دل نوشته

کتاب نامه‌های عاشقانه پابلونرودا به آلبرتینا رزا

• نویسنده: پابلو نرودا

کتاب نامه‌های عاشقانه پابلونرودا به آلبرتینا رزا، مجموعه‌ای از صد و یازده نامه‌ عاشقانه‌ پابلو نرودا است که در وصف زنی دلربا، به‌ نام آلبرتینا رُزا Albertina Rosa نوشته شده است. پابلو نرودای عاشق، آرزوی ازدواج با این بانوی زیبای دلربا را داشت و این نامه‌ها را با احساسات عمیق خود نوشته است. با وجود عشق پابلو و ارسال نامه‌های پیاپی، آلبرتینا رُزا تصمیم دیگری گرفت. کسی که کتاب «خاطرات» نرودا را... ادامه ›

کتاب صوتی نجوای عاشقانه

• نویسنده: زهرا دانش

حرف‌های ازدل‌برآمده‌ی زهرا دانش در گفت‌وگو با معبودش و نمایندگان او بر زمین را در کتاب صوتی نجوای عاشقانه خواهیم شنید. او اعتقاد دارد که می‌توان بدون رعایت هرگونه چارچوب و رسم‌ورسوم خاصی با پروردگار خود حرف زد و بنابراین در این کتاب صوتی، شنونده‌ی نجواهایی صمیمانه و به‌اصطلاح خودِ نویسنده «دلی»، از جانب او هستیم. درباره‌ی کتاب صوتی نجوای عاشقانه «ای کسی که حساب همه چیز را داری! از قطرات آب دریا... ادامه ›

کتاب نشانه های پنهان

• نویسنده: هادی احمدی

مجموعه داستان کوتاه هم‌چنان پیش می‌راندم تا آن‌که در یکی از روزها، سنگی بسیار بزرگ را جلوِ خود دیدم، سنگی نفوذ‌ناپذیر. تا فاصله‌های زیادی، مسیرِ راهم را سد کرده بود و انگار کوهی عظیم در برابر دیدگانم بود. تمام وجودم را پس از ساعت‌ها تلاش برای یافتن راهی جهت عبور از پشت سنگ جمع کردم، اما موفق به نفوذ در آن نشدم. به‌حدی آب، پشت سنگ جمع شد که سنگ را بالاخره در خود پنهان کردم و من تمام وجودم را از... ادامه ›

کتاب خاطره‌های بهمچسبیده

• نویسنده: فاطمه فدائی

کتاب خاطره‌های بهمچسبیده دلنوشته‌های شاعر جوان فاطمه فدائی است که به گفته‌ی خودش خاطراتیست که به طور پیوسته و بدون شک به ذهن و روح او چسبیده‌اند و جزئی از زندگی او بوده‌اند و در حال حاضر نیز هستند. علت برگزیدن طرح چشم بر روی جلد کتاب شباهت طرح به چشم مادر اوست که خود آن را با مداد رنگی کشیده است. فاطمه فدائی در شهری جنوبی، درست در مرکز جنوب شرق، شهری کویری، به گستره دریا، با اسم آشنا و مهربان... ادامه ›

کتاب ماه و باران

• نویسنده: سارا پرشاد

کتاب ماه و باران مجموعه‌ای از شعرها و دل‌نوشته‌های سارا پرشاد (مهتاب) است. از کاشف جاذبه‌ی زمین آموختم که برای سربلند بودن، باید ابتدا سر به زیر و متواضع بود، چون بید مجنون. از مخترع آسانسور آموختم که باید رو به بالا پیش روم، از ماده دوری کنم، تا عشق را معنا شوم. از کاشف الکل آموختم گاهی میکروب‌کشی کنم دلم را. و اما از مایکروسافت آموختم خدا همیشه هم در نرم‌افزار و هم در سخت‌افزار وجودم آنلاین... ادامه ›