نقد، بررسی و نظرات کتاب در کتابخانه پیدایش می‌کنی - میچیکو آئویاما

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
فائزه طلایی
۱۴۰۴/۰۵/۰۷
در کتابخانه پیدایش می‌کنی» رمانی نوشته‌ی میچیکو آئویاما است که به موضوع کتاب و مطالعه می‌پردازد. این کتاب به خواننده آموزش داده که تنفس در هوای کتابخانه و خواندن کتاب‌ها چقدر می‌تواند ما را به ادامه‌ی زندگی امیدوار کند و روزهای خوشی را برایمان بیاورد؛ چون مطالعه قدرت ذهن را بالا می‌برد و تجربه‌های رایگانی را در اختیار ما قرار می‌دهد. هر آدمی بعد از خواندن حتی یک صفحه از یک کتاب، دیگر آن آدم سابق نیست و طرز فکرش تغییر می‌کند. گر چه گاهی اوقات حواسمان از کتاب‌ها و دنیایشان پرت می‌شود و به سرگرمی‌های دیگری مشغول می‌شویم اما کیه که نداند کتاب خواندن هم مثل هر چیز دیگری، باید در برنامه‌ی روزانه‌ی زندگی قرار گیرد و در میان روزمرگی‌ها فراموش نشود.
این داستان یک کتابدار دارد که یک پرسش یکسان را از همه‌ی مراجعه کنندگان می‌پرسد؛ پرسشی ساده که روی آن‌ها تاثیر گذاشته و مسیر زندگیشان را تغییر می‌دهد: "دنبال چی می‌گردی؟ " این داستان پنج شخصیت دیگر هم دارد که به این کتابخانه مراجعه می‌کنند و هر کدام یک دغدغه بزرگ در زندگیشان دارند. کتابدار با معرفی کتاب‌ به این شخصیت‌ها آن‌ها را امیدوار می‌کنه و راه تازه‌ای را به رویشان باز می‌کند. گویی شخصیت‌ها با خواندن این کتاب‌ها صاحب نگاهی جدید می‌شوند که می‌تواند در ادامه‌ی مسیر زندگی به کارشان بیاید.
mitra.mh. 46
۱۴۰۳/۰۱/۱۹
بسیار عالی بود، نثر روان کتاب، وقایعی که شرح داده شد همه جذاب و آموختنی بود، نویسنده زندگی روتین تک تک افراد کتاب را شرح داده بود. کارهای روزمره‌ای که همه‌ی انسان ها به صورت اتوماتیک انجام می‌دهند و گاها به چشم نمی‌آید اما نویسنده موفق شده بود با همین کارها و عبارت‌های ساده کتابی را به رشته‌ی تحریر درآورد. دیگر اینکه از دل همین مسائل ساده روزمره میتوان ایده‌ها یی برای تغییر و انگیزه‌ای برای بهتر زیستن کشف کرد. ممنونم از کتابراهی‌های عزیز که امکان خواندن چنین کتابهای ارزشمندی برای ما فراهم میکنند.
asall
۱۴۰۴/۰۳/۱۲
کتاب فوق العاه قشنگی و خوبی بود اینکه ۵ تا داستان مجزا داشت که میتونستی کتاب رو کم کم بخونی و خسته نشی و همین باعث میشد کشش و جذابیت داشته باشه و هر کدوم از داستان‌ها انگیزه دهنده و امید بخش بودن و یاداوری میکردن به چیزای جزئی اهمیت بدیم و از زندگی لذت ببریم من دوستش داشتم
زهرا مشهدی زاده
۱۴۰۳/۱۲/۱۸
داستان، هم جذاب بود و هم واقعا پر محتوا. من در زمان درستی آن را خواندم (در دورانی که در محیط کاری زمان سختی را سپری می‌کردم) و واقعا به من آرامش، امید و ایده داد. ممنون از کتابراه.
فهیمه
۱۴۰۳/۰۶/۱۴
اینکه چطور دیگران جذب این کتاب شدن نمیدونم. من در صفحه‌ی ۹۲ کتاب متوقف شدم و اصلا تمایلی به ادامه پیدا نکردم. کلا با خاطر این کتاب یه پوشه باز کردم به نام کتابهای ناتمام. دوستش نداشتم.
fatemeh hashemkhani
۱۴۰۲/۱۱/۱۹
کتاب جالبی بود این که تمام شخصیت‌های به ظاهر بی ربط به هم چطور به هم متصل میشند و داستان هایشون بهم گره میخوره اموزنده و جالب بود اما همچنان کتابخانه نیمه شب با اختلاف بهتره
Neda S
۱۴۰۲/۱۰/۲۸
جالب بود. حرف های جالبی رو در داستان هایش گنجونده بود که به درد هر کسی میخوره. با زبان ساده مفاهیم جالبی رو گفته بود. برای خوندن توصیه میشه. همه ما به یک خانم کوماچی در زندگیمون نیاز داریم.
مهسا
۱۴۰۲/۱۲/۱۶
کتاب متوسطی بود از نظر من.
در حد داستان خوندن خوب بود، خیلی آموزنده نبود یا از اون دسته از کتابایی نبود که بهت چیز مفیدی یاد بدن، حس خوب بدن، تو رو درگیر کنن.
هانیه دارابی
۱۴۰۳/۰۶/۱۲
زبان ساده و روان نویسنده مشهوده و با اینک داستانهای مجزایی داره ولی با یه هنر ظریف یجورایی به هم مرتبط شدن از جذابیته کتابه
sahereh sadeghi
۱۴۰۳/۰۲/۲۶
من از خوندن داستان‌های کتاب لذت بردم، هر کدام از داستان‌ها نکته‌های ارزشمندی داشتند و بخوبی تونستند رابطه با زندگی را تعریف کنند.
samaneh fahandej sadi
۱۴۰۲/۱۱/۰۴
کتاب جالبی بود که بهم یه تلنگر زد تا یه کاری رو حداقل برای گذران زندگی شروع کنم و در کنارش رویاهام رو ادامه بدم.
هما اسماعیلی
۱۴۰۴/۰۳/۲۷
تا اینجا فقط یک فصل خوندم و واقعا جذبش شدم. چرا که از کتاب‌های داستانی که آموزنده هم هستند لذت میبرم
Ati t
۱۴۰۳/۰۵/۱۲
یکمی زیاد حوصله سر بره من چندتا فصل بیشتر نخوندم و هر فصلش دقیقا تکرار فصل قبلشه انگاری.
بهاره خالدی
۱۴۰۴/۰۳/۰۱
یه کتابی که باعث به خودتون بیاید و یه کاری برای زندگیتون بکنید
.......
۱۴۰۲/۱۱/۲۷
اهمیت کتاب و آدم‌های اهل کتاب در زندگی
mahin kargar
۱۴۰۲/۱۱/۲۳
الهام بخش، روان و جذاب
ایرج سرلک
۱۴۰۳/۰۷/۲۴
جالب نیست منکه جذب نشدم
Laleh Mashayekhi
۱۴۰۲/۱۱/۰۲
خیلی لذت بخشه...
👋 سوالی دارید؟