معرفی و دانلود کتاب صوتی تولد بچه غارنشین

معرفی کتاب صوتی تولد بچه غارنشین

کتاب صوتی تولد بچه غارنشین نوشته کتی بریزکر، درباره بچه‌های غارنشینی است که در عصر سنگ زندگی می‌کنند و قصد دارند در روز تولدشان به همدیگر هدیه بدهند. این داستان جذاب و بامزه به کودکان مسائلی مثل دوستی، مهربانی و فداکاری را آموزش می‌دهد.

موضوع کتاب صوتی تولد بچه غارنشین چیست؟

پسر غارنشین و دختر غارنشین هردو در یک روز به دنیا آمدند. آن‌ها که باهم بزرگ شدند، پسرخاله و دخترخاله هستند و تمام روز را با یکدیگر بازی می‌کنند. این دو هرسال تولدشان را باهم جشن می‌گرفتند و بعد از آن به بازی محبوبشان یعنی قایم‌باشک مشغول می‌شدند. وقتی‌که حسابی خسته می‌شدند نوبت به خیره شدن به آسمان و حدس زدن شباهت شکل ابرها به چیزهای دیگر می‌رسید.

در روزهای دیگر دختر غارنشین با خرس قهوه‌ای بزرگش و پسر غارنشین با ماموت خود که حیوان خانگی‌شان بود، با هم مسابقه می‌دادند. پسر غارنشین کمی که بزرگ‌تر شد فهمید که چقدر به بازی‌کردن با سنگ‌ها و ساختن صخره‌های بزرگ علاقه دارد. پس از آن بازی موردعلاقه آن‌ها ساختن برج و صخره با سنگ‌های سخت و براق بود.

وقتی روز تولد این دو فرامی‌رسد، تصمیم می‌گیرند به یکدیگر هدیه تولد بدهند. آن‌ها هرکدام باید یکی از وسایل دوست‌داشتنی و مهم زندگی‌شان را با پوست حیوانات بسته‌بندی می‌کرد و به دیگری هدیه می‌داد. کتی بریزکر (Cathy Breisacher) در کتاب صوتی تولد بچه غارنشین (Cavekid Birthday) سعی کرده به کودکان محبت و ازخودگذشتگی و دوست داشتن بی‌دریغ را یاد بدهد.

کتاب صوتی تولد بچه غارنشین مناسب چه کسانی است؟

این کتاب برای کودکان 3 تا 7 سال و والدینی که قصد دارند برای بچه‌های خود قصه‌های آموزنده بگویند مناسب است.

در بخشی از کتاب صوتی تولد بچه غارنشین می‌شنویم:

اون با استفاده از صخره‌ها برای پسر غارنشین یک مجسمه‌ی سنگی درست کرد. ولی خرس خونگیش ازش بالا رفت و خرابش کرد. بعد نقاشی‌ای از ماموت پسرغارنشین روی دیوار غار براش کشید. ولی نقاشی به دیوار چسبیده بود و نمی‌تونست اون رو با خودش برای تولد ببره. پس به همراه خرسش به مغازه خنزل پنزل فروشیِ غارنشین‌ها رفت تا توش نگاهی بندازه؛ بلکه بتونه اونجا کادوی مناسبی پیدا کنه.

اون توی مغازه‌ی شلوغ و پلوغ گشت و بالاخره موفق شد جعبه‌ی بزرگی پیدا کنه که برای نگهداری سنگ‌های پسر غارنشین مناسب بود. آقای فروشنده غارنشین به سمتش اومد، لبخند زد و گفت: «چه انتخاب خوبی. برای مبادله‌ی کالا به کالا چی داری؟»

دختر: «کالا به کالا؟ من هیچ چیزی برای مبادله ندارم، غیر از ابزار. یه عالمه ابزار دارم.»

فروشنده: «10 تا از ابزارت رو بده تا این جعبه مال تو بشه.»

فهرست مطالب کتاب صوتی