معرفی و دانلود کتاب چگونه در این دنیای مزخرف انسان بمانیم؟: تمرینات ذهن آگاهی برای زندگی واقعی

معرفی کتاب چگونه در این دنیای مزخرف انسان بمانیم؟: تمرینات ذهن آگاهی برای زندگی واقعی

در جهانی که به گمان ما تاریکی‌ها و رنج‌هایش تمامی ندارد، چطور می‌توان دوام آورد و انسانی رفتار کرد؟ کتاب چگونه در این دنیای مزخرف انسان بمانیم؟ نوشته‌ی تیم دزموند قرار است به ما نشان بدهد که چطور می‌شود در هیاهوی دنیای مدرن و چرخ‌دنده‌های صنعتی‌شدن و پیشرفت تکنولوژی با تمرینات ذهن‌آگاهی موهبت یک زندگی واقعی را برای خودمان رقم بزنیم.

درباره کتاب چگونه در این دنیای مزخرف انسان بمانیم؟

احتمالاً برای شما هم پیش آمده که لحظه‌های زیادی احساس کرده‌اید، تابِ رنج‌های متوالی را ندارید و از همه‌چیز خسته‌اید. شاید بتوان گفت که خستگی روحی و ذهنی در کنار خستگی جسمی، یکی از ویژگی‌های انسان مدرن امروزی است که با مشکلات زیادی دست‌وپنجه نرم می‌کند. اما چطور می‌شود در دنیای احاطه‌شده با رسانه‌ها که هر روز خبرهای بد را مخابره می‌کنند و با همه‌ی دغدغه‌های شخصی و اجتماعی، مشتاقانه به زندگی ادامه داد و ناامید نشد؟ کتاب چگونه در این دنیای مزخرف انسان بمانیم (How to Stay Human in a F*cked-Up World) نوشته‌ی تیم دزموند (Tim Desmond) با هدف پاسخ دادن به سؤالات ما و ارائه‌ی راهکارهایی برای دوام آوردن و تمرین تاب‌آوری در دنیای امروزی در اختیار مخاطب زیادی در سراسر دنیا قرار گرفته است.

تا‌به‌حال شده که برای تمرکز و داشتن آرامش بیشتر مراقبه یا یوگا (که نوعی مراقبه تلقی می‌شود) را به‌عنوان یک گزینه در نظر بگیرید؟ تاکنون از این روش برای دور شدن از اضطراب‌های درونی بهره گرفته‌اید؟ در روزهایی که اضطراب‌ها و دل‌مشغولی‌های ما بیشتر از قبل شده است، جملگی به دنبال راهی برای خلاص شدن از آن‌ها هستیم. برای همین ممکن است به انواع مراقبه روی بیاوریم. اما آیا مراقبه‌ها تأثیرگذار بوده‌اند؟ اغلب ما بارها در اتاقی تاریک، با شمع‌های روشن و تمرکز نسبت به خودمان به مراقبه و یوگا پرداخته‌ایم، اما آن‌طور که انتظار می‌رفت، نتیجه‌ای نگرفتیم. اما آیا شیوه‌ی صحیح مراقبه چنین است؟ تیم دزموند در کتاب چگونه در این دنیای مزخرف انسان بمانیم قرار است با راهکارهای عملی به ما شیوه‌های نو و تازه‌ای از مراقبه و بازگرداندن آرامش را بیاموزد که تا پیش از این، از آن مطلع نبودیم.

او هدف از این تمرینات را تلاش برای اتصال به زندگی و قدردانی از تمام داشته و نداشته‌هایی می‌داند که به زندگی ما معنا بخشیده است. همچنین این تمرینات می‌تواند به ما کمک کند تا دم را غنیمت بدانیم و در لحظه و حال زندگی کنیم. تمرینات ارائه‌شده در کتاب قرار است به ما نشان دهد که چطور بدون فرار کردن از مشکلات و رنج‌ها بر آن‌ها غلبه کنیم و زندگی را از ساحت‌های مختلفی به‌درستی درک و از لحظات آن لذت ببریم.

کتاب چگونه در این دنیای مزخرف انسان بمانیم با ترجمه‌ی بهناز همتی توسط انتشارات السانا وارد بازار نشر و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.

کتاب چگونه در این دنیای مزخرف انسان بمانیم مناسب چه کسانی است؟

اگر خواندن کتاب‌های خودمراقبتی یا همان خودیاری در بین برنامه‌ی مطالعاتی‌تان جای دارد، خواندن کتاب چگونه در این دنیای مزخرف انسان بمانیم را به شما پیشنهاد می‌کنیم. اگر هم در برهه زمانی کنونی خود را نیازمند اطلاع و آگاهی از شیوه مراقبه صحیح و رویارویی درست با مشکلات هستید، این کتاب مناسب شماست.

با تیم دزموند بیشتر آشنا شویم

تیم دزموند را بیش از هر چیزی می‌توان مربی ذهن‌آگاهی دانست که در تلاش است تا از طریق رسانه‌های مختلف در جهان، همچون برنامه‌های تلویزیونی یا نوشتن کتاب، به افراد زیادی در زمینه‌ی مراقبه و آگاهی از خود درونی کمک کند. او به‌عنوان یک نویسنده و درمانگر که از آموزه‌های بودایی کمک می‌گیرد شناخته می‌شود. از تیم دزموند اثری با نام «شفقت به خود» به فارسی ترجمه شده است.

جملات برگزیده‌ی کتاب چگونه در این دنیای مزخرف انسان بمانیم؟

• از همان‌جا که رسد درد،‌ همان‌جاست دوا. (مولوی)
• تمام مسائل رویارو را نمی‌توان تغییر داد، اما هیچ‌چیز را هم بدون رویارویی نمی‌توان دگرگون ساخت. (جیمز بالدوین)
• ما می‌توانیم فرآیند تبدیل رنج به شفقت را با فرآیند تبدیل فضولات به کود و تبدیل کود به گل‌های زیبا درک کنیم. (تیک نات‌هان)
• هزاران شمع را می‌توان با یک شمع روشن کرد. پس زندگی شمع کوتاه‌عمری نخواهد بود، اگر خوشبختی را با دیگران هم به اشتراک بگذارد. (بودا)

در بخشی از کتاب چگونه در این دنیای مزخرف انسان بمانیم می‌خوانیم

می‌خواهم فرضیه‌ای را مطرح کنم که از هر جهت قابل‌ارزیابی است. فرضیه این است:

تمام زوایای وجود شما به‌طرز شگفت‌انگیزی زیبا است. اگر لحظه‌ای متوجه این حجم از زیبایی شوید، بی اختیار روی زمین افتاده و هق‌هق گریه می‌کنید.

این فقط یک فرضیه است، بنابراین باید آن را از منظر تمام داده‌های موجود بررسی کرد؛ اما ابتدا به این داستان توجه کنید:

وقتی اولین‌بار ‌ویکتور را دیدم، ‌یک ماهی می‌شد که از زندان آزاد شده بود. او تقریباً هفتاد سال داشت و حدود چهل‌وهشت سال از عمرش را در حبس گذرانده بود. وقتی گفت که دلیلی برای زنده‌ماندن ندارد، چشمان سیاهش به زمین خیره مانده بود.

به‌محض شنیدن این حرف، اشتیاقی سریع و غیرارادی بر من وارد شد تا او را قانع کنم که تسلیم نشود. گوش‌دادن به کسی که قصد خودکشی دارد، کار بسیار سختی است، زیرا باید با درد آن فرد روبه‌رو شویم. به‌جای گوش‌دادن به حرف‌ها و درک‌کردن دردهایش، ‌می‌خواستم وارد بحث شوم و بگویم که سخت در اشتباه است و باید چشم‌اندازش را به زندگی تغییر دهد. میل انسانی ما برای اجتناب از رنج بسیار قدرتمند است و در آن لحظه، سعی داشتم از برخورد واقعی با کسی که از درد زیادی رنج می‌برد اجتناب کنم. بااین‌حال، به لطف معلم‌ها و تمرین‌هایم، توانستم طبق آن احساس عمل نکنم.

در عوض، وقتی گفتم که او را را درک می‌کنم، کمی امیدوارانه‌تر به من نگاه کرد و گفت: «تمام زندگی‌ام را هدر دادم و آماده‌ام تا به همه‌چیز پایان دهم. فقط به مردم آسیب زدم. من به انسان‌های زیادی آسیب زدم و برای همین از خودم بیزارم. دیگر نمی‌خواهم این احساس را داشته باشم.»

فهرست مطالب کتاب

مقدمه‌ی مترجم
مقدمه
فصل اول: چیزی عمیق‌تر از ناامیدی
فصل دوم: کشف زیبایی‌های زندگی
فصل سوم: کشف زیبایی‌های زندگی
فصل چهارم: خودشناسی
فصل پنجم: چگونه در دنیایی که همه به فنا رفته‌اند، ‌انسان باقی بمانیم؟
فصل ششم: چرا اتفاقات ناخوشایند رخ می‌دهند؟
فصل هفتم: هنر وجودنداشتن
فصل هشتم: تسکین دردهای کهنه
فصل نهم: شما دیوانه نیستید
فصل دهم: بی‌پروا باشید
فصل یازدهم: جامعه به‌عنوان پناه، جامعه به‌عنوان سلاح
فصل دوزادهم: ده‌هزار ساعت شما
سخن آخر