معرفی و دانلود کتاب قیام ساحره آیریس

معرفی کتاب قیام ساحره آیریس

کتاب قیام ساحره آیریس به قلم کامیار یزدان پناه، داستان ناگفته‌ای از هزاره‌ی پیش از میلاد مسیح و قیام جادوگری خبیث به اسم آیریس است که بین‌النهرین و فلات ایران را به سوی انگاره‌های تاریک و سیاه و آیین شیطانی سوق می‌دهد.

در بخشی از کتاب قیام ساحره آیریس می‌خوانیم:

با صدای درب طویله بیدار شد و دستش روی خنجر بود که دید سام با کوزه‌ای به داخل آمده است، ‌ «... مقداری شیر است، ‌ آن را از همسایه قرض گرفته‌ام...» آیریس تحت تاثیر مهمان‌نوازی سام قرار گرفت و مقداری از شیر را خورد و گفت: «بقیه را برای خانواده‌ات ببر» سام گفت: «برای آن‌ها هم برده‌ام، این برای توست!» آیریس شیر را تا قطره آخر نوشید.

از جایش بلند شد و گفت: «باید کاری را برایم انجام دهی!» سام سعی کرد با دقت گوش کند، «باید این شایعه را در شهر منتشر کنی که تا ساعاتی دیگر فرستاده‌ی خدایان برای نازل کردن عذاب و ویرانی بر شهر فرود می‌آید... باید مردم آماده‌ی دیدن چیزی باشند که برایشان مهیا کرده‌ام!» سام که نوجوان زرنگی بود بلافاصه آن جا را ترک کرد تا خواسته‌ی آیریس را انجام دهد.

آیریس منتظر ماند تا تنش در شهر به وجود آید و دل‌ها آماده‌ی قیام شود. ساعاتی بعد بالای پشت بام رفت، همانطور که ایبلم گفته بود نامش را صدا زد تا از از زمین فاصله گرفته و در هوا معلق شود، ‌ کمی بعد خود را در ارتفاع بیست متری نسبت به پشت بام و در هوا معلق دید، تا همان لحظه چند نفر او را دیده بودند، با تمرکز بر فراز شهر حرکت کرد تا همه او را ببینند و اندکی بعد در مقابل معبد توقف کرد و صبر کرد تا مردم تجمع کنند.

باد، ردای سیاهش را در هوا حرکت می‌داد، ایبلم ابرهای بارانی را بر فراز شهر آورده بود و همزمان با رسیدن آیریس بر فراز معبد، در نزدیکی ظهر، تاریکی بر شهر حاکم شد تا همه این‌ها، ‌ماورایی بودن آیریس را نزد مردم باورپذیر کند.

هزاران نفر در مقابل آیریس با سرهای بالا و نگاه به او، تجمع کردند و همه جا پر از زمزمه بود: «چگونه ممکن است یک انسان پرواز کند؟ او قطعا فرشته است!»، «زمان مجازات فرا رسیده است...»، ‌ «قربانی کافی ندادیم و این سزای گناهان ماست»، «شبیه به فرشتگان عذاب است که در صحیفه‌های نوح و ادریس خوانده بودیم!»، «حتی برای مجازاتمان شمشیر و کمان از جهنم آورده است!»، «کاش پسرم را بجای تقدیم به خدایان، از عیلام فراری نمیدادم!» و...

فهرست مطالب کتاب

خلاصه‌ای از داستان
فصل اول: طلوع سایه‌ها
فصل دوم: رقص با شیاطین
فصل سوم: الهه‌ی مرگ
فصل چهارم: محراب خونین
منابع و مآخذ