معرفی و دانلود رایگان کتاب دیانه - جلد دوم

عکس جلد کتاب دیانه - جلد دوم
قیمت:
رایگان - 0€
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب دیانه - جلد دوم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب دیانه - جلد دوم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب دیانه - جلد دوم

کتاب دیانه - جلد دوم نوشته‌ی فریده حسینی به زندگی دیانه پس از قتل همسرش احمدرضا می‌پردازد. یک سال از مرگ احمدرضا گذشته اما دیانه هنوز هم اتفاقات گذشته را از یاد نبرده است و سرنوشت، بار دیگر قاتل همسرش را بر سر راه او قرار می‌دهد تا انتقامش را بگیرد.

در جلد اول رمان دیانه برای نخستین بار با دیانه آشنا شدید؛ او دختر یتیمی بود که به اجبار پدربزرگش برای نگه‌داری از فرزند احمدرضا به‌ خانه‌ی او فرستاده شد. پس از اتفاقات بسیاری که در جلد اول رخ داد، احمدرضا و دیانه به یکدیگر علاقه‌مند شدند و ازدواج کردند.

اما خوشبختی دیانه دوام چندانی نداشت و احمدرضا به قتل رسید. در کتاب دیانه - جلد دوم بار دیگر با این دختر یتیم که دیگر زنی عاقل و پخته شده است، همراه می‌شوید تا ماجرای قتل همسرش را پیگیری کند و انتقام خود را بگیرد.

در بخشی از کتاب دیانه - جلد دوم می‌خوانیم:

کیفم رو برداشتم و با همه خداحافظی کردم. پارسا سری تکون داد. صدرا تا جلوی در باهام اومد. سوار ماشین شدم. گاهی از این همه حجم تنهائی دلم می‌گرفت. به خونه رسیدم. ماشین و پارک کردم و وارد سالن شدم. احساس کردم پرده‌ی سالن تکون خورد.

ترسیده سمت پنجره قدم برداشتم. نگاهی به پنجره‌ی باز انداختم. اما من پنجره رو بسته بودم! دوباره پنجره رو بستم و پله‌ها رو بالا رفتم. پا تند کردم سمت اتاق احمدرضا. در اتاق نیمه باز بود.

در و آروم باز کردم. یه گربه از لای پام رد شد. جیغی کشیدم. قلبم محکم به سینه‌ام می‌کوبید. بغض توی گلوم نشست. وارد اتاق شدم و در و محکم بستم. خودم و روی تخت انداختم. حتی دیگه تختشم بوی احمدرضا رو نمی‌داد! بغضم شکست. چقدر به یه خانواده نیاز داشتم. با حس گردن درد بیدار شدم. نگاهم به ساعت افتاد اما اصلاً توان بلند شدن نداشتم. انگار تمام تنم کوفته شده بود. شماره‌ی هتل رو گرفتم. به خانم موسوی اطلاع دادم که امروز نمی‌تونم بیام.

باید دنبال بهارک می‌رفتم. به سختی بلند شدم. چشمهام تار شد. دوباره دراز کشیدم.

-یه کم میخوابم بعد میرم دنبالش!

و چشمهام دوباره بسته شد. با حس لرز شدید چشم باز کردم. بدنم هنوز کوفته بود. نگاهی به ساعت انداختم. چقدر خوابیده بودم! از جام بلند شدم. دستم و به لبه‌ی میز گرفتم تا نیوفتم. دوباره جلوی چشمهام تار شد اما باید می‌رفتم. لباسهای دیشبم هنوز تنم بود. پله‌ها رو به سختی پایین اومدم و سمت آشپزخونه رفتم. لیوانی آب با قرص مسکن خوردم. از درد گلوم چشمهام جمع شد. در حیاط و باز کردم. همزمان در حیاط پارسا باز شد و ماشینش از حیاط بیرون اومد.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب دیانه - جلد دوم
نویسنده
ناشر چاپیانتشارات ندای الهی
سال انتشار۱۳۹۸
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات224
زبانفارسی
شابک978-600-6113-65-4
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک
رایگان - 0 یورو
افزودن به کتابخانه

نقد، بررسی و نظرات کتاب دیانه - جلد دوم

Sara kian
۱۳۹۹/۱۲/۴
رمان غیر واقعی، کلیشه‌ای و پر از تناقض است. قهرمان داستان زیادی ساده لوح و نادان است. نویسنده در جای جای داستان علاوه بر ترویج مدگرایی و تجمل، کشیدن سیگار و خوردن مشروب را تبلیغ کرده است. با به کار بردن متعدد لفظ دهاتی چه چیز را می‌خواهید ثابت کنید؟؟؟ مگر هر کس در روستا زندگی کرده، فرد ساده لوح و و احمق عقب افتاده‌ای است یا شهری‌ها همه هفت خط و دانا هستند؟؟؟!!!. "زمان" در رمان گم شده است و معلوم نیست به چه دوره‌ای تعلق دارد. نویسنده داستان را نوشته ولی کاش یک دور بعد از نگارش داستان را می‌خواند تا اشکالات محتوایی آن را رفع کند. به عنوان مثال هامون تا اواخر جلد اول فرد متین و معقولی معرفی می‌شود و در اواخر کتاب روانی بودن او مطرح می‌شود چطور آدم تیزی مثل احمد رضا نزدیک به بیست سال با او رفاقت و شراکت داشته و کلی مسافرت کاری با هم داشتند اما نفهمیده که او اختلال روانی دارد؟؟!!!
خانم فریده حسینی لطفا در همه زمینه‌ها به خصوص روان شناسی بیشتر مطالعه کنید تا بتوانید واقعی تر بنویسید. لطفا برای مخاطبانتان احترام و ارزش قائل باشید و بیهوده وقتشان را با رمان‌های سطحی و آبکی هدر ندهید.... سپاس
فاطمه اسود
۱۳۹۹/۱۰/۲۷
سلام به نظر من رمان خیلی عالیییییی بود من خیلی تحت تاثیر قرار گرفتن ولی نویسنده‌ی زمان خانم فریده‌ی حسینی و همچنین برنامه کتاب راه نهایت تشکر رو دارم که این رمان رو توی لیست قرار دادن من تمام لحظه لحظه‌ها رو با دیانه گریه کردم, بغض کردم, خندیدم, از ته دل خوش حال شدم
راستش من حدس میزدم که بعد از و
فوت احمد رضا با امیر حافظ ازدواج میکنه خوب چون عشق هردوشون بهم واقعی بود هم دیانه امیر حافظ واز اون قسمت که دیانه با امیر حافظ, اینجوری برخورد کرد و از پیشنهاد امیر حافظ به نظر من خوب نبود و نویسنده میتونست اینجا رو اینجوری بیان نکنه ولی گذشته از همه‌ی این‌ها من به شدت ناراحت شدم و باهاش اشک ریختم زمانیکه دیانه و احمد رضا باهم عشق واقعی رو تجربه کردن و عاشق هم شدن احمد رضا توی آتیش سوزی مرد به نظر من قسمت خیلی درد ناکش و غم انگیزش برای, من مرگ احمد رضا بود چون من احمد رضا رو خیلی عشقش مردمه‌اش رو دوست داشتم ولی سختی, های, که کشیده بود اشک ریختم ناراحت شدم به نظر من میتونستن خوشبختی احمد رضا و دیانه رو توی جلد دوم مینوشتن و احمد رضا ودیانه ناکام از عشق هم من به شدتتت اشک ریختم از مرگ احمد رضا باور کنید تا یه روز, کامل و هنوز هم دلم میگیره وناراحتم ولی بازم عالییی بود فقط سوالی خدمتتون داشتم حالا چه دوستانی که نظرت من رو میخونن وچه اعضای, کتابراه میخواستم بپرسم راه ارتباطی وجود داره که با نویسندهدی رمان دیانه خانم فریده حسینی ارتباط داشت? ممنون میشم تو رو خدا جوابم رو بدید اگر کسی راهی رو سراغ داره
Adib
۱۴۰۲/۸/۱۶
یه دختر که تو سن کم ازدواج کرده و مادرش اونو تنها گذاشته بچه‌ای که سر یه رابطه نانشروع بوجود اومده رو بزرگ میکنه شوهرش فوت میکنه واین باعث میشه که تمام کارهای شوهرش رو به عهده بگیره دوست شوهرش که پارساعه بهش تو کارا کمک میکنه اون دیانه نقش اصلی رمان رو خیلی دوست داره اما دریغ از یه کلمه بهش از داره علاقه‌ای چیزی نمیگه اما سرنوشت اینطوری نمیخواد وبه کمک دوستاش و فامیلاش به پارسا میرسه و باهم زندگی خوبی و خوشیو دارن در باره نظرات دوستانم که گفتن این رمان بد بوده و غمناک باید بگم که اشتباه میکنین وقتی از داستانی خوشتون نمیاد میخونیدش اگه میبینین غمناکه ادامه ندین و بزاریدش کنار شاید کسی واقعا داستان رو دوست داشته باشه و شما با نظرتون اون رو منع کنید از خوندن ممنون و از نویسندش بسیار تشکر همچنین از کتابراه که داستانی خوبیو رایگان گذاشتند.
سمیه کاویانی
۱۳۹۹/۵/۲۱
خوب بود ولی مشکلاتی هم داشت مثلا میشد روابط زناشویی رو توی پرده گفت و بازشون نکرد یا اسم شوهر هانیه یکبار کامران هست یکبار شهروز و فصل‌ها قاطی میشه یکبار اول تابستونه بعدش بهارو... یا اغرار آمیز بودن یاخیلی دور از واقعیت بودن بعضی از صحنه‌ها مثل اتفاقات مسافرت دیانه به ترکیه یا دست و پا چلفتی بودن دیانه در عشق خلاصه در کل خوب بود طوری که دو روزه دو جلدش رو خوندم و دوباره و دوباره... خیلی تحت تاثیر زیبایی بیان قرار گرفتم و همش ذهنم درگیر داستان و اتفاقات زیباش شده اما همانطور که ذکر شد مشکلاتش ناراحتم میکرد به امید روزی که رمانها مون بیشتر رنگ واقعیت داشته باشه متشکرم از کتابراه
Diana.Sobh mehri
۱۴۰۱/۱/۳
این رمان یک پیام و یک چیز خیلی مهم و قشنگ داشت که این بود
صبر کردن تورو به جاهای بالایی میرسونه
هرچقدر هم سختی بکشی آخرش به جایی میرسی که آرزوش رو داشتی قبلا
تلاش کردن تورو به جاهای بالا و قشنگی میرسونه
پس صبر کن
تا زندگیت در آینده بهتر باشه
هرکی در بارت هرچی گفت تو قبول نکن اونیو قبول
کن که خودت به خودت تو شادی میگی
و اینکه
همیشه یکی میاد تو زندگیت که دوستتداره
کمکت میکنه
تو بهش آرامش میدی اونم همینطور
اون کسی که میاد تو زندگیت
زندگیتو مثل رویایی که داشتی میکنه
همیشه صبر کن با صبر کردن همچی درست پیش میره
راستی
خیلی زیبا و دوست‌داشتنی بود
این چهارمین بار بود که میخوندمش هم جلد یک هم دو
مریم باحقیقت
۱۳۹۹/۴/۱۲
زیادی کلیشه‌ای و اغراق امیز... تعجبم اینه هر داستانی میخونم همه پولدارن خونه هایه شیک دارن بلا استثنا پیانو تو خونشونه همیشه یه همسایه پسر دارن بالکن دارن، دلشون میگیره ساز دهنی میزنن، سیگار غیر ممکنه نباشه، غیر ممکنه باهم یه بیرون تفریح نرن دختره پاش پیچ نخوره یا ماشین خراب نشههههه ووووووو
فرزاد
۱۴۰۱/۱۲/۲۰
کتاب جالبی بود. نه میتونم بگم بده نه میتونم بگم خوبه یجورایی انگار توی ذهنم تعداد نکات مثبت و منفی داستان برابرن.
یه سری چیزا توی داستان اتفاق افتاد که دلم میخواست خودمو بزنم. آخه چطوری یهو هامون بد داستان شد؟ اینکه به نظر آدم درست و حسابی میومد یهو شد آدمی که بهترین جا واسش تیمارستانه.
احمد هم
رضا که دورش پر از شغال بود و اینم که هیچی از اطرافش نمیدونست [برزو، پرستاری که میخواست تلکه‌اش کنه، هامون]
یا اینکه دستگاه کپی خدا چرا روشن شد؟ امیریل اومد با ظاهر کپی احمدرضا و داداش هامون بود! این تیکه‌اش فیلم ترکی و هندی رو قاطی داشت.
Mahnaz s
۱۴۰۲/۲/۲۱
یک داستان غیر واقعی با کش و قوسهای اغراق امیز و بیهوده و خسته کننده.. قهرمان داستان یک زن بی خرد و ترسو و نادونه که خود نویسنده بدجور معرفی و تخریبش میکنه و بنابراین هیچ اشتیاقی به دونستن سرنوشت همچین شخصی برای خواننده باقی نمیمونه. مونا‌ی غیر واقعیه محضه. امیریل دروغیترین شخصیت یه ذهن آشفتست.. بد هرکی آرایش می‌کنه نیست و کسی که لچک بسر داره فرشته نیست ذهن نویسنده بشدت بسته و داغونه... نویسنده خودش احتیاج داره روانکاوی بشه و یاد بگیره... در کل مزخرف، غیر واقعی و جز احمقانه‌ترین داستانهایی بود که خوندم....
محمد حیدری
۱۳۹۹/۱۱/۲۰
سلام عرض ادب به نویسنده عزیز خانم فریده حسینی. من جلد اول رمان رو خیلی کم خوندم در حد تلگرام و سروش کاش جلد اول هم رایگان امکان خونونش فراهم بود اما در جلد دوم متوجه شدم احمد رضا فوت کرده بنظرم بعد از اینهمه سختی دیانه نباید اینطوری میشد یا بعد از اون پیدا شدن مشابه احمد رضا که این تشابه هیچ معنی و در داستان نداشت که یا باید با دیانه ازدواج میکرد یا باید برادر دوقلوی احمد رضا می‌بود بااینهمه تشابه... اما در کل داستان زیبا جذابی بود و خسته نباشید لطفا جلد اول هم رایگان بزارید ممنونم
shaghayegh R
۱۴۰۰/۴/۱۵
یکی از بدترین رمانهایی که خوندم، چقدر تحقیر، چقدر توهین، خدارو شکر انقدر فرهنگسازی شده که دیگه کسی لفظ دهاتی و امل رو بکار نبره ولی یکی از واژه‌هایی که تو کل داستان بود دهاتی بود، دختری که از روستا اومده از هیچی سر در نمیاره یهو مدیر هتل میشه تغییرات زیادی در عرض ٢ سال داره. پر از حاشیه. آدمهایی که از اول ازش بدشون میاد عاشقش میشن، من تا اوایل جلد دو خوندم به امید اینکه شاید بهتر بشه ولی متاسفانه بدتر شد و دیگه ادامه ندادم
Abolfazl Bahramizadeh
۱۳۹۹/۱۰/۲۳
همه که نظر دادن اکثرا خانمن، جالبه که مردکتاب خون نداریم! اما درمورد کتاب، نویسنده افکار شخصی باب میلش رو که بیشترش عهد قجری بود اورد تو کتاب. چرا یک زن باید اینقدر تحقیر بشه، یا نگاه به زنان تو این کتاب جلد اول آخوندیه یعنی برا کلفتی درست شدن یا تامین مردا😏تو جلد دوم که هیچی دیگه. عین سریالای ترکی تو جم. قاطی پاتی و درهم😔
Fatemeh Mazidi
۱۴۰۰/۴/۱۵
من فصل اول رو تا قسمت ۴۰۰ خوندم
الان که جلد دوم رو خوندم و تاحدودی متوجه اتفاقاتش شدم دیگه دلم نمیخواد خوندن این کتابو ادامه بدم.
هامون جلد ۱ آدم بدی نبود یهو قاتل احمد رضا شد
دیانه و امیر حافظ عاشق هم بودن اما دیانه در آخر با پارسا خوشبخت شد
و اینم ک دیانه تا آخر داستان دختر بود فضایی بود😶
یکی لطف میکنه بگه امیریل یهو از کجا اومد و کیه؟ نوشته بود برادر هامون فک کنم اما تناقض عمیقی داشت.
Taha Reza
۱۳۹۹/۱۱/۶
به نظرم زیاد شبیه زندگی واقعی نبود و خیلی تخیلی بود از چند نظر ایراداتی داشت مثلا اینکه هر دختری سریع عاشق احمد رضا بود و یا اینکه هر پسری عاشق دیانه میشد (صدرا، پارسا، برزو، احمد رضا) و بیشتر یاد فیلم‌های ترکی افتادم
ولی از این لحاظ خوب بود که من از وقتی کتاب رو باز کردم تا ساعت ۶ صبح بدون اینکه بخوابم داستان رو دنبال میکردم
و نفهمیدم که تکلیف دیانه با مادرش مرجان مشخص نشد
لیلا سرگو
۱۳۹۹/۵/۴
کتاب فوق العاده‌ای بود، حاشیه و تکراری نداشت، از خانم حسینی تشکر میکنم که با مطالعه و دقت بالا این کتاب را نوشتند،
در جواب دوستانی که نظر داده بودند که همیشه قشر ثروتمند تو رمانها نقش اول را دارن بگم که، هیچ وقت هیچ شخصی دوست نداره با فردی ازدواج کنه که هشتش گرو نهش باشه مگر عاشق دلباخته باشه و و
همه دوست دارند زندگی مرفه فرد خوش هیکل و بیستی داشته باشند و کل لذت نقش آفرینی در یک رمان همین فرق طبقاتیشه
Samane
۱۴۰۱/۶/۲۷
رمانتون بی نظیر بود من با دیانه گریه کردم با دیانه خندیدم با دیانه بغض کردم با دیانه خندیدم ولی واقعا اخرش از ته دلش براش خوشحال شدم اونم حق داشت خوشبخت بشه ولی دیانه فکر میکرد داره به احمد رضا خیانت میکنه ولی اخرش از اون چیزی که تصورشو میکردم فرق کردم از شخصیتی مثل دیانه خوشم می‌یاد ولی‌ی زن نباید زود بشنگه نباید انقد ضعیف باشه هر چی شده ولی بازم باید قوی باشه
مشاهده همه نظرات 171

راهنمای مطالعه کتاب دیانه - جلد دوم

برای دریافت کتاب دیانه - جلد دوم و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.