نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی اینجا تیمارستان است - احمد پدرام
3.8
211 رای
مرتبسازی: جدیدترین
مهدی علیرضایی
۱۴۰۳/۱/۲۶
00
داستانی بود جالب بود ارزش ۱ بار گوش دادن دارد
خاطرات روانشناسی مردمی و درد آشنا از اولین روزهای استخدام تاکنون شامل طیف وسیعی از مراجعین و دردهایی که زندگی عادی شان را مختل کرده از وسواس گرفته تا سوگ عزیزی و نتیجه درونی کردن این دردها و داغهای مردم به دکتر قلب بیمار و بیخوابی است و اگر غیر از این بود تعجب داشت... سبک و نثر نویسنده زیبا وپراحساس و بیانگر قلب رئوف و اوج انسانیت نگارنده است، اجرا عالیست. البته بعضی داستانها عجیب است ماجرای دختر دانشجو در کاشان... یا باغ اصغر آباد که در مطبوعات و سطح جامعه روایت دیگری داشت. آرزوی موفقیت و تندرستی برای دکتر پدرام عزیز
کتاب بسیار زیبا و آموختنی با زبان ساده و قابل درک برای همه خوانندگان ضمن نقل داستانهای آنها نکات اخلاقی ظریفی را بیان میکند. خیلی از داستانها شرح زندگی روزمره اطرافیان یا خود ماست که توسط فردی آگاه و درمانگر بیان میشود. گوینده داستان نیز صدای دلنشین و جذابی دارد که شنوده را ترغیب به پیگیری بخشهای بعدی کتاب میکند
سلام ودرود به اهالی کتاب
کتاب صوتی اینجا بیمارستان است، پر است از حرفها و نکات گفته و ناگفته وبرای من تلنگری بود از بایدها و نبایدها در زندگی و حد و مرزها و خطوطی که گاهی بی مورد جابجا میشوند. من با بعضی از شخصیتهای این کتاب که در واقع خاطرات دکتر پدرام هستندهمزات پنداری میکردم و بعضی از داستانها خم برایم ۵ریب بود و متعجب میشدم. نکته جالب این کتاب مستند و گزارش گونه بودن روایتهای آن است که دکتر پدرام بسیار با ظرافت آنها را چیدمان کرده است و در واقع یکنوع خط روایی نامحسوسی را ارائه کرده که هر شنونده منتظر روایت و داستان شخصیتها و بیماران مطب دکترپدرام است. انتظاری شیرین و تلخ و در بیشتر مواقع دردناک. دکتر پدرام بسیار ساده و روان و به شایستگی درد وغم و مشکلات و شاید بی دردی مردم را بخوبی بیان کرده است که به نظر من میتواند برای کسانیکه در حوزه روانشناسی و خصوصا روانشناسی رفتاری فعالیت دارند کارآمد باشد. گوش کردن این کتاب رو به همه توصیه میکنم. من از شنیدنش هم عضه خوردم و هم لذت بردم.
کتاب صوتی اینجا بیمارستان است، پر است از حرفها و نکات گفته و ناگفته وبرای من تلنگری بود از بایدها و نبایدها در زندگی و حد و مرزها و خطوطی که گاهی بی مورد جابجا میشوند. من با بعضی از شخصیتهای این کتاب که در واقع خاطرات دکتر پدرام هستندهمزات پنداری میکردم و بعضی از داستانها خم برایم ۵ریب بود و متعجب میشدم. نکته جالب این کتاب مستند و گزارش گونه بودن روایتهای آن است که دکتر پدرام بسیار با ظرافت آنها را چیدمان کرده است و در واقع یکنوع خط روایی نامحسوسی را ارائه کرده که هر شنونده منتظر روایت و داستان شخصیتها و بیماران مطب دکترپدرام است. انتظاری شیرین و تلخ و در بیشتر مواقع دردناک. دکتر پدرام بسیار ساده و روان و به شایستگی درد وغم و مشکلات و شاید بی دردی مردم را بخوبی بیان کرده است که به نظر من میتواند برای کسانیکه در حوزه روانشناسی و خصوصا روانشناسی رفتاری فعالیت دارند کارآمد باشد. گوش کردن این کتاب رو به همه توصیه میکنم. من از شنیدنش هم عضه خوردم و هم لذت بردم.
من با این که از کتابهای صوتی خوشم نمی امد از این کتاب خوشم اومد و واقعا در زندگی بهم کمکهای زیادی کرده من از هر کدوم از این داستانهای کوتاه پند میگرفتم و در زندگی استفاده میکردم درباره خاطرات یک روانشناس است به نظرم نویسنده میخواسته با گفتن داستانهای کوتاه درباره خودش کمی از علم روانشناسی را به ما بیاموزد برای من که جالب بود به نظرم اگه به روانشناسی علاقه دارید حتما این کتاب را گوش کنید ممنون و سپاسگزارم از نویسنده و گوینده این کتاب و ممنونم که این کتاب را رایگان در دسترس ما گذاشته اید تا گوش کنیم و لذت ببریم ممنون از کتابراه
کتاب اینجا تیمارستان است کتاب داستانیه که ما با لحظه سخت از زندگی افراد همراه میکنه اگر روحیه بسیار حساس و شکننده دارید یا
اگر در صفحات این کتاب دنبال تسکینی برای روان خسته از مشکلات و اتفاقها هستید این کتاب مناسب شما نیست. در پایان میتونم بگم گاهی در زندگی با گرههایی مواجه میشیم که خودمون یا افراد ناآگاه نه تنها نمیتونن باز کنن بلکه ممکن گره کورتر کنن در این بحران ها حتما به یک روان شناس یا روان پزشک آگاه و خبره و با اخلاق حرفهای مراجعه کنید
اگر در صفحات این کتاب دنبال تسکینی برای روان خسته از مشکلات و اتفاقها هستید این کتاب مناسب شما نیست. در پایان میتونم بگم گاهی در زندگی با گرههایی مواجه میشیم که خودمون یا افراد ناآگاه نه تنها نمیتونن باز کنن بلکه ممکن گره کورتر کنن در این بحران ها حتما به یک روان شناس یا روان پزشک آگاه و خبره و با اخلاق حرفهای مراجعه کنید
کتاب خوب و قابل توجهی بود و با صدایی خوب و رسا بازخوانی شده بود
یک پیشنهاد برای نویسنده محترم جناب پدرام دارم و آن هم تغییر نام کتاب به:
«اینجا بیمارستان روانی است»
کلمه تیمارستان قبلاً و به اشتباه به مراکز نگهداری بیماران روانی گفته میشده و مدتها ست که بدرستی اصلاح شده است و بازگشت به اشتباه اصلاح شده ایراد دارد چرا که تیمار بیشتر برای حیوان کاربرد دارد و نه برای انسان
یک پیشنهاد برای نویسنده محترم جناب پدرام دارم و آن هم تغییر نام کتاب به:
«اینجا بیمارستان روانی است»
کلمه تیمارستان قبلاً و به اشتباه به مراکز نگهداری بیماران روانی گفته میشده و مدتها ست که بدرستی اصلاح شده است و بازگشت به اشتباه اصلاح شده ایراد دارد چرا که تیمار بیشتر برای حیوان کاربرد دارد و نه برای انسان
در واقع بیان خاطرات هست البته بطور بسیار خلاصه
اکثرا طرح موضوع هست بدون حتی اشارهای به روش درمان
بنظرم نویسنده فقط خواسته آسیبها رابیان کند حتی ریشه آنها نیز بیان نشده.
در فصل سوگواریهای مرموز ۱ شنونده واقعا منتظر بیان نظر مادر هست موضوع به یکباره بدون هیچ نتیجهای تموم میشه.
در فصل خانهی دوست کجاست نویسنده میگه: وشهرهایی که به زبان آوردنشان دهان را پر از گناه میکند!!! منظور نویسنده چیست؟ آیا ما در کشورمان شهرهایی خاص فسق وفجور داریم؟ این جمله بسیار مبهم است.
در فصل دور دور باز هم طبق روال جامعه، یک مادر مطلقه به بی بند وباری محکوم شده است وجریان طوری پیش میرود که انگار همه خانمهای بیوه مفسد هستند. این از نگاه یک روانشناس بسیار نکوهیده است.
در فصل تنهایی ومهاجرت به کشور خود شکست مهاجران به هر دلیل شخصی یا اجتماعی تعمیم داده شده و دکتر بر مذمت مهاجرت صحه گذاشته است. بنظر من باید ماجرا بیان شود و نتیجه گیری به خواننده واگذار شود. البته این بدان معنا نیست که بخواهم از مهاجرت طرفداری کنم ولی درحال حاضر شرایط اینگونه هست وگرنه کجا بهتر از میهنمان ایران؟؟؟
در فصل خانهی دوست کجاست: ماجرای عجیب اینجاست که مادر به همراه دختر برای ویزیت معمولی رفته اونجا دختر عق میزند وبعد زایمان میکند!!!!
ومادر خبر نداشته دخترش بارداراست!!!
آیا ممکن است مادری از حالات دخترش ولو اینکه دو سه بار او را دیده باشد و از هم دور باشند بی خبر باشد؟؟؟
بنظرم این یک سرپوش هست از جانب مادر وخود را به بی خبری زدن!
در فصل پارک دوبل: نکته جالب که توجهم را جلب کرد موضوع چیه که همه پزشکان یا کسانی که نیاز به منشی دارند در نهایت یک ازدواج پنهانی یا آشکار با منشی خودشون دارند؟ واقعا ریشه آن چیست؟
اکثرا طرح موضوع هست بدون حتی اشارهای به روش درمان
بنظرم نویسنده فقط خواسته آسیبها رابیان کند حتی ریشه آنها نیز بیان نشده.
در فصل سوگواریهای مرموز ۱ شنونده واقعا منتظر بیان نظر مادر هست موضوع به یکباره بدون هیچ نتیجهای تموم میشه.
در فصل خانهی دوست کجاست نویسنده میگه: وشهرهایی که به زبان آوردنشان دهان را پر از گناه میکند!!! منظور نویسنده چیست؟ آیا ما در کشورمان شهرهایی خاص فسق وفجور داریم؟ این جمله بسیار مبهم است.
در فصل دور دور باز هم طبق روال جامعه، یک مادر مطلقه به بی بند وباری محکوم شده است وجریان طوری پیش میرود که انگار همه خانمهای بیوه مفسد هستند. این از نگاه یک روانشناس بسیار نکوهیده است.
در فصل تنهایی ومهاجرت به کشور خود شکست مهاجران به هر دلیل شخصی یا اجتماعی تعمیم داده شده و دکتر بر مذمت مهاجرت صحه گذاشته است. بنظر من باید ماجرا بیان شود و نتیجه گیری به خواننده واگذار شود. البته این بدان معنا نیست که بخواهم از مهاجرت طرفداری کنم ولی درحال حاضر شرایط اینگونه هست وگرنه کجا بهتر از میهنمان ایران؟؟؟
در فصل خانهی دوست کجاست: ماجرای عجیب اینجاست که مادر به همراه دختر برای ویزیت معمولی رفته اونجا دختر عق میزند وبعد زایمان میکند!!!!
ومادر خبر نداشته دخترش بارداراست!!!
آیا ممکن است مادری از حالات دخترش ولو اینکه دو سه بار او را دیده باشد و از هم دور باشند بی خبر باشد؟؟؟
بنظرم این یک سرپوش هست از جانب مادر وخود را به بی خبری زدن!
در فصل پارک دوبل: نکته جالب که توجهم را جلب کرد موضوع چیه که همه پزشکان یا کسانی که نیاز به منشی دارند در نهایت یک ازدواج پنهانی یا آشکار با منشی خودشون دارند؟ واقعا ریشه آن چیست؟
فوق العاده بود مثل داستانهای مستند اطاق قرمز بود که هر اپیزود یه پرونده بیمار توضیح داده میشد و همینطور گریزی به احساسات و زندگی شخصی خود دکتر که راوی هم بودن
چندتا از اپیزودها منو واقعا تحت تاثیر قرار دادن
دکتر پدرام اگه مقداری اون بخش مذهبی معتقد رو انتقال نمیدادن خیلی بهتر از این به دلم مینشست ولی در کل پیشنهاد میکنم من از شنیدنش لذت بردم
چندتا از اپیزودها منو واقعا تحت تاثیر قرار دادن
دکتر پدرام اگه مقداری اون بخش مذهبی معتقد رو انتقال نمیدادن خیلی بهتر از این به دلم مینشست ولی در کل پیشنهاد میکنم من از شنیدنش لذت بردم
مجبور خاطرات و روزمرگیهای روانشناس عزیز که با قالب داستانی بیان میشد بسیار جالب و قابل تامل بود.
بسیاری از افراد جامعه و بدون تعارف همه افراد جامعه ممکنه مشکلات ریز و درشت و ناهنجاریهای روانی داشته باشن که اگر به موقع شناسایی، بررسی و درمان نشه میتونه جامعه بیماری رو بوجود بیاره.
بسیاری از افراد جامعه و بدون تعارف همه افراد جامعه ممکنه مشکلات ریز و درشت و ناهنجاریهای روانی داشته باشن که اگر به موقع شناسایی، بررسی و درمان نشه میتونه جامعه بیماری رو بوجود بیاره.