در بین همه آثاری که در خصوص انقلاب مشروطه نوشته شده شده است که هیچکدام به اندازه 《مشروطه ایرانی》 ماشالله آجودانی موضوع را از ریشه و بنیان مورد تحلیل قرار نداده است.
بدیهی است برای خواننده مبتدی و کم صبر و نا آشنا با مفاهیم فلسفی و عرفانی چندان راحت نیست که با این کتاب مخصوصا در فصول ابتدایی رابطه برقرار کند. اما درک این مفاهیم بنیادین و اساسی برای آنچیزی که آجودانی در صدد معرفی آن است ینی 《مشروطه ایرانی》 اساسی و ضروری است. در ادامه کتاب به تحلیل افکار میرزا ملکم خان میپردازد که و به این نتیجه میرسد که روشنفکران لامذهب و بی دینی که اصلا به اسلام اعتقاد نداشتند صرفا برای راضی و مجاب نمودن عموم مردم، به دروغ گفتند که میان حاکمیت قانون و مشروطه خواهی و از طرف دیگر آیین اسلام نه تنها تناقضی نیست که حتی اسلام خاستگاه پیدایش حاکمیت قانون است. این ادعایی بود ک روشنفکران به هیچ وجه به آن باور نداشتند و صرفا برای توجیه و همراه کردن عموم با خود از آن دم میزدند. لذا به نطر آجودانی تنها این میان فتحعلی آخوندزاده و شیخ فصل الله نوری در دور سد قطب متضاد بودند که حقیقت واقعی را فریاد میکشیدند و آن چیزی نبود جر انگه: میان اساس اسلام و حاکمیت قانون هیچ سازگاری وجود ندارد.
در ادامه آجودانی افراد سطحی کم دانش اما پر مدعایی مانند جلال آل احمد را به سخره و تحقیر میکشد که بدوم مطالعه آثار ملکم خان او را به سکولاریسم متهم میکنند در خالی که ملکم خان بود که اساس پیوند اسلام خواهی و قانون خواهی را به دروغ انطباق داد.
در هر حال این کتاب بسیار غنی اما سخت و پیچیده است.
بدیهی است برای خواننده مبتدی و کم صبر و نا آشنا با مفاهیم فلسفی و عرفانی چندان راحت نیست که با این کتاب مخصوصا در فصول ابتدایی رابطه برقرار کند. اما درک این مفاهیم بنیادین و اساسی برای آنچیزی که آجودانی در صدد معرفی آن است ینی 《مشروطه ایرانی》 اساسی و ضروری است. در ادامه کتاب به تحلیل افکار میرزا ملکم خان میپردازد که و به این نتیجه میرسد که روشنفکران لامذهب و بی دینی که اصلا به اسلام اعتقاد نداشتند صرفا برای راضی و مجاب نمودن عموم مردم، به دروغ گفتند که میان حاکمیت قانون و مشروطه خواهی و از طرف دیگر آیین اسلام نه تنها تناقضی نیست که حتی اسلام خاستگاه پیدایش حاکمیت قانون است. این ادعایی بود ک روشنفکران به هیچ وجه به آن باور نداشتند و صرفا برای توجیه و همراه کردن عموم با خود از آن دم میزدند. لذا به نطر آجودانی تنها این میان فتحعلی آخوندزاده و شیخ فصل الله نوری در دور سد قطب متضاد بودند که حقیقت واقعی را فریاد میکشیدند و آن چیزی نبود جر انگه: میان اساس اسلام و حاکمیت قانون هیچ سازگاری وجود ندارد.
در ادامه آجودانی افراد سطحی کم دانش اما پر مدعایی مانند جلال آل احمد را به سخره و تحقیر میکشد که بدوم مطالعه آثار ملکم خان او را به سکولاریسم متهم میکنند در خالی که ملکم خان بود که اساس پیوند اسلام خواهی و قانون خواهی را به دروغ انطباق داد.
در هر حال این کتاب بسیار غنی اما سخت و پیچیده است.