معرفی و دانلود کتاب صوتی هوبرت با عجله به مدرسه برگشت

معرفی کتاب صوتی هوبرت با عجله به مدرسه برگشت

کتاب صوتی هوبرت با عجله به مدرسه برگشت داستانی کودکانه به قلم گونل بوله است. نویسنده در این کتاب به ماجرای تعطیلات تابستانی هوبرت می‌پردازد؛ زمانی که او غافل از دفتر و کتاب و مدرسه مشغول خوش‌گذرانی‌ست اما ناگهان به یاد می‌آورد که وقت بازگشتن به مدرسه فرا رسیده است... گونل بوله در اثر حاضر اهمیت نظم را به کودکان آموزش می‌دهد.

درباره کتاب صوتی هوبرت با عجله به مدرسه برگشت

امسال به یکی از بهترین و به‌یادماندنی‌ترین تابستان‌ها برای هوبرت تبدیل شده بود. بالاخره تعطیلات فرا رسیده بود و دیگر از درس و مدرسه و امتحان خبری نبود. همه‌چیز عالی پیش می‌رفت. هوبِرت به همراه فیونا و بیتی و پدر و مادرشان تابستان خود را به بهترین شیو‌ه‌ی ممکن سپری می‌کردند.

امروز هم یک روز فوق‌العاده‌ی دیگر است. خانواده‌ی هتر تصمیم گرفته‌اند روز را در ساحل سپری کنند. هوبرت از این تصمیم حسابی سر کیف آمده؛ چرا که او شناگری‌ست ماهر و قابل درک است که چقدر از شنا کردن در ساحل لذت خواهد برد!

همه‌چیز به خوبی سپری می‌شد تا آن لحظه که هوبرت به ناگهان سوالی پرسید! اصلاً از آنجا بود که قصه‌ی هوبرت با عجله به مدرسه برگشت (Hubert Hurries Back to School) شکل گرفت. پسر دوست‌داشتنی داستان ما از خواهرش پرسید: «امروز چند شنبه است؟» فیونا پس از مدتی فکر کردن به یاد آورد که فردا روز بازگشت به مدرسه است و این یعنی خانواده‌ی هتر هر چه زودتر باید به خانه بازگردند.

آیا هوبرت موفق می‌شود سر موقع در اولین روز مدرسه حاضر شود؟ گونل بوله (gwenaelle boulet)، نویسنده کتاب حاضر، در قالب داستانی جذاب اهمیت وقت‌شناسی،‌ برنامه‌ریزی و نظم را به کودکان آموزش می‌دهد. گفتنی‌ست امیرحسین صداقتی، محمد طالشیان و نرگس داغمه چی روایت کتاب صوتی هوبرت با عجله به مدرسه برگشت را برعهده داشته‌اند. یاسین محمدنیا نیر آن را به فارسی برگردانده است.

کتاب صوتی هوبرت با عجله به مدرسه برگشت مناسب چه کسانی است؟

گونه بوله این اثر را برای کودکان 3 تا 7 سال به نگارش درآورده است.

در بخشی از کتاب صوتی هوبرت با عجله به مدرسه برگشت می‌شنویم

همسرش جواب داد: "میگو، کره‌ی بادوم زمینی، پنیر و شکلات‌های کاراملی. "

بچه‌ها که عاشق این غذاها و خوراکی‌ها بودن، دستی به شکمشون کشیدن و همگی با هم گفتن "آخ جون، ما عاشق تعطیلات تابستونیم. "

بعد از اینکه غذاها رو خوردن، کمی استراحت کردن تا بعد از ظهر به بازی کردن ادامه بدن. اما وقتی از خواب کوتاه ظهر بیدار شدن، مامان یک پیشنهاد خیلی خوب براشون داشت: "نظرتون چیه به جای شن بازی توی دریا شنا کنیم؟ "

هوبرت که از بقیه شنا کردن رو بیشتر دوست داشت، با هیجان گفت: "عالیههههه. من که همین الان میرم توی آب. شما هم زود بیاین. "

خانواده‌ی هتر تا شب توی دریا مشغول آب بازی و شنا کردن بودن. اون‌ها به ستاره‌ها و ماه خیر شده بودن و از زیباییشون لذت می‌بردن. هوبرت که کلی سوال توی ذهنش داشت، پرسید: "بابا، چرا ستاره‌ها چشمک می‌زنن و می‌درخشن؟ مامان، فضا کجاست؟ راستی، کسی میدونه امروز چند شنبه ست؟ "

فهرست مطالب کتاب صوتی