نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی خانه‌ای در دوردست - مریلین رابینسون

کتاب جالبی است نویسنده در این رمان نگاه ما را از ظواهر زندگی می گیرد و ما را به فلسفه ای در پسِ این صورت ظاهری، رهنمون می کنداین نگاه باعث می شود تا در زندگی خویش نیز بیشتر عمیق شویم، بیندیشیم و گامی فراتر نهیم. این کتاب دنیای ذهنی و درونی مرا گسترده تر کرد سپاس

محتوا و داستان رو دوست نداشتم... شاید چون معنای عمیق زندگی و تباهی رو به رخ میکشید و شاید درد بزرگ موجود بر آن زندگب که خیلی اوقات به چشم میبینیم و به حس، احساس میکنیم ‌. اما از لحاظ پردازش، نوشتاری و ویراستاری و قوه تخیل و پرداخت
عالی بود و تمرین خوبی
برای نویسندگی. ‌

صدای سوگل خلیق در اصل بهانه من برای این کتاب بود، خود کتاب هم مدام فکر میکنی از پس اتفاقات حداقل یک نتیجه گیری میشه یا اتفاق خاصی رقم میخوره ولی از یک جا به بعد مثلا اواسط کتاب میفهمی که روایتی نیست که بخواد اتفاق هیجان انگیزی اصلا داشته باشه!! چه میشه گفت شاید این هم یک مدلش باشد..

کتاب بیشتر در مورد خانواده‌ای بود که درگیر افسردگی و چند شخصیتی می‌باشند و فاقد موضوع داستانی جذاب و تاثیر گذار می‌باشد. آنقدر که در مورد قطار و دریاچه صحبت شده در مورد شخصیت‌ها صحبت نشده و خط داستانی به هیچ عنوان مخاطب را ترغیب به دنبال کردن داستان نمی‌نماید

یه کتاب فوق العاده زیبا از یه نویسنده‌ی فوق العاده. دیدم خیلی‌ها نظر منفی به این کتاب دادن، بنظرم رابینسون ازون دست نویسنده هاست که فقط کتاب خوان‌های حرفه‌ای کتابهاش رو می‌فهمن. ترجمه خیلی خوبه و همینطور کتابخوانی سوگل خلیق هم خوب حس مالیخولیایی کتاب رو منتقل میکنه.

توصیف ها بیشتر در مورد اطراف و کمتر در مورد احساسات بود. به نظر می‌آید که نویسنده این قسمت را به خواننده سپرده است. داستانی که میتوانست بسیار پر هیجان باشد با توصیف فراوان حالتی کسالت بار ایجاد کرده. اما با کمی دقت، استعاره‌ها و تشبیهات زیبا هستند. فکر می‌کنم فیلمش جذاب تر باشد.

داستان دو دختری که مادرشون خودکشی کرده و بعد از فوت مادر بزرگشون هم، چند نفر میان برای مراقبت که نفر اخر خالشونه، من کتاب رو دوست نداشتم، اصلا من رو نبرد به دنیای قصه، حوصله‌م رو سر برد، کاش یک جوری نوشته شده بود که ادم مشتاق باشه ببینه تهش چی میشه نه این که فقط منتظر پایانش باشه

کتاب در واقع غمگینه. زیاد توضیح بدم اسپویل میشه، فقط اینکه کتاب وقتی تموم میشه وادارت میکنه برگردی و بعضی از صحنه‌ها و نکته‌های کتابو یادت بیاری و بچینی کنار هم تا یه نتیجه‌ای بگیری و حتی میشه همزمان به چند نتیجه رسید ولی هر کدوم باشه غمگینه.

درباره دو خواهر است که خبری از پدرشان نیست و مادرشان نیز آن‌ها را رها می‌کند و سرپرستی‌شان ابتدا به مادربزرگ‌شان و بعد به خاله مرموزشان واگذار می‌شود، خاله‌ای که کارهای عجیب و غریبش، گره‌های زیادی در دل داستان ایجاد می‌کند و آن را پیش می‌برد.

خانه‌ای در دوردست اثر مریلین رابینسون داستانی عمیق و شاعرانه است که به روابط انسانی و ایمان می‌پردازد. سبک نوشتاری زیبا و شخصیت‌های پیچیده از نقاط قوت کتاب هستند. اما کندی روایت و تمرکز زیاد بر احساسات ممکن است برای برخی خوانندگان خسته‌کننده باشد.

داستان به سبک رمان های کلاسیک است و ماجرای دختری را روایت میکند که با خواهرش زندگی میکند و سرپرستی آنها را مادربزرگشان و بعد از او خاله شان به عهده دارد داستان روایتگر زندگی ساده آنهاست برای من جذاب نبود و خسته کننده پیش رفت اما در کل بد نبود.

این کتاب مانند دیگر کتاب این نویسنده بسیار تم غمگین و افسرده ای داره و پر ابهامات و نکات نامفهوم است. اخر داستانم ک ملالت و ابهام به اوج رسید. اگه زیاد شاد نیستید کلا سراغ این کتاب نیاید. تنها نکته مثبت این داستان روایت زیبای خانم خلیق بود. ممنونم از کتابراه

نمیتونم بگم جزو بهترین رمانهایی هست که تابحال خوندم. حکایت فقر و تنگدستی و مصیبتهایی که چاشنی اون میشه برای عذاب بیشتر. اما یکی از نقطه‌های قوت کتاب توصیف شخصیتهای داستان هست که حتی با جزئیات قابل تجسم هستن. و به نظر من ارزش خوندن داره این کتاب

یک تفکر سیاه در ورای جملاتی که نویسنده با پیچ و تاب دادن ان ها به خیال خلق یک اثر هنری باشد محتوایی غمبار و ناامید کننده خانواده و نسلهایی که در اندوه یک حادثه همگی ملزم به تباهی شده‌اند و اصلا مورد جالب نبود. دوستی گفته بود وقت هدر دادن و درست گفته بود

باور کنید اجرای گوینده به حدی ضعیف، یکنواخت وبی حس بود که همان فصل اول رو هم نصفه شنیدم. طوری بود که کلا نمیشد درک کرد. شاید اگر راوی‌ای با توان بالاتر اجرا میکرد، میتوانستم در مورد خود داستان نظر بدم. ولی با این اجرا....

داستان ساده و با روندی آرام و نشانگر توانمندی نویسنده در توصیف و فضاسازی است. زندگی شخصیت‌ها با حوادثی مانند مرگ ناگهانی پدربزرگ، خودکشی مادر و آمدن شخصیت سیلوی به تصویر کشیده شده و برای برخی ممکن است داستان کسالت‌بار باشد. ​

خانم خلیق تا جایی که میتونستند، سعی کرده بودند که داستان رو از یکنواختی خارج کنند، ولی خوب یکنواختی داستان بیش از حد بود تا آخر شنیدم (فقط بخاطر اینکه دوست ندارم کتابی نیمه رها بشه) بنظرم اگر اسم کتاب همان نام سابقش باقی مانده بود بهتر بود.

اینهم جزء اندک کتابهایى بود که نتونستم وقت بذارم و تمومش کنم به نظرم اتلاف وقت بود هیچى از شنیدن مقدارى از اون دستگیرم نشد وترجیح دادم نصفه رهاش کنم. روال کند و اتفاقات معمولى وعدم درک نویسنده از نوشتن این رمان دلیل تموم نکردنش بود.

اولین رمان خارجی بود که گوش دادم در کل خوب بود چون عاشقی نداشت ولی خب یک داستان پر درد از زندگی دو دختر بدون مادرشان و یکنواختی آن زمان بودن با خاله شان بود و در اخر هم مورد خاصی نداشت مگر تغییر و توانایی تغییر در آدم ها بر اثر نیاز.

متن کتاب سطح متوسطی داشت، اما یک درس هایی هم داشت مثل وقتی سیلوی وارد زندگیشون شد با این که جوان تره عمه‌ها بود اما سبک تربیت و خانه داری و زندگی رو کلا تغییر داد و این که چه تاثیری روی بچه‌ها گذاشت و روند زندگیشون رو تصمیماتی که گرفتن

کتاب خوبی بود و صدای گویندش هم جالب بود داستان جالبی هم داشت کتاب نسبتا عاشقانه و فلسفی بود یه رمان کاملا جالب که با خوندنش هیچکس خسته نمیشه به خصوص که کتاب صوتی هم هستش و من از کتاب‌های مریلین رابینسون خیلی خوشم میاد

فقط میتونم به صدای راوی یک ستاره بدم و یک ستاره هم به جمله بندی‌های کتاب‌و فضاسازی نویسنده. داستان از نظر من هیچ هیجان و نقطه اوجی نداشت. از شنیدنش هیج لذتی نبردم فقط چون نصفه رها‌ نکنم‌تا آخرش رفتم. با تشکر از کتاب راه

کتاب فضای سرد و اندوهناکی داره. پر از تشبیهات و توصیفات. من اینطوریم که گاهی مفهوم یه کتاب رو به طور صد در صد درک نمی‌کنم، ولی حسش می‌کنم و این کتاب برام اینطور بود. طوری بود که اون سردی و تنهایی رو حس میکردم.

این کتاب فقط یک داستان روایی نیست، بلکه پر از چالش‌ها و معظلات اجتماعی تربیتی فرزندان و باید‌ها و نباید‌های زندگی هستش که در زندگی اجتماعی خصوصا تربیت و اعتلای رشد فرزندان میتونه به نوعی روشنگری کند. کتاب خوبی بود.

من خوشم امد. سیر داستان آروم و کم ماجرا است. خیلی از بخش های کتاب من رو یاد کتاب های صادق هدایت مینداخت. خوانش ان هم به نظرم خوب و متناسب با روح کتاب بود. احتمالا خود نویسنده هم با همین حالت کتابش رو میخونه.

کاش به کامنت‌ها اعتماد میکردم واقعا خسته کننده و گوینده هم با لهجه‌ای که گرفته و سین و شین‌ها رو با ادا تلفظ میکنه گوش دادن به این کتاب رو غیر قابل تحمل کرده با همه صبری که به خرج دادم یک و نیم فصل بیشتر نتونستم گوش بدم

کتاب را تا انتها و با حوصله گوش دادم گویش خانم خلیق را دوست داشتم کتاب پر از توصیف جزئیات بود و این تنها حسنش بود کتاب کند و سردرگم و خالی از هیجان کافی بود و ادم هایی بلا تکلیف و بدون کنش‌های مناسب قهرمان‌های آن بودند

اول اینکه صدای گوینده جذاب نبود، و داستان را یکنواخت روایت میکند و داستان هم ضعیف است. چون داستانی می‌تواند مخطب را جذب کند که شنونده تا یک ربع نتوانتد آن را قطع کنند.... این داستان چنین جیزی نیست....

من کامل گوش نکردم با اینکه به شدت طرفدار کتابهای انگلیسی هستم ولی حوصله ادامه آن را نداشتم با اینکه کتابی صادق و واقع گرا بود با اینحال همه انرا نخواندم چیز جذابی که بخوام منتظرش باشم نبود

رمانی در مورد دو خواهر که اثری از پدرشان نیست و مادرشان هم انها رو رها میکند، سرپرستیشان ابتدا به مادر بزرگشان و بعد هم به خانه مرموزشان واگذار میشود...... من که دوست داشتم. مرسی کتابراه

درکل خوب بود بخصوص تفاوت خواهرها و وفضاهایی که کودکی خودشان ومادرشان شکل گرفته بود تاثیر طبیعت خاص محل زندگی آن‌ها جالب بود اگرچه خیلی بدون هیجان ومعما پیش رفت وداستان ظرفیت اتفاقات بیشتری داشت

صدای راوی عزیز دل نشین است و تمایل ادمو برای گوش دادن کتاب زیاد میکند. کتاب یه مقدار انرژی منفی داره ولی توصیف‌های ریز هرچیزی این گزینرو پوشش میدهد. در کل خوب بود

کتاب خانه‌ای در دور دست با توجه به ژانرخودش عالی و بی نظیر بود هر کسی که به این نوع ژانر علاقه داشته باشه پیشنهاد میکنم حتما استفاده کنه با تشکر از مجموعه کتابراه

یک داستان با نثر روایت گونه و پر از توصیف و ارجاعات فرهنگی مذهبی. داستان شاید از نظر ادبی قابل قبول باشه اما برای خواننده عام جذابیت و کشش نداره.
گویندگی عالی بود.

درود بر مدیران سایت و برنامه کتابراه. بدون اغراق عالی هستید. کتاب صوتی خانه‌ای در دوردست خیلی عالی بود. از شنیدن این کتاب صوتی و صدای آرامش بخش راوی کتاب واقعا لذت بردم. ممنون

خیلی باهاش ارتباط برقرار نکردم. به نظرم سراسر بدبختی بود و انتهاش هم به آوارگی ختم شد. هر چند توصیفات قشنگی داشت ولی پر از ابهام بود.
خوانش و گویش راوی رو دوست داشتم.

به نظرم داستان خیلی جالبی بود که داخلش سرشار از احساسات مختلف
و به شنوده این امکان رو میده که تمام جزئیات رو تصور کنه و البته که دیالوگ‌های قشنگی هم در دل داستان وجود داره

کتابی خسته کننده که زیادی به جزئیات پرداخته شروع داستان خوب بود و درمورد دو دختر که با مادر بزرگ و سپس خاله شان زندگی می‌کنند و هرف خاصی در زندگی ندارند. روند داستان کند پیش میره

کتاب بی مضمون و کلا خسته کننده و بی هدف بود. در خصوص صوت هم بسیار بی احساس و یکنواخت بود. به طوری متوجه نمیشدی گاهی داره جای دو شخصیت صحبت میکنه. در کل دلسرد کننده بود.

باتشکر از کتابراه عزیز، من از شنیدنش لذت بردم، نویسنده جزئیات را طوری شرح میدهد که گویی خودمان همه حوادث را با چشم خود میبینیم، ترجمه هم عالی بود

خیلی به جزئیات پرداخته و به شخصیت‌ها خیلی دقیق شده و اتفاقات رو تا حد امکان نزدیک روایت میکند. خیلی خوب به داستان پرداخته است ولی پایان سردرگمی دارد

من دوست نداشتم چون ترجیح میدم داستانی که براش وقت میذارم بهم حس و انرژی خوب بده اما این کتاب تا وسطاش فقط انرژی منفی بود و همش فقر و سختی رو نشون میده

با اینکه طولانی بود دوست داشتم موقع اشپزی کردن گوش می‌دادم داستان عالی نیست ولی خوب است صدای راوی را دوست داشتم اگر وقت ازاد زیاد داری گوش یده

کتاب و رمان جالبی بود اما من نمیگم با خوانش کتاب مشکلی داشتم ولی نتونستم با شخصیت های داستان ارتباط برقرار کنم این یا از ضعف درک من هستش یا خوانش کتاب

در کل رمان جالبی نیست وکشس خاصی نداره بقیه‌ی آثار این نویسنده هم همینطورن ولی در کل ارزش یه بار شنیدن رو به خاطر صدای خوب راوی داستان خواهد داشت.

باتشکر از کتابراه و صدای دلنشین گوینده
موضوع داستان برای بنده جذابیتی نداشت و کسل کننده بود و فقط توانستم فصل یک را گوش کنم و از بقیه فصول انصراف دادم.

این کتاب برای من گیرایی و جذابیت و انرژی مثبتی نداشت. از کتابراه تشکر میکنم بابت کتاب های صوتی رایگانی که در پایان هفته در اختیار ما قرار میده.

کتاب زیبایی هست مثل داستان جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند. جذاب و شنیدنی است. منتهی خیلی گنگهست باید بسیار با دقت بهش بپردازی تا بفهمی چی به چیه

رابینسون با قلمی شاعرانه و عمیق به روایت داستان‌هایی می‌پردازد که اغلب حول مضامین ایمان، خانواده، و پیچیدگی‌های روابط انسانی می‌چرخند

نمیدونم شاید تا آخرین لحظه انتظار پایانی متفاوت داشتم، ولی حقیقت اینه که دنیا واقعا یک همچین چیزی هست، همیشه قرار نیست همه چی...