نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی آنیوتا - آنتون چخوف

داستان برشی از زندگی یه زن هست به علت عزت نفس پایین مورد سواستفاده دیگران قرار میگیره

کامل نبود، انتظار داشتم بازم ادامه داشته باشه

من به داستانهای کوتاه علاقمندم واین داستان با اینکه برشی از زندگی یک دانشجو پزشکی و آنیوتا بود و تقریبا چیز چندانی از گذشته شخصیتها گفته نشد ولی داستان پر معنایی است و حاوی واقعیتهایی در مورد زندگی برخی زنان طبقه پایین جامعه است
شنیدنش خالی از لطف نیست

داستان غم انگیزی بود، آنیوتا دختر بی پناه و تنهایی بود که هم اتاقی یک دانشجوی پزشکی بود. دلم گرفت برای آنیوتای بیچاره

داستانی کوتاه باتوصیفات جزیی. به نظرم کلی برداشت می‌شه از این داستان داشت. شخصیت آنیوتا کاملا وابسته ست

کتاب خوبی بود صدای راوی هم خوب وعملا داره میگه پول که باشه همه چی حله عزت واحترام داری وآرامش داری

اولین کتابی بود که از آنتوان چخوف می‌شنیدم. چقدر نویسنده عالی همه چیرو بیان کرده از لین به بعد سعی میکنم‌بیشتر نوشته‌های این نویسنده رو بخونم.. از راوی داستان هم خیلی خیلی خوشم اومد خیلی قشنگ تعریف کرد.

داستان کوتاهی از زندگی دانشجویی یک پسر و دختر باهم بود و کامل میشد استیصال و وابستگی دختر رو بدون اینکه درباره‌اش در داستان اشاره کرده باشه رو حس کرد.

داستان دخترک صبور و فقیر و البته بازیچه دست مردان بخاطر فقر و نداشتن محل زندگی کاش پایان داستان باز نبود و دخترک به سرانجامی میرسید

اصلا جالب نبود خوشمان نیامد

به این فکر کردم که چرا هیچ کاری برای خودش نمیکنه؟
بعد دیدم خودم هم خیلی وقتا اینطور بودم

درود به دوستان عزیز
بسیار عالی بود از نسخه صوتی بسیار لذت بردم سپاس از گوینده‌ی عزیز. این کتاب، داستان کوتاهی ست در مورد فقر و رنج حاصل از آن که باعث میشه خیلی‌ها چیزها از دست بدیم مثل شادی سلامتی و حتی عزت نفس. توصیه میکنم حتما بخونید یا نسخه صوتی گوش بدید.
با تشکر از کتابراه.

داستان کوتاه و جالبی بود ولی حقیقتا سر و ته خاصی نداشت و چیز خاصی ازش دریافت نکردم.
جز تصاویری از یک ذهن شکست خورده و تنها که مردها ارزش خاصی بهش نمیدن و مثل یک موجود در موارد نیاز، مورد استفاده قرارش میدن.

کامل نبود
داستانش ناتموم بود و عملا نتیجه و پایانی نداشت
ولی در کل خوشم نیومد چون رفتار درستی با دختره نداشتن و به نوعی باعث میشه ادم زن رو بی ارزش بشمره و تو ناخوداگاهمون جور دیگه پیاده میشه

این کتاب توانایی فوق العاده نویسنده را برای سهیم کردن خواننده در احساس شخصیت‌های داستان نمایش می‌دهد. توصیف صحنه داستان و خودگویی‌ها ودو شخصیت اصلی داستان به روشنی اوضاع نابسامان زندگی آنیوتا را نشان میدهد و خواننده به آسانی رنج او درک می‌کند.

داستان‌های چخوف از وسط شروع میشن و گاهی به انتها نرسیده تموم میشن، این داستان کوتاه انیوتا هم یکی از همین داستان هاس. دانشجوی پزشکی که با سختی و مشقت داره تحصیلشو کامل میکنه و سعی میکنه استقلال خودشو با همین خرجی اندکی که پدرش بهش میده حفظ کنه، دوستی به نام انیوتا داره که از لحاظ اجتماعی و جایگاهی پایینتره، تا جایی که دکتر در خیالاتش اینطور میبینه که اگر روزی مطبی داشته باشه و زندگی خوبی براش رقم بخوره، آنیوتا در اون تصویر جایگاهی نداره، و خب ادامه‌ی داستان...
به هر طریق چخوف در این داستان به چند نکته اشاره میکنه:
اولیش بنظرم اینه که انسان‌ها وقتی به جایگاه‌های بزرگی دست پیدا میکنن، گاهی گذشته خودشون و عزیزاشون رو فراموش میکنن
دوم درماندگی خودآموخته‌ای که در خانم‌ها در اون دوران بوده و عزت نفسی که نداشتن و بیشتر وابسته بودن
سوم سبک زندگی سختی که دانشجوهای پزشکی باید تحمل میکردن و...

درسته میکرو کتابه ولی خیلی کوتاه بود

بد نبود، ارزش یکبار گوش دادن و داره

در یک کلام عالی بود!
آنیوتا یک داستان کوتاه اما پر از حرف بود! قلم آنتون چخوف بسیار جذاب است، چخوف به شکل کاملاً ریزبینانه‌ای به شرح تمامی جزئیات داستان میپردازد و خواننده اثر را غرق در فضای داستانش می‌کند!
در این داستان هم مثل خیلی از داستان‌های واقعی و غیرواقعی که خواندیم و یا شاهدش بودیم روایت زنی را داشتیم که مورد سو استفاده قرار گرفته و بی هیچ اعتراضی و کوچک‌ترین سخنی خود را در اختیار فرد سودجو قرار میدهد!
از نظر من چنین شخصیتی متاسفانه می‌تواند از عزت نفس پایین افراد نشئت بگیرد، از اینکه خود را موجودی بی ارزش و محتاج و بی هدف ببیند و به راحتی رام شود و خود را در اختیار دیگران قرار دهد!

داستان تامل برانگیز و تاسف بر انگیزی بود.

بسیار کوتاه و مختصر و پر معنا
با پایانی گنگ
لحظه‌ی بودن و نبودن

داستان قشنگی بود و خوانش و تنظیم خوبی هم داشت.
داستانی کوتاه از چخوف درباره نگاه از بالا به پایین قشر متوسط و نه بالای جامعه به قشر پایین و فقیر جامعه.

رمان انتزاعی و جالبیه

داستان سیاه هست و فقط دردها رو نشون میده
این مدل ادبیات رو دوست ندارم

برای کسایی که اثار چخوف رو دوست دارند عالی هست.

واقعا نویسنده فوق العاده عالی هستن ایشون ومن واقعا دست به قلم بودنشون ودوست دارم و کاراشون واقعا فوق العادست و به شما هم پیشنهاد میکنم حتما کتاب صوتی آنیوتا رو گوش بدین

خوبی داستان همینکه آدم پی میبره وای! واقعا چه زندگی و حالت‌هایی توی دنیا بوده و هست.. من بیشتر به این حس و حال پی بردم چون زیاد اهل داستان و رمان نیستم و این باعث شد بیشتر به داستان و رمان فکر کنم و جذب بشم.

خیلی خوشم نیومد. اصلا جالب نبود

به نظرم ارزش خواندن داره

با این که داستان کوتاهیه ولی کاملا ملموسه
نمونه شخصیت‌های داستان رو زیاد دیدیم
آدم‌هایی که خودشون رو صاحب و مالک سایر افراد میدونن و به ضعیف تر از خودشون به چشم یک کالا نگاه میکنن و آدم‌هایی که نمیتونن ظلمی که بهشون میشه رو فریاد بزنن

روایتی گرم از یکی از شاهکارهای زنانه آنتوان چخوف
لذت بردم

بطلبید که خواهید یافت

این کتاب نه درباره اینکه چقدر به زنها توهین می‌شود بلکه به زورگویی ثروتمند به فقیر... به نداشتن عزت نفس زن ها در مقابل ظلم ولی احترام به مقام انسان‌ها اشاره می‌کنه که واقعا تأسف بار است و بدتر اینکه هنوز هم در خیلی جاها و جوامع هنوز رواج داره

من از این کتاب به این دلایل خوشم اومد:
1. کتاب صوتی بود و من عاشق کتاب صوتی هستم. وقتی کتابی صوتی میشه دیگر لازم نیست وقت زیادی برای آن بگذاری و بخوانی.
2. از یک عقیده نادرست که الان هم در جامعه رواج دارد حرف زده. الان کسی که ثروتمنده نه تنها به فقیری کمک نمیکنه بلکه به او هزاران توهین هم میکند.
واقعا این سوال براتون پیش نماید بین شما و اون چه فرقی وجود داره؟
به این دلیل هم خوشم نیومد که کوتاه بود. من از رمان‌های طولانی خوشم میاد و این کتاب داستانش کوتاه بود
. از نویسنده محترم آقای آنتوان چخوف بسیار تشکر میکنم و به ایشان خسته نباشید میگویم چرا که نویسندگی کار بسیار سختی است و کار هرکسی نیست
. همچنین از راوی این کتاب فرزانه فریدونی بسیار متشکرم. و در اخر از انتشاراتی کتاب گویا سپاس گزارم و پیشنهاد میدهم همه‌ی کتاب‌های این مجموعه را بخوانید.

باز هم داستان کوتاه و زیبای دیگری از چخوف در عین سادگی و کوتاهی بسیار تامل برانگیز=

کتاب جالبی است که منو تحت تاثیر قرار داد بنظرم توی این کتاب میخواد بگه فقر اراده ادمی رد سلب میکنه و ادنو تحت امیال و اراده دیگران قرار میده بطوری که اراده مستقلی از خودش نداره و افراد اونطور که دلشون میخواد با اون فرد رفتار میکنن در واقع فقر و بی پولی لزوما فقط به زندگی نکبت بار و گذشته بد ادما ربطی نداره ادم ممکنه توی زندکی حالی گیر کرده باشه که بخواد و یا نخواد اراده ‌اش بخاطر بی پولیش سلب بشه و این دردناک ترین مدل زندگی فردی بحساب میاد

کوتاه مفید مختصر
داستان در مورد دختری است که طبقه‌ی اجتماعی پایینی دارد و با طبقه‌ی اجتماعی بالا معاشرت دارد
این داستان کوتاه، نقش اختلاف طبقاتی در نوع تفکر بشر را به رخ می‌کشد.

داستانی کوتاه و پر مفهوم درباره عادت است، عادت به معمولی زندگی کردن، عادت به کثیفی، عادت به فقر، عادت به سپردن خود به سرنوشت، عادت به دهن بین بودن با یک جمله همسایه بغلی منقلب شد و خواست تغییر سرنوشت داشته باشه ولی عادت نزاشت

کوتاه مختصر و مفید

آنیوتا نماد انسانهای شریفی هست که نقش مفید و موثر خودشون در زندگی دیگران رو برجسته نمیدونن و به نظرم کتاب داره پیامد این تفکر اشتباه رو نشون میده.

مفاهیم بزرگی مثل فقر و مادی گرایی یه سری آدمها رو خیلی خوب بیان کرده. به نظر من محتوای بزرگسال هم داره که یه ستاره کم دادم.

اصلا توصیه نمی‌کنم، متن قوی‌ای نداره و چیزی به مخاطبش یاد نمیده بعضی از دوستان گفتن مشکل آنیوتا فقر مالی بود، ولی به نظر من فقر اعتماد به نفس و عزت نفس داشت! به دیگران اجازه می‌داد باهاش مثل یه ابزار رفتار کنن وقتی هم خونه ش بهش گفت اونجا رو ترک کنه باید ازین فرصت برای نجات خودش استفاده می‌کرد، این مدل زندگی لولیدنه و به هیچ وجه توجیه پذیر نیست

این کتاب در بردارنده داستانیست که نشون میده چطور شخصیت زنان در طول زمان پایمال شده و مرد سالاری مردان چگونه زنان را در طول زمان آزرده و در هم شکسته است و شاید دلیل اینکه در گذشته افراد پسر دار شدن رو به دختر دار شدن ترجیح می‌دادند مرد سالاری و نادیده گرفتن شخصیت زنان بوده است. به طور کلی ظلم و ستم هیج توجیهی نمیتونه داشته باشه. به امید داشتن جامعه‌ای بی ظلم و برده.

فقط صدای گوینده کتاب خوب بود.. همین

از شنیدنش لذت بردم. من خیلی داستان کوتاه رو نمی‌پسندم اما به کسایی که داستان کوتاه دوست دارن پیشنهاد میکنم این کتاب رو بشنون. موضوع جدیدی بود.

واقعا تأمل برانگیز بود
نباید این داستان رو سطحی نگریست؛ تمامی شخصیت‌ها بسیار حرف‌ها دارن از آنیوتا بگیر تا نقاش تک تک کلمات قابل تفکر هستن حتی لحظه‌ای که نقاش یک حرف می‌زنه و طرز فکر رو تغییر میده فقط حرف فقر نیست فقط فقر مالی نیست فقر شخصیتی و سلیقه و.. هم دخیل این فقط نگاه از یک بعد ماجرا هست.

روایتی از یک قصه‌ی آشنا که در همه کشور‌ها وجود دارد
داستان درباره نگاه ابزاری به زن را توصیف می‌کند که بعد از اینکه کارش با زن تمام می‌شود آن را دور می‌اندازد

با سلام و خسته نباشید
رمان کوچک و مفیدی بود اولین رمانی که خواندم خوب بود

زنان در کل تاریخ جهان و همه‌ی فرهنگها مورد سواستفاد قرار گرفته و خواهند گرفت، چه به وسیله‌ی زور و اجبار و چه با فریب‌های متفاوت مثل آزادی‌های دروغی که در واقع بردگی جسم و روح است که آن را آراسته و زینت داده و به مردم القأ نموده اند، کاش آزادگی حقیقی برای زنان وجود داشت آن وقت شاهد دنیایی زیبا بودیم، نه حالا که اگر زنی زیبای‌های ظاهری‌اش را به نمایش نگذارد وبا ناز و عشوه سخن نگویید فارغ از شخصیت زیبا و تحصیلات و برخورد مناسبش تحویل گرفته نمیشود حتی گاه با برخورد‌های زنند مواجه میشود و این بسیار تأسف برانگیز است، انسان‌ها با هر عقیده‌ای تنها (ادعا) هستند.

به تصویر کشیدن عالی احساسات و شرایط به گونه‌ای که انسان خودش رو به جای شخصیت‌های داستان فرض می‌کند
حتی انتظار ادامه داستان را نیز دارد