نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی آنیوتا - آنتون چخوف
4.2
472 رای
مرتبسازی: جدیدترین
O
۱۴۰۳/۲/۵
00
خیلی از داستان خوشم نیومد سکوت انیوتا در برابر هر کاری که ازش میخواستن، خودش این اجازه رو میداد بهشون.
یک کتاب مفهومی دیگر از آنتوان چخوف!
واقعا کتابهای آنتوان چخوف در کمال کوتاه بودن زیبا هستند و شخصیتها، رویدادها، مکانها، وسایل و... را عالی یه تصویر میکشد و من این احساس را دارم که انگار در حال تماشای یک فیلم هستم و این توانایی نیست که هر نویسندهای از آن بهره مند باشد. این کتاب نشان دهندهی این است که آنیوتا، شخصیت اصلی کتاب، توانایی و جریان این را ندارد که از حق خودش دفاع کند و هر کسی هر حرفی که به او میزند قبول میکند. و در این حال این پیام را هم میرساند که برای رسیدن به هدف هایشان گاهی سختی کشیدن لازمه کار است. کتاب مفهومی و زیبایی بود و به همه پیشنهاد میکنم گوش کنند یا مطالعه کنند. حجم کم این کتاب از پحنهای مثبت آن است و میشود حتی هنگام رانندگی هم به آن گوش داد. درکل تشکر میکنم از کتابراه عزیز، و گوینده محترم که با صدای گرمشان شنیدن کتاب را لذت بخش تر کردند.
واقعا کتابهای آنتوان چخوف در کمال کوتاه بودن زیبا هستند و شخصیتها، رویدادها، مکانها، وسایل و... را عالی یه تصویر میکشد و من این احساس را دارم که انگار در حال تماشای یک فیلم هستم و این توانایی نیست که هر نویسندهای از آن بهره مند باشد. این کتاب نشان دهندهی این است که آنیوتا، شخصیت اصلی کتاب، توانایی و جریان این را ندارد که از حق خودش دفاع کند و هر کسی هر حرفی که به او میزند قبول میکند. و در این حال این پیام را هم میرساند که برای رسیدن به هدف هایشان گاهی سختی کشیدن لازمه کار است. کتاب مفهومی و زیبایی بود و به همه پیشنهاد میکنم گوش کنند یا مطالعه کنند. حجم کم این کتاب از پحنهای مثبت آن است و میشود حتی هنگام رانندگی هم به آن گوش داد. درکل تشکر میکنم از کتابراه عزیز، و گوینده محترم که با صدای گرمشان شنیدن کتاب را لذت بخش تر کردند.
با سلام، داستان کوتاه زیبایی بود که به زیبایی فقر رو به تصویر کشیده و آدم از دربدری آنیوتا غصه ش می گیره، موقعی که پسر دانشجو بهش می گه برو بعد دلش به حال آنیوتا می سوزه و می گه می تونی چند روز رو بمونی و در آخر داستان اون صدای بلند در راهرو که می گه سماور چی شد یک سوال بزرگ برای آدم ایجاد می کنه که اون صدا کی بوده، مخاطبش کی بوده و منظورش چی بوده؟؟؟؟؟
از نظر داستان و روال و تم داستان، خب بگم که نامثبت و تلخ است اما اینکه حکمت دانستن داستان از قربانی بودن و نقش مظلوم بازی کردن روشن و پندآموز است.
آنیوتا شاید در دل خودش چارهای جز این کارها را ندارد اما حرف زور شنیدن شجاعت بلند شدن و جسارت در دل ترس رفتن میخواهد.
داستان کرامت انسانی این بار دستخوش آنتوان چخوف روسی شده است. اعتماد به نفس و حرمت نفس، اسیر گرگ صفت و فرصت طلب مایه دار شده است و کتاب آنیوتا اثر آنتوان چخوف که در داستان نویسی کوتاه متبحر است با تلخی آخر و همراهی با کاراکتر قصه، شما را به تامل درباره فطرت و کار خودت میبرد.
شروع داستان مشخص نیست و شخصیتها با توضیحات میانه که داستان ابتدایش از وسط است، تو را بی کشش برای خواندن رها نمیکند.
آنیوتا شاید در دل خودش چارهای جز این کارها را ندارد اما حرف زور شنیدن شجاعت بلند شدن و جسارت در دل ترس رفتن میخواهد.
داستان کرامت انسانی این بار دستخوش آنتوان چخوف روسی شده است. اعتماد به نفس و حرمت نفس، اسیر گرگ صفت و فرصت طلب مایه دار شده است و کتاب آنیوتا اثر آنتوان چخوف که در داستان نویسی کوتاه متبحر است با تلخی آخر و همراهی با کاراکتر قصه، شما را به تامل درباره فطرت و کار خودت میبرد.
شروع داستان مشخص نیست و شخصیتها با توضیحات میانه که داستان ابتدایش از وسط است، تو را بی کشش برای خواندن رها نمیکند.
سیر داستان اینطوریه که به مخاطب این پیام رو میرسونه که انسانها با تخریب یکدیگر خودشونو بالا میشکن و اینکار به اونها این احساس برتری رو میده که هر گونه تحقیر رو برای اون فرد بوجود بیاره تا منجلابی که دور خودش هست رو نبینه و عقدههای روحیشو و مشکلات زندگی رو به کسی که برای زندگی به اون وابستس خالی کنه
با سلام و خسته نباشید خدمت دستاندرکاران کتابراهه عزیزم چون واقعا بهترین دوستم هستند ومن همیشه عاشق کتاب خوندن بودم وهمه جاهای دنج خونمون همدم کتاب خواندنهای من بودند، واز وقتی که با کتبراه آشنا شدم دیدگاهم به زندگی عوض شده مخصوصا کتابهای صوتی چون خیلی وقته که دیگه نمیتونستم رمان بخونم ولی به لطف کتابهای صوتی این طلسم رو شکستم،
ولی از کتاب صوتی آنتون چخوف وانیوتا بگم که با صدای دلنشین خانم سپیده جعفر زاده عزیز عالی بود وبه نظر من زنهای بی ارادهای مثل انیوتا واقعا قدر خودشون وکرامت والای خودشون رو نمیدونند، چه بسا که با یه کار شرافتمندانه میتونه خرج زندگیش رو در بیاره وارزش خودش رو اینقد پایین نیاره که هر کسی هر جور دلش میخواد با اون رفتار کنه، وای کاش روزی برسه که به خاطر فقر ونداری آدمها اینقد کوچک وبی مقدار نشوند، آمین یا رب العالمین
ولی از کتاب صوتی آنتون چخوف وانیوتا بگم که با صدای دلنشین خانم سپیده جعفر زاده عزیز عالی بود وبه نظر من زنهای بی ارادهای مثل انیوتا واقعا قدر خودشون وکرامت والای خودشون رو نمیدونند، چه بسا که با یه کار شرافتمندانه میتونه خرج زندگیش رو در بیاره وارزش خودش رو اینقد پایین نیاره که هر کسی هر جور دلش میخواد با اون رفتار کنه، وای کاش روزی برسه که به خاطر فقر ونداری آدمها اینقد کوچک وبی مقدار نشوند، آمین یا رب العالمین
داستان کوتاه پیش رو یک داستان ناراحت کننده بود که میتوان این برداشت را از آن کرد که اگر همیشه سکوت کنی و به دیگران اهمیت بدهی، نتیجهاش زیر پا گذاشتن خودت و شخصیت خودت است. اگر برای خودت ارزش قائل باشی و عزت نفس و اعتماد به نفس داشته باشی، حتی اگر در سطح پایین اجتماع باشی، کسی به خودش اجازه نمیدهد که رفتار نامناسبی با تو داشته باشد. اما متاسفانه به بعضی از ما از کودکی یاد دادهاند که اگر جواب کسی را که درخواستی از تو دارد منفی بدهی کار بدی کرده ای، اگر بیشتر از دیگران به خودت اهمیت بدهی درست نیست، همیشه باید به همه کمک کنی، همیشه دیگران را به خودت ارجح بدان حتی اگر خودت حس خوبی به این کار نداری و در این صورت تو بچه خوبی هستی و همه دوستت دارند! داستان کوتاه اما تاثیرگذاری بود که ناراحتم کرد و یاد خودم افتادم!
در داستان «آنیوتا»، برخورد دو مرد از طبقات ممتاز جامعه یعنی هنرمند نقاش و پزشک باسواد را با یک زن متعلق به طبقه فرودست جامعه شاهد هستیم و در خلال همین چند صفحه به خوبی پی میبریم که چطور نوعی نگاه خودبرتربین و از بالا به پایین باعث میشود دو نفر به خود اجازه دهند کرامت انسانی یک شخص دیگر را زیر سوال ببرند.
داستان درباره دختری است که دچار خودباختگی شده و منتظر است تا یکی بیاید، دستش را بگیرد و کمکش کند و قدرت "نه" گفتن را نیز ندارد (انجام کاری که نقاش میخواهد درحالی که ساعتها باید روی پا بایستدو...، و کمک به دانشجو درحالی که از سرما کل بدنش یخ کرده است). همچنین بیانگر این است که انسانها وقتی به جایگاه و مرتبهای میرسند گذشته خود و افرادی را که در گذشته برایشان سودمند بوده و کمک حالشان بودندبه فراموشی میسپرند (به قول معروف بعد از اینکه خرشون از پل گذشت).
اگه خیلی خوب به اطرافمون دقت کنیم آنیوتاهای زیادی میبینیم. خیلی از آدمهای اطراف ما خواستههای دیگران را به خواستههای خودشون ترجیح میدن و تمام انرژی شون رو برای اینکه اونها به خواسته شون برسن میذارن به عبارتی خودشون رو وقف دیگران میکنند تاجایی که کم کم یادشون میره خودشون چی میخوان.
کتابی بود که سر و ته نداشت اما رازهای زیادی با خودش حمل میکرد اینکه فکر ممکنه چه کارهایی که با زندگی افراد نکنه و آدما چطور از هم سو استفاده میکنن کاش یکم حواسمون بیشتر به آدما فقیر باشه و تا جایی که میتونیم بهشون کمک کنیم تا هم ما حس خوبی داشته باشیم و هم اونا خلاصه این کتاب میگرفت که حواسمون به آدمای دور و اطرافمون باشه و هوای همدیگر رو داشته باشیم که باهم بتونیم زندگی آرومی داشته باشیم
داستان کوتاه و جالبی بود گویندگی و ترجمه خیلی دقیق و بجا بود. داستان درباره چند دانشجو و یک دختر تقریبا آواره بود که باهاشون زندگی میکرد یجورایی غرور تحصیل کرده هارو نشون داده بود و اینکه زندگیشون چطور سخت میگذره در همین حین آنیوتارو داریم که زندگی خوبی نداره هیچ آرزو و آینده ایم ظاهرا نداره و فکرش فقط به فرداس نه بیشتر ازون و تقریبا وابستا به اطرافیانه حتی وقتی بقیه بهش زور میگن از ترس بیرون انداختنش یا اینکا نکنه حواسشونو پرت کنه هیچ شکایت نمیکنه همین چیزارو حتی دانشجویی که الان آه در بساط نداره ولی به آینده ی درخشانش که فکر میکنه میبینه آنیوتا با همچین ویژگی اخلاقی و ظاهری جایی در آیندش نداره... کلا داستان عمیقی بود حتی در همین کوتاهی و سادگیش خیلی تامل میشه کرد...
بنظرم شنیدن این داستان لذت بخش است هر آدمی میبایست میزان آگاهی و درکی از ارزشمندی خود نسبت به تمام جنبههای وجودیش که همان عزت نفس است داشته باشد آنیوتا دختری مودب و حرف گوش کن که هم اتاقی چندین دانشجو بوده و به لحاظ فقیر بودن با توجه به اینکه مشغول کار است تن به ذلت و خواری داده و پیشرفت دیگران را مشاهده میکند که باعث تاسف است از اجرای عالی گوینده و همچنین از دست اندرکاران کتابراه کمال تشکر دارم
داستان زیبایی بود، لذت بخش بود و مهمترین بخش اون این بود که باعث تفکر انسان میشد، آنیوتا یک شخصیت فداکار بود، به اطرافیانش اهمیت میداد و به اونا احترام میذاشت، اما سوال اینه که آیا اطرافیان مهم ترند یا خود انسان؟ آیا باید زندگی مان را فدای دیگران کنیم؟ آیا نباید به دیگران اهمیت دهیم؟ اگر قرار است به دیگران اهمیت دهیم چه میزان مناسب است؟ و... اینها سوالاتی است که میتوان از این کتاب بیرون کشید، البته که هر کس مسئول زندگی خود است و کسی نباید برای دیگری تکلیفی مشخص کند اما بحث این است که خود ما باید چگونه با این مسائل برخورد کنیم؟ گاهی فراموش میکنیم که هدف ما از زندگی در این دنیا چیست؟ اما تلنگری لازم است تا درباره آن اندیشه کنیم، در کل کتاب صوتی زیبایی بود و بسیار لذت بردم و به همه پیشنهاد میکنم که به این کتاب صوتی گوش کنند، از کتابراه هم بسیار تشکر میکنم