در میآمد. داستانهای آقای دکتر نژاد مبهم و گیج کننده هست، برای گوش دادن به این داستان آمادگی این موضوع رو داشته باشین
سی سالگی روایت زندگی مردی سی ساله که در روز تولد سی سالگی دچار پوچی مطلق میشود. مرد از همه چی دل میبرد و یک هفته به جایی در یک هتل پناهمیبرد. اما بعداز یک هفته باز میگردد و میداند که هرگز نمیتواند از متعلقات خود دست بکشد و آرامش خود را در همانجا مییابد. البته اینکه یه هفته زندگی رو ول کرد و کار ول کرد و بعدشم که بعداز یه هفته بی خبری برگشت و هیچ اتفاقی نه تو خونه نه تو محل کار نیفتاد خیلی جالب بود. هیچکس بهش گیر نداد. ونیم برای هر انسانی بعداز یه مدتی یکنواخت زندگی کردن لازم هستش.
با احترام به تمام عزیزانی که برای تهیه این کتابچه صوتی زحمت کشیدن باید بگم متاسفانه دانلود و شنیدن بعضی کتابها آدم رو یاد این تیکه کلام معروفِ حیف نِت میندازه.. کاملاً نامفهوم، گنگ و بدون هیچ نکته قابل درکی برای من نوعی بعنوان شخصی که در آستانه سی سالگی هست.. یک داستان کاملاً بی محتوا.. واقعاً بد.
با درود، کتاب صوتی سی سالگی این رمان کوتاه به مشکلات سی سالگی اشاره دارد. در این زمان ما نیمی از عمر خود را طی کردیم و به مرگ یا کارهای که باید انجام بدهیم فکر میکنیم، در این سن گاهی احساس ضعف و پوچی به همرا ما میاید، حس میکنیم شاید میتونستیم زندگی ایده ال تری داشته باشیم. گاهی بهتره تنها با خودمان خلوت داشته باشیم تا بتوانیم مشکلاتی باعث خلاما شدهاند پیدا کنیم، تا زودتر از این خلا بیرون بیایم این کار را گاهی تنهایی بهتر میشود انجام داد. بعضی اوقات یکنواخت بودن زندگی باعث بروز این مشکلات میشود با کمی صبر و تامل و تحمل حل میشود.
سلام کتاب خوبی بود. حداقل اون یه جایی زندگی میکرده که ناخواسته خط ساحلی رو دنبال کنه و برسه به هتل و امکان اینکه بدون اینکه پولی همراهش باشه بتونه با استفاده از کارت اعتباری وارد هتل بشه و یک هفتهی تمام ریلکس کنه با میزان پولی که حتما مشکل مالی جدید درست نشه و اینکه آرامشی که یک هفته سرکار نرفتن باعث تنش سرکار و محیط کاریش نشده ضمنا اینقدر زندگی شفافی که تنشی تو منزل به وجود نیومده دراثر غیبت دقیقا به همین دلایل ذکر شده و بدون دلیل دیگری این مردادم خوشبختی بوده اگر این مسائل جدید در زندگی هر آدمی باشه که هروقت خواست چند روزی از شلوغی زندگی فرار کنه وبه جایی پناه ببره که خبری از تلفن وسوال وجواب وغیره نباشه چه زن چه مرد واقعا نیازهست گاهی اوقات همینجوری بزار بره وحالش خوب شد ب گرده