معرفی و دانلود کتاب غریبهای از خون شاهی
برای دانلود قانونی کتاب غریبهای از خون شاهی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب غریبهای از خون شاهی
هدیه مولایاری کتاب غریبهای از خون شاهی را با هدف آشنایی بیشتر شما با آداب و رسوم دوران هخامنشی و همچنین شاهزادهای از ایران که هنوز هم نامش لرزه بر دل یونانیان میاندازد، نگاشته است. این کتاب ماجرایی عاشقانه را در دل حوادث تاریخی ایران باستان به تصویر میکشد.
درباره کتاب غریبهای از خون شاهی:
ایران دارای دوران و حکومتهای بسیاری بوده است. وظیفهی ما در قبال این میراث ارزشمند و غرور آفرین، محافظت و شناساندن آن به آیندگان و مردم سراسر زمین است.
در ایران سلسلههای قدرتمند بسیاری حکمرانی میکرده است همانند ایلامیان، هخامنش، سامانیان، اشکانیان و... که در هر کدام دارای پستی و بلندیهای بسیار و افراد آشنا و ناآشنای قهرمان هستند.
هدف از انتشار این کتاب آشنایی بیشتر با سنتهای دوران هخامنشی و آشنا شدن با شاهزادهای ایرانی است که شاید تعداد اندکی از ما او را بشناسیم اما او دلاورانه برای ایرانمان جنگید و جان داد و در تاریخ جاودان شد.
او یکی از برادران خشایار شاه و یکی از فرزندان داریوش اول است؛ شاهزاده آرشام (آرسام) که نقش اول این داستان است و تقریبا واقعیت دارد. به این معنی که شخصیتی این چنین بزرگ وجود داشته و داستان مرگ او دقیقا همانند تاریخ است، اما داستان عاشقانهی این اثر، زادهی ذهن نویسنده است.
کتاب غریبهای از خون شاهی مناسب چه کسانی است؟
چنانچه از خواندن کتابهای تاریخی و عاشقانه مربوط به ایران باستان لذت میبرید مطالعه این کتاب به شما پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب غریبهای از خون شاهی می خوانیم:
نشستم و به پر کردن کوزه مشغول شدم، که ناگهان صدایی آمد، ترسیدم، از جایم تکان نخوردم.
از کنار پایم خنجری که برای محافظت همراهم بود را بیرون کشیدم و ناگهان آن را به سوی صدا گرفتم.
اما با دیدنش چشمانم درشت شد، نه تنها من بلکه او نیز همین گونه بود.
با اخم خنجر را جلوتر بردم و گفتم:
این جا چیکار میکنی؟ نکنه برای اذیت کردن من اومدی؟
با درد خندید، گفت:
خیر، من فقط کمی آب میخوام.
با چشمهایی ریز شده نگاهش کردم.
از کجا بدونم؟
اسبش را نشان داد و گفت:
خیلی تشنشه، میشه کمی آب بردارم؟
به اسب مظلوم نگاهی کردم و دوباره به پسر، با شک گفتم:
بردار.
به سمت چشمه آمد و دستانش را به آب زد، به یکباره آب قرمز شد.
بازویش کمی خونی شده بود.
چاقو را کنار گذاشتم شاید اعتماد سریع درست نبود ولی چشمانش به قدری معصوم بود که حتی قیافه و لباسهای جنگیاش هم نمیتوانست خوب و ساده بودنش را بپوشاند، کمی جلو رفتم و گفتم:
چرا زخمی شدی؟
- از اسب افتادم.
- اگر از اسب افتادی، چرا اسبت رو تنبیه نمیکنی، حتی به اون آب میدی؟
خندهای کرد و گفت:
مقصر خودم بودم.
آبی در مشتانش گرفت، بلند شد تا به سمت اسبش برود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب غریبهای از خون شاهی |
نویسنده | هدیه مولایاری |
ناشر چاپی | انتشارات آذرفر |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | ۲۰۰ |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7101-77-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان ایرانی |
کتاب بسیار عالی بود، اما متاسفانه بعضی جاها اشتباهات املایی وجود داشت، امیدوارم برطرف کنید،
پایدار باشید