معرفی و دانلود کتاب آبشار یخ

معرفی کتاب آبشار یخ

کتاب آبشار یخ روایتی هیجان‌انگیز و رازآلود دارد که جان می‌دهد برای نوجوان‌های علاقه‌مند به داستان‌های تخیلی. متیو جی.‌کربی، نویسنده‌‌ی این کتاب برنده‌ی جایزه‌ی ادگار،‌ داستان شخصیت‌هایی جسور و بی‌باک را روایت می‌کند که در جنگی سهمگین، دلاوری‌های بسیاری از خود نشان می‌دهند...

دربا‌ره‌ی کتاب آبشار یخ

کتاب آبشار یخ (IceFall)، داستانی سازگار با سلیقه‌ی نوجوانان دارد. با این حال روایت کتاب به‌اندازه‌ای جذاب است که بزرگسالان نیز از خواندن آن لذت می‌برند. کتاب آبشار یخ را متیو جی. کربی (Matthew J.Kiirrby) به‌ رشته‌ی تحریر درآورده است. شخصیت نقش اولِ داستان، نوجوانی است بی‌پروا که از رویارویی با خطر هراسی ندارد. این نوجوان در داستان با نام سولویگ (Solvieg) شناخته می‌شود. سولویگ، شخصیتی خیالی است که در دنیایی رویایی زندگی می‌کند. داستان این کتاب در سده‌های میانی (قرون وسطی)، اتفاق می‌افتد. از قرار معلوم، در آن زمان مردمان نروژ روزگاری دشوار داشتند و سرزمین‌شان از خطر حمله‌ی دژخیمان در امان نبود. به همین دلیل پادشاهِ این سرزمین برای دفع خطر حمله‌ی دشمنان، آستین بالا می‌زند و به همراه سپاهیان، راهی نبردی مرگبار می‌شود. این پادشاه، سه فرزند برومند دارد. پادشاه نیک‌اندیشِ این داستان، به‌خوبی می‌داند که جان فرزندانش در خطر است. به همین دلیل برای اینکه خطری سلامت عزیزانش را تهدید نکند، فرزندانش را به خانه‌‌ی رعیتیِ دورافتاده‌ای می‌فرستد. سولویگ، فرزند وسطی پادشاه است. دیگر شاهزاده‌های این پادشاه، آسا (Asa) و هارولد (Harold) نام دارند. در این بین سولویگ، زیبایی خواهرش را ندارد و سوگلی پدرش نیست. وی مادر خود را از دست داده و بختی برای جانشینی پدرش ندارد.

فرزندان پادشاه به همراه خدم و حشم، راه کلبه‌ی رعیتی دورافتاده را در پیش می‌گیرند تا زمستان را به دور از نبرد، در این منطقه به سر کنند. با این حال، روزگار برنامه‌‌های دیگری برای شخصیت‌های کتاب آبشار یخ در سر دارد. به دنبال اتفاق‌هایی جالب و غیرمنتظره‌، سولویگ متوجه می‌شود که قدرت‌هایی جادویی دارد. از طرف دیگر سربازان محافظ شاهزاده‌ها مسموم می‌شوند و می‌میرند. در نتیجه شاهزاده‌های این داستان یار و یاوری برای گذران زمستان و رویارویی با اتفاق‌های ناخوشایند ندارند. از بخت بد، آب اطراف منطقه‌ا‌ی که در آن قرار دارند نیز یخ می‌زند و در دره‌ای یخ‌زده با خشم مادر طبیعت روبه‌رو می‌شوند. تمامی این اتفاق‌‌ها دست‌به‌دست هم می‌دهد تا سولویگ به توانمندی‌های خود دست پیدا کند. شخصیت‌های این داستان پس از مواجهه با مشکلات، چاره‌ای ندارند که به‌تنهایی برای حل آن‌ها آستین بالا بزنند.

همان‌گونه که اشاره کردیم، داستان کتاب در نروژ باستان روایت می‌شود. در نتیجه اسطوره‌های اسکاندیناوی نقش چشمگیری در روایت کتاب دارند. به لطف این شرایط، خواننده فرصتی برای آشنایی با اسطوره‌های اسکاندیناوری نیز پیدا می‌کند.

جالب است بدانید متیو جی. کربی، نویسنده‌ی کتاب آبشار یخ، روان‌شناسی و تاریخ خوانده است. در نتیجه داستان این کتاب را به گونه‌ای جذاب روایت کرده تا مفاهیمی ارزشمندی که از آن‌ها صحبت کردیم به بهترین شکل ممکن برای خواننده تداعی شود. انتشارات افق، چاپ و نشر کتاب آبشار یخ را بر عهده گرفته است. مجبوبه نجف‌خانی، مترجم شناخته‌شده‌ی آثار نوجوانان، کتاب آبشار یخ را به فارسی برگردانده است.

افتخارات کتاب آبشار یخ

• راه‌یابی به فهرست انتخابی کتابخانه‌ی عمومی نیویورک
• نامزدی جایزه‌ی سیبل برای بهترین کتاب علمی و تخیلی نوجوان
• برنده‌ی جایزه‌ی یادبود جودی لوپز
• برنده‌ی مدال طلای انتخاب والدین
• و ...

کتاب آبشار یخ برای چه کسانی مناسب است؟

تمامی نوجوان‌های علاقه‌مند به داستان‌های فانتزی و تخیلی، مخاطب کتاب آبشار یخ به‌حساب می‌آیند.

در بخشی از کتاب آبشار یخ می‌خوانیم

آلریک با گام‌های بلند به طرف اجاق می‌رود و تمام‌قد می‌ایستد. دست‌هایش را مقابل آتش می‌گیرد و می‌گوید: «توجه کنید. گوش بدهید.» این حرف را با صدای بلند نمی‌گوید. اما در صدایش نوعی سنگینی وجود دارد، نیرویی که ما را به طرف او می‌کشد و آنجا نگه می‌دارد. لنگری آهنی. وقتی همه‌ی چشم‌ها به او دوخته می‌شوند، شروع می‌کند: «پیشگویان قدیمی پیشگویی کرده‌اند، روزی خواهد آمد که برادر با برادر خواهد جنگید و یکدیگر را خواهند کشت، جنگ که حکم‌فرما شود، صداقت از میان خواهد رفت. دوران تبرها. دوران شمشیرها، سپرهای درهم شکسته. دوران توفان‌ها و دوران گرگ‌ها، پیش از فروپاشی جهان. مار عظیم‌الجثه به حرکت درخواهد آمد، و اقیانوس‌ها را موج‌زنان به آن سوی مرزهای‌شان خواهند راند، و کوه‌ها به لرزه درخواهند آمد، فرو خواهند ریخت و سپس، گرگ غول‌پیکر، فنریر، آزاد خواهد شد.»

در حیرتم که چرا آلریک چنین قصه‌ای را انتخاب کرده است. قلعه‌مان محاصره شده، ما ضعیف و ناامید و دلسردیم و او از پایان جهان برای‌مان می‌گوید؟ از دستش عصبانی می‌شوم.

آلریک ادامه می‌دهد: «و فنریر خورشید و ماه را خواهد بلعید. ستارگان فرو خواهند افتاد و زمین در آتش خواهد سوخت و شعله‌هایش سر به آسمان خواهند سایید. اُدین در جنگ با فنریر کشته خواهد شد. آن مار عظیم با ثور به نبرد خواهد پرداخت و ایزد آذرخش سقوط خواهد کرد و سیلاب زمین را خواهد پوشاند. و پس از اینکه ایزدان با سرنوشت شوم‌شان روبه‌رو شوند، و همگی غرق و نابود شوند، دریای زمین برای مدتی در تاریکی باقی خواهد ماند.»

فهرست مطالب کتاب

1: یخ‌ها
2: اسکالد
3: هیلدا
4: غار
5: سنگ یادبود
6: زاغچه
7: گرگ
8: گرسنگی
9: قصه
10: شک و تردیدها
11: سقوط
12: مرگ
13: آب شدن یخ‌ها
14: وحشت
15: پیک‌ها
16: نبرد
17: خائن‌ها و دروغ‌ها
18: پرنده‌ی ادین
19: پر
20: غل و زنجیرها
21: آتش
22: فروپاشی جهان
23: جهان نو
درباره‌ی نویسنده
آشنایی با اسطوره‌های اسکاندیناوی