معرفی و دانلود کتاب بکه

معرفی کتاب بکه

زمانی برای گریستن... کتاب بکه نوشته‌ی نرگس مقصودی، اثری داستانی درباره‌ی واقعه‌ی کربلا، شهادت سید و سالار شهیدان،‌ امام حسین (ع) و زندگی امام سجاد (ع) پس از به شهادت رسیدن پدرشان است که روایت آن‌ها در زمان‌های گوناگون اتفاق می‌افتد. کتاب پیش رو چند داستان کوتاه را در برمی‌گیرد و در هر داستان، ماجراهایی از زبان شخصیت‌های گوناگون درباره‌ی عاشورا و زندگی امام سجاد (ع) بیان می‌شود.

درباره‌ی کتاب بکه

در روایات نقل شده که امام صادق (ع) زمانی فرموده‌اند نام مکه در اصل «بَکّه» بوده است، چرا که با اشک یا بُکاء بنیان شده. اصل این روایت به زمان حضرت آدم (ع) باز می‌گردد که باید او را رئیس‌البکائین نامید، زیرا پس از اخراج از بهشت، نزدیک به چهل سال در تنهایی گریست تا خداوند بر او رحم آورد و حوا را دوباره به وی بازگرداند. نکته‌ی قابل تأمل دیگری که در این روایت نقل شده، این است که خداوند جبرائیل را نزد آدم فرستاد تا کلماتی را که قبلاً در عرش به او آموخته بود، یک بار دیگر بر وی عرضه کند. از این علم به عنوان علم اسماء یاد می‌شود. هنگامی‌که جبرائیل به نام حسین رسید و حضرت آدم آن را تکرار کرد، اشک از چشم‌هایش جاری شد و قلبش به درد آمد. وقتی دلیل را از جبرائیل پرسید، در پاسخ گفت: «ای آدم، این فرزند تو مصیبتی را تحمل خواهد کرد که تمام رنج‌ها و غم‌های جهان در برابر آن ناچیز است.» و سپس چگونگی شهید شدن حسین (ع) را برایش نقل می‌کند. حضرت آدم با شنیدن این واقعه همچون مادری که فرزند جوانش را از دست داده باشد، با صدای بسیار بلند گریست و زاری می‌کند.

کتاب بَکّه اثر نرگس مقصودی، روایتی دیگر از سیلاب اشک‌های بی‌پایانی‌ست که از زمان واقعه‌ی کربلا، برای مظلومیت حسین (ع) و یاران باوفایش جاری‌ست. این کتاب دربرگیرنده‌ی داستان‌هایی کوتاه درباره‌ی قیام سیدالشهدا و واقعه‌ی عاشورا است که هر کدام در یک برهه‌ی زمانی رخ داده‌اند. داستان‌های اثر پیش رو با محوریت زندگی امام سجاد (ع) و رنجی که ایشان پس از شهادت پدر تحمل کرده‌اند، نوشته‌ شده‌. هرچند در رویداد جانگداز کربلا خون بر شمشیر پیروز شد و پیام امام حسین (ع) در تاریخ جاودانه شد، اما رسالت بازماندگان به اندازه‌ی شهدای کربلا و یاران امام سنگین بود. امام سجاد (ع) که به خاطر بیماری نتوانستند در نبرد علیه سپاه یزید شرکت کنند، با تنی رنجور هم شاهد شهادت عزیزانشان بودند و هم باید جور و ستم حکومت بنی‌امیه و سال‌های اسارت و تبعید را تحمل می‌کردند.

اولین روایت کتاب از زبان ابراهیم ابن ادهم بازگو می‌شود، همان پادشاهی که در شکارگاه به صید رفته بود اما خود شکار صیاد اعظم عالم گشت و راه سلوک را در پیش گرفت. هنوز پانزده سال تا واقعه‌ی عاشورا باقی مانده است. داستان به ملاقات ادهم با امام حسین (ع) در عالم مکاشفه اختصاص یافته و چگونگی نجاتش در بیابان به دست سفینة‌النجاة‌ نقل می‌شود. روایت بعدی به 70 سال پس از عاشورا اختصاص دارد و داستان از زبان پیرمردی به نام شیخ عباس در غاضریه بازگو می‌شود. نرگس مقصودی نویسنده‌ی کتاب بَکّه سعی داشته در نگارش اثر خود، بسیاری از احادیث و سخنان پیامبر و امامان علیهم‌السلام را در داستان‌هایش بگنجاند تا خواننده را هر چه بیشتر با ابعاد گوناگون این واقعه‌ی تاریخی و جانسوز آشنا کند. در این کتاب حدود بیست داستان دیگر از زبان شخصیت‌های گوناگون نقل می‌شود و هر کدام از روایت‌ها، با استناد بر حکایت‌های موجود در متون ادبی و تاریخی، به رشته‌ی تحریر در آمده‌اند.

کتاب بکه به اهتمام نشر نیستان منتشر شده و نسخه‌ی الکترونیک آن اکنون از طریق سایت و اپلیکیشن کتابراه در اختیار علاقه‌مندان به کتابخوانی قرار گرفته است.

کتاب بکه مناسب چه کسانی است؟

مطالعه‌ی کتاب بَکّه به علاقه‌مندان داستان‌های مذهبی و تاریخی با محوریت واقعه‌ی عاشورا پیشنهاد می‌شود.

در بخشی از کتاب بکه می‌خوانیم

آن‌چنان می‌گریست که کسی را یارای آن نبود. بیماری توان از یادگار برادرش ربوده بود و فرارش را ناممکن کرده بود.

آتش صحرا به جسم نازنینشان می‌رسید از شرم سرد می‌شد و خاموش. اگر صدای غارت حرامیان به گوش می‌رسید، بانگ زینب به عرش می‌رسید. به جیغ کودکی به پهنه دشت می‌رفت و دوباره به بالین علی‌بن‌الحسین بازمی‌گشت...

گمان این بود که علی‌بن‌الحسین در تب می‌سوخت، اما حریق شهادت پدر و عموهایش وجودش را شعله‌ور کرده بود. سربازان عمرسعد هر دو پای تب‌دارش را زیر شکم شتر بستند و همراه با زنان و کودکانی که در غل و زنجیر بودند از کنار اجساد به خون افتاده شهدا عبور دادند.

زنان حرم وقتی چشمشان به آن پیکرهای پاره‌پاره افتاد، فریادشان به ناله و شیون بلند شد. بر صورت خود لطمه می‌زدند و خون می‌گریستند. زینب با دیدن پیکر به خون آغشته برادرش، گریست و رو به آسمان بانگ برآورد: «خدایا این قربانى را قبول فرما...»

علی‌بن‌الحسین تب‌دار و گریان از بالای شتر با پدر و شهیدان وداع نمود، آن‌چنان که از غم شهادتشان نزدیک بود روح از کالبدش خارج شود، که عمه‌اش زینب حالش را یافت و به تسکین دردش فرمود:

‌ای باقی‌مانده جدم، ‌ای میراث پدرم، ‌ای میوه دل برادرم، بدان خدای متعال از گروهی از این مردم که فرعون‌های این سرزمین آن‌ها را نمی‌شناسند و نزد آسمانیان معروف و شناخته شده‌اند، پیمان گرفته که این پیکرهای قطعه‌قطعه را به خاک بسپارند و در این وادی، نشانه‌ای برای قبر پدرت، سیدالشهداء برپا کنند تا اثر آن همیشه باقی باشد.

فهرست مطالب کتاب

15 سال قبل از عاشورا؛ بیابان بین مدینه و مکه / ابراهیم‌بن‌ادهم
70 سال بعد از عاشورا؛ غاضریه / شیخ عباس
کمتر از یک سال بعد از عاشورا؛ مدینه‌النبی / یحیی‌بن‌ام‌طویل
کمتر از یک سال بعد از عاشورا؛ مدینه‌النبی / مسعودبن‌عبدالله
کمتر از یک سال بعد از عاشورا؛ مکّه / عبدالله‌بن‌زبیر
یک سال بعد از عاشورا؛ مدینه / مسعودبن‌عبدالله
دو سال بعد از عاشورا؛ مدینه / یحیی‌بن‌ام‌طویل
بیش از دو سال پس از عاشورا؛ شام / سلیمان‌بن‌عزیز
بیش از دو سال پس از عاشورا؛ مدینه / سعیدبن‌مسیب
بیش از دو سال پس از عاشورا؛ خارج از مدینه / عبدالملک‌بن‌مروان
سه سال پس از عاشورا؛ مدینه / سعیدبن‌مسیب
سه سال پس از عاشورا؛ شام / معاویه‌بن‌یزید
سه سال پس از عاشورا؛ شام / عمر مقصوص
شش سال پس از عاشورا؛ مدینه / قاصد
بدون تاریخ؛ مدینه / جابربن‌عبدالله انصاری
بدون تاریخ؛ فلسطین / حجاج‌بن‌یوسف
نامه اول
نامه دوم
نامه سوم
بیش از یک دهه بعد از عاشورا؛ مدینه / ابوحمزه ثمالی
بیش از دو دهه بعد از عاشورا؛ مدینه / ابوخالدکابلی؛ کنگر
بیش از دو دهه بعد از عاشورا؛ شام / عبدالملک‌بن‌مروان
سی‌سال بعد از عاشورا؛ مدینه / ناقه
سی‌سال بعد از عاشورا؛ کوفه / سعیدبن‌جبیر
هفتاد سال بعد از عاشورا؛ غاضریه / حسین
منابع