نقد، بررسی و نظرات نمایش صوتی عروسک خانه - هنریک ایبسن

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
ندا اکبری
۱۴۰۲/۱۰/۴
عالی و آموزنده.
میشه این نمایش رو به زندگی‌های امروزه هم ربط داد. متاسفانه گاهی برخی زنان خواسته یا ناخواسته تمام چیزی که در زندگی زناشویی به نمایش می‌گذارند زیبایی و دلبری و دلربایی ست. نقش یه عروسک رو بازی می‌کنن و در قبالش تحسین و توجه دریافت می‌کنند. گاهی این رابطه با بیداری زن به فروپاشی می‌رسه و دلش میخواد به استقلال فکری برسه مثل اتفاقی که برای شخصیت زن نمایش میفته. گاهی عشق رو با چیزهای دیگری اشتباه می‌گیریم. در واقع شخصیت مرد با اینکه مرد مهربانی به نظر می‌رسه عمیقا خودخواه هست و حتی وقتی نامه‌ی دوم رو می‌خونه میگه نجات یافتم. اینجاست که زن می‌پرسه پس من چی. میگه تو هم همین طور. ولی جواب اولیه حاکی از این است که مرد خود را در اولویت می‌داند.
گاهی تو زندگی مشترک زن با از دست دادن زیباییش و بالا رفتن سن متوجه‌ی بده و بستانی میشه که تو زندگی مشترک داشته.
البته نباید از نقش والدین در شکل گیری شخصیت زن در نمایش هم غافل شد. رفتاری که پدر زن در کودکی با دخترش داشته اون رو به این شکل بار آورده که همچون عروسکی شیرین بازی دربیاورد و عقاید شوهرش را به طور کامل بپذیرد.
زندگی این زن و شوهر همچون رقص بالماسکه‌ای بوده که گویی با لباس مبدل به دنبال سرگرمی و نمایش عشوه گری بوده‌اند و زن حتی فداکاری به روش خود را در عمق مخفی نگاه داشته و آن را بروز نمی‌دهد.
و شبی که نورا قصد ترک خانه می‌کند لباس رقص بالماسکه را از تن
درمی‌آورد که استعاره‌ای از پایان نقش آفرینی به شکل عروسک بوده و از شوهرش می‌خواهد برای اولین بار در زندگی‌شان به طور جدی با هم صحبت کنند.
Ketabrah
۱۴۰۲/۴/۲۹
تحلیل کوتاه
با تشکر از خانم پاک زات و همسر محترمشان آقای سلطان زاده
عجب داستانی، عجب اجرایی و عجب نکته ظریفی که در جامعه وجود دارد ولی به زبان آوردن یا بصورت داستان درآوردن این مسئله بسی هنرمندانه و هوشمندانه بود و مستلزم تفکر عمیق در روابط زناشویی است.
در ابتدای داستان زوجی خوشبخت و سعادتمند را میبینیم که مرد با زبان بازی و لوس کردن همسرش و زن نیز با لوندی‌های زنانه و صداها و کرشمه‌های دلبرانه زندگی را میگذرانند.
ولی مشکلی در کار است و هر چه جلو میرویم این حس به دست میدهد که مرد گرچه مهربان است ولی زن را جدی نمیگیرد و دغدغه‌های زن را بهانه‌های بچه گانه و لوندی در نظر میگیرد و حتی وقتی زن در مشکلی بزرگ افتاده بازهم مرد متوجه نمیشود و مثال بارز این رفتار دقیقا لفظ عروسک است که مرد دوست ندارد مسائل جدی و اساسی را با عروسکش در میان بگذارد تا نکند بازیچه‌اش مکدر شود و از آن شور و حرارتش کاسته.
ولی زمانی که زن بخاطر شوهر خطایی می‌کند، مرد با چنان شدت و عصبانیتی زن را می‌راند که باعث میشود زن از این خواب زمستانی بیدار شود و حس کند که تبدیل به عروسک خانه شده و تصمیمی چنان جدی میگیرد که مرد نیز تلنگری قوی میخورد.
آرتمیس
۱۴۰۱/۱۱/۱۴
این نمایشنامه، نمایشنامه‌ای زن محور است. در نمایشنامه نه تنها شخصیت مرکزی داستان زن هست بلکه دغدغه‌های زنان و مسائلی که یک زن با آن مواجهه می‌شود اساس داستان قرار می‌گیرد. در شخصیت پردازی نورا، او را فردی کم هوش و نادان و در عین حال زیبا و جذاب میبینم. این تناقض نورا را در حالتی تیپیکال قرار می‌دهد. نمونه تیپیکال زن جذاب و نادان که جایگاهی در ادبیات داره. ایبسن در این داستان زن را یک قربانی عمومی در جامعه بیان می‌کند که این قربانی بودن را محدود به فرد و جامعه نمی‌کند. همسر نورا در واقع مردی تحصیل کرده و متشخص جامعه است اما نقش قربانی زن برای اون هم حفظ میشه. نورا شاید در ظاهر خوشبخت به نظر برسه اما پشت این ظواهر زنی نگون بخت را دیدم که در واقع یک ازدواج تحمیلی با مردی مرد سالار را تجربه می‌کند توروالد کسی‌ست که اساسا زنان را صاحب اندیشه به حساب نمییاره و حتی به ایده‌های آن‌ها گوش نمیدهد چون ایده‌های زنان را کودکانه و به دور از واقعیت‌های اجتماعی میبینه. نورا قربانی جامعه‌ای مرد سالار و یا پدر سالار است که تمام فعالیت هایش برای نجات همسرش که با پنهان‌کاری همراه است در چنین جامعه‌ای تابو است.
گویندگی عالی بود و اثر داستان را دو چندان کرد و بقدری گویندگی عالی بود که بارها با ترس نشسته در صدای خانم پاک ذات منم ترسی تمام وجودم را پر کرد و تمام اشک‌هایی که نورا نریخت من بجایش ریختم و وقتی واقعیت زندگی نورا بر او چیره شد نقطه‌ای بود که برای سقوط تراژیک نورا می‌توانست بدترین سقوط باشدو بود.
گویندگی و ترجمه هردو عالی بودند.
Mahsa Bashiri
۱۴۰۲/۱/۲۵
نمایشنامه بسیار زیبا و جذاب اجرا شده بود، استرس ونگرانی رو به شنونده در طول نمایشنامه ایجاد می‌کرد تمام حس و حال به خوبی در شنونده ایجاد میشد، موضوع نمایشنامه پر از آموزش و درس بود که در نهانش پنهان بود از خودگذشتگی بی قید و شرط که اشتباه بزرگیه، اینکه آدم باید اول عاشق خودش باشه، اینکه نباید خودت رو تمام و کمال فدای کسی کنی و عروسک خیمه شب بازی کسی باشی، اینکه فرق عشق و مالکیت خیلی زیاد، اینکه بزرگ کردن کسی تا مرز خدایی اشتباه و باید انسان ارزش خودش رو حفظ کنه وزمانی عشق واقعی وجود داره که ارزش هردو در اون رابطه حفظ بشه واستقلال شخصیت‌ها باید در رابطه باقی بمونه.
محمد رضا رزاقی
۱۴۰۲/۱۲/۲۴
ایبسن مثل اثر باشکوه دیگرش «دشمن مردم» سنتهای قدیمی اروپا را به سخره می‌گیرد. با وجود نروژی بودنش در ایتالیا به ایده نمایشنامه‌ها و سبک رئالیسم خود می‌رسد. فیلم سارا از کارگردان فقید سینما داریوش مهرجویی بر گرفته از عروسک خانه است.
عروسک خانه با تعلیق اثر را به صحنه می‌کشد. تعلیقی پر کشش، فریب و پنهان کاری بین زن و شوهر و البته پایان بندی غیر قابل پیش بینیش. اکیدا توصیه می‌کنم مهم نیست عاشق چه ژانری باشید!
رعنا ابوالقاسم
۱۴۰۲/۱۲/۱۰
بسیار هنرمندانه و آموزنده بود …به بانوان جوان بسیار پیشنهاد می‌کنم.. اینکه قبل از شروع زندگی مشترک خودشناسی انجام بشود چقدر اهمیت دارد، سپاس از هنرمندان گرامی
Nahid Ghovanloo
۱۴۰۲/۳/۳
همینقدر تلخ..
گاهی در نقشی فرو میریم و همه عشق و فداکاری رو خرج میکنیم برای چیزی که فقط خیال میکنیم وجود داره
نمایش عالی با اجرای فوق‌العاده
ممنون
پريا رضايي
۱۴۰۲/۶/۲۸
عالی بود زنانی که خودشونو خوشبخت میدونن ولی از درون پوچ و تهی هستن در نهایت نتیجه اینه که زنان باید به تعالی و شناخت واقعی زندگی برسن
Hani Khodadadian
۱۴۰۱/۱۲/۴
بسیار عالی و آمرنده و مخصوصا برای جامعه ایرانی بسیار ممنون از گویندگان
طلا
۱۴۰۱/۱۲/۱
صدایی که واس نورا انتخاب شده افتضاحه، تمام مدت رو مخم بود و نتونستم از شنیدن کتاب لذت ببرم: (
hshized
۱۴۰۲/۱/۱۸
من تعریف این نمایشنامه رو خیلی شنیده بودم و واقعا به اندازه همون تعریفا بود🤌🏾
فاطمه بیرقدار
۱۴۰۱/۱۱/۲۲
بسیار تاثیر گذار با پایانی عالی