نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی لیورا - فریبا صدیقیم
4.1
25 رای
مرتبسازی: پیشفرض
مانا
۱۴۰۲/۰۷/۱۸
10
با سلام. هر کتاب صوتی علاوه بر متن عالی و کشنده باید راوی ماهر و دلپذیری نیز داشته باشد که به نظرم کتاب لیورا این دو خاصیت مهم را داشت این کتاب داستان زندگی یک خانم با دین یهودی را در سه محل مختلف یعنی شهرهای نهاوند. تهران و لس انجلس روایت میکند در این رمان بطور خلاصه و گاهی مبهم زندگی مادربزرگ و پدر و مادر و برادر و خواهر این خانم روایت میشود و به داستان زیبایی خاصی میدهد لیورا (راوی داستان) دختر پر شر و شوری هست که عاشق مادربزرگ و برادرش یوسف هست متاسفانه با کار اشتباهی که پدرش انجام میدهد زندگی طبیعی انها به هم میخورد بطوری که بر زندگی همه انها اثر میگذارد مادربزرگ میمیرد به تدریج این اشتباه پدر بر زندگی همه انها اثر میگذارد و باعث پراکندگی اعضا خانواده و گاها مهاجرت شان میشود مادر لیورا یک زن معمولی اما وسواسی هست که با خطای پدر رفتار و کردارش تغییر میکند بالاخره بعد از کش و قوسهای زیاد خانواده به تهران مهاجرت کرده و لیورا بعد از گذراندن دورههای مختلف با همسرش ازدواج میکند رمان بر اساس تفکرات وسواس گونه لیورا که از خطای پدر نشات میگیرد شروع میشود گاه به گذشته و گاه به زمان حال بر میگردد اما انچنان زیبا بیان میشود که شما را به دنبال خود خواهد کشید در زمان حال بخاطر یکسری از رفتارهای همسرش به او شک میکند و به گذشته برمیگردد و یکسری کارهایی را انجام میدهد اما در این رمان چند مورد ناشناخته ماند مثلا به زندگی هفده ساله لیورا و کیان و علت بچه دار نشدن شان و یا زندگی یوسف و ادنا برادر و خواهر لیورا درست پرداخت نشده اما به هر حال از نظر من رمان پر کششی بود و قابل چند بار شنیدن امیدوارم کتابراه از این نوبسنده کتابهای صوتی دیگری را هم منتشر کند. ممنون
کتاب روزمرگیها و خاطرات یک زن به نام لیورا گاهی هم میشود گفت افکار مالیخویایی یک زن که زخمی شده از بچگی و حالا توی زندگی حال میبینیم چطور این شکل گرفتن در کودکی و حتی ماندنش در کودکی او را آزار میدهد لیورا زنی بشدت افسرده که غرق شده در کودکیش و هنوز هرلحظه از کودکیش را جستجو میکند برای دیده شدن برای در آغوش کشیده شدن که چطور بی توجهی اطرافیان او را از تمام خودش دور کرده که چطور حتی از دیدن خودش در آینه متنفر از باور اینکه کسی هم میتواند او را دوست داشته باشد لحظههایی هست که میخواهی لیورا را سیلی بزنی تا از این افکار دست بکشد که برگردد به زندگی کنونیش تا شاید درست بشود اما او سمج دست برنمیدارد نویسنده چنان این حال و گذشته را به هم مربوط میکند که برایت باور کردنی نیست و جالب اینجاست که تو هم با لیورا سفر میکنی در زمان
شاید چند فصل اول داستان گیج کننده باشه و فلش بهایی که به گذشته داره و ورودش به زمان حال گنگ باشه اما در کل داستان گیرایی داره مخصوصا تعریف کردن خاطرات گذشته جذابیت بیشتری واسم داشت تا زمان حال. اجرای فوقالعاده راوی و آرامشی که در صدای راوی داشت واقعا باعث شد کتاب رو ادامه بدم و تا آخر بخونم