چی بگم؟ خیلی غم انگیز بود اصلا فکر نمیکردم اینطوری تموم بشه امیدوارم هیچ وقت همچین داستانی در واقعیت اتفاق نیفته
آخه چراآنقدر غرق داستان شدم که الان آنقدر ناراحت شم😑🔫
مرسی از نویسنده با قلم عالی که محسور کننده بود
پایان خیلی تلخی داشت؛ اغراق شده بود، درسته حسادت ممکنه باعث خیلی از دشمنیها بشه ولی کارهای یاسی فراتر از یه حسادت بود، انگار که غزل بجای دوست صمیمیش دشمن خونیش بوده😡
ویه نکتهی دیگه خیلی رو خوشگلی سروش وغزل تاکید شده بود
داستان قشنگی بود،، من دوست داشتم،، ولیای کاش که اخرش رو با قاچاق و... نبود،، مثلا سروش نمرده باشه و اون جسد یک فرد دیگهای بود و باز هم سروش و غزل با هم ازدواج میکردن،، ولی در کل متفاوت با داستانهای دیگه و جالب بود
متن داستان خوب بود بجز اخرش😥. و اینگه خیلی صفحات تکراری داشت و غلط املایی تا میامدم حس بگیرم و برم تو عمق داستان 😁میدیدم یه دفعه پریدم جای دیگه دقت میکردم 🤔میدیدم سه صفحه قبل خواندمش و دوباره باید میگشتم دنبال ادامه متن🙄
رمان قشنگی بود والبته نزدیک به واقعیت. راستش من از رمانهای غمگین خیلی خوشم میاد چون به زندگی و وضعیت الان ما بیشتر میخوره این رمان خیلی روی من تاثیر گذاشت واقعیتش دیگه نمیخوام با چن نفر بگردم مرسی از نویسننده این کتاب
: / خود یاسی با سروش اشناس کرد و اخرشم حسودی میکرد
همه میگن تقصیر یاسی بود به نظرم تربیتش اشتباه بود یا شایدم روزگار... شاید اگ نوید ولش نمیکرد اینطوری نمیشد
به هر حال پایانشو دوست داشتم متفاوت بود هر چند کمی ریتمش تند بود🙄
عالی بود شاید چشمم باز شد راستش فکر میکنم الان باید با یکی از دوستام قطع رابطه کنم و اینکه دوباره غزل و سروش دیگهای که اخر داستان ذکر شده بود بودن خوشحال شدم در کل رمان عالیی بود
عالی بود مطمئنم که این داستان برگرفته از داستان واقعی هست که برای نویسنده پیش آمده من از نویسنده همین سوال رو دارم آیا واقعا همینطوره؟یا اینکه شما کتاب دیگری نوشتید این اولین رمان ایرانی است که کن از آن لذت بردم
انگار بعدازمرگ سروش را نویسندهی دیگهای نوشته بود..!! !ب نظرمی دختر21ساله نمیتونه ب خاطرحسادت اونم ب بهترین دوستش ک جز خوبی ازاو چیزی ندیده بتونه ادم بکشه وبعد بدون هیچ عذاب وجدانی بااوهم خونه بشه... واقعامسخره تموم شد....
من که حالم گرفته شد. گریم دراومد. خیلی اتفاقات بدی افتاد. دختری که مینوست شاد زنددگی کنه چرا زندگیش یهو بهم ریخت!! والبته از این نظر خوب بود که ب ما یادآور شده بود اعتماد بیش از حد به دوستمون نتیجش چی میشه
خیلی قشنگ بود و غم انگیز: - ( وااااای که چقد مشکل چاپی داشت انقد که سروش بلوز و شلوار داشت من جوراب ندارم ;-) فقط اینکه همشون زیادی خوشگل و خوشتیپ بودن یکمی عجیب بود: -) درکل خیلی قشنگ بود , آفرین به نویسنده
چطوری دلتون میاد انقدر مردم رو ب گریه بندازید شما احساس ندارید تو رو خدا دیگهی همچین رمانهایی ننویسید انقد گری کردم انقد غصه دار شدم ک نمیدونم دیگه چیکار کنم این رمان نهایت بیانصافی بود خیلی غمگین بود خیلی
رمان فوق الادهای بود درسته اشتباه چاپی زیادی داشت اما خوب بود من میخوام از نویسندهی این کتاب سوالی بپرسم این که چطوری این داستان رو تونست برای ما توی این کتابخونه سیار بیاره و دوم این که چرا انقدر اشتباه چاپی داشت 😯
رمان خوبی بود سعی شده زندگی جوونهای مختلف با هم مقایسه بشه ناخودآگاه دختری که بیپول و خانواده هست و به فکر غار و غور شکمشه دختر زشتی که نمیشه عاشق هر کی شه دختری که مجبور به فرار میشه و دختری که به جرم عاشقی میمیره
داستان خوبی بود اما چند خط آخرش خراب کرده چون تو کل داستان از موبایل و لپ تاپ استفا ه شده اما تو چند خط آخر میگه این داستان حداقل بیست سال پیش اتفاق افتاده که بچه هاشون بزرگ شدن. مگه اون موقعه تو ایران موبایل و لپ تاپ بوده؟
ممنون از نویسنده داستان، واقعا قشنگ بود، و پایان خیلی جذاب. خانوم روشنک قاسمی سپاس از داستان زیباتون، تو اوج ببینمتون، شما لایق بهترینها هستید. سپاس از قلم و تحریر زیباتون.
منتظر داستانهای بعدی تون هستم🙏💝💝💝
وای عالی بود فک نمیکردم بخاطر یه رمان انقد گریه کنم عشق نافرجام عالی بود عالی پیشنهاد میکنم حتما این رمان عاشقانه و سرتاسر پند و اندرز رو بخونید تا یاد بگیرید به هرکسی نمیشه اعتماد کرد حتی بهترین دوست
راستش من فقط تونستم سی صفحهاش را بخونم فقط روزمره گیهای یه دختر 17ساله و دوستاش و حرفها و کارهای این گروه بود مه خسته شدم ولش کردم گرچه اصلا عادت ندارم کتابی را نخونده ول کنم ولی به نظرم ارزش خوندن نذاشت
رمان خیلی خوبی بود
داستان زندگی غزل انقدر طولانی و جذاب بود که اول داستان یادم رفته بود
یه سری جاها تکرار شده بود و کلمات به هم چسبیده بود که سخت میشد فهمید چی نوشته
ولی درکل رمان خوبی بود، ممنون از نویسنده
١٧٠ صفحه از کتاب فقط قرارهای ٤ تا نوجوون و کوه رفتن و بستنی خوردن و یهو تو بیست صفحه آخر کتاب جنایی میشه و از قاچاق مواد مخدر سر در میاره. کاش یه گزینه هم برای نظرات وجود داشت که سن خوانندهها هم مشخص میشد.
خیلی رمان جذابی هست هنوز کامل نخوندم چون وقتم کمه. ولی نمیتونم رهاش کنم هر چند وقت یکبار یک صفحه ازش میخونم. فضای داستان عامیانه هست و بیشتر با احساسات نوجوانان مطابقت دارد ولی خوب در کل داستان جذابی هست
رمان خوبی بود ولی کمی از واقعیات دور بود و اواخر دیگه خیلی بقول معروف فیلم هندی شد و به حاشیه رفت در کل هیجان انگیز بود و به خوندن وا میداشت ولی اگر کمی بعضی قسمتها با واقعیت جور بود عالی میشد تشکر از شما خانم قاسمی
عاشقانه، درام، بسیار دور از واقعیت
اگه دنبال چیز دیگهای هستین تو این کتاب پیداش نمیکنین
داستانش یه جوری بود من نتونستم خیلی باهاش ارسلان برقرار کنم شاید اشکال از نگارشش بود
ولی خب منم تا حدی ناراحتت شدم
هدف از نوشتن این کتاب چی بود؟
بنظرم کسایی ک حتی یکمم روحیشون عاطفیه نخونن
من کلن داغون شدم: |
البت این سلیقه منه. پایانش افتضاااح بود... هنوز ک هنوزه اسم سروشو میشنوسم اشک تو چشام جمع میشع
داستان خیلی قویی با پایانی غیر قابل پیش بینی منکه هنوز تو فکرم. یاسی خیلی نامردی کرد در حق رفیقش ذات زن همینه نامرد و حسود خخخخخ خیلی رفتم تو داستان واقعا اولین داستانی بود بعد میدگارد که منو به فکر فرو برد
خیلی خوب بود که مثل بقیهی رمانها تهش به خوبی و خوشی دوطرف تموم نشد چون در اون صورت تکراری بود. حداقلش اگه هی تکرار نمیشد رمان بی نقصی ازآب در میومد که مشکلات اخلاقی و اجتماعی رو نمایش میداد
وای خدا من چقد گریه کردم واسه این رمان
خیلی غم انگیز بود😭
فقط دو تا مشکل داشت یکی اینکه غلط املایی داشت
یکیام اینکه صفحات تکراری زیاد داشت
ولی خیلی قشنگ بود اصلا فک نمیکردم اینجوری تموم شه
کاش مقداری به واقعیت نزدیک بود زمان آشنایی سروش و غزل هر دو موبایل داشتند درصورتیکه با یه حساب سرانگشتی میشد فهمید که اون زمان موبایلی اختراع نشده بود. پایانش با واقعیت فاصله زیادی داشت
تنها رمانی بود که نتونستم پایانش رو درست تشخیص بدم واقعا دور از پیشبینی من بود عااااااااااااااالی. یک لحظه از فکرم بیرون نمیره بهم ریختم. کاش فیلم این رمان رو میساختن. نویسنده محترم دست مریزاد❤
واقعا که داستان جذاب و جالبی بود من که واقعا نتونستم ازش دل بکنم اما پایانش خیلی غافل گیرانه بود. حتی برای من. امیدوارم نویسنده این کتاب به نوشتن ادامه بدن چون واقعا عالی بود
غلط املایی و صفحات تکراری زیادی داشت و از تظر محتوا خیلی پیش و پا افتاده بود و غزل با اون خانواده و.. با یاسی که مثلاخانوادش مشکل رفتاری داشت هر دوشون آخر خلافکار شدند. پس فرقشون باهم چی بود؟
واقعا عالی بود. هی تشویق به ادامهی خوندنش شدم. ولی هنوز تو شوکم. خیلی غم انگیز ولی معنادار تموم شد. ممنون از نویسنده. دلم واقعا برای سروش سوخت. وقتی فهمیدم مرد واقعا نتونستم اون لحظه بقیشو بخونم
نمیدونم چ نظری بدم چون اصلا جالب نبود صفحاتش تکراری بود و شکل نوشتاری بعضی کلمات عذاب آوره آخرشم اونطوری ک بد شروع شده بود همونطور بد هم تموم شد و اصلا من نفهمیدم سروش چجوری کشته شد و اینکه اصلا روان نوشته نشده بود.
خیلی رمان فوق العادهای بود من رمان زیاد خوندم ولی این رمان چیز دیگهای بود عالی فقط بنظرم غزل میتونست با سروش خارج کشور زندگی کنن نویسنده از کنار این موضوع خیلی سرسری رد شد در کل عالی بود و خیلی لذت بردم
متاسفانه این کتاب براى من طلسم شده: /هرکارى میکنم درست نمیشه یکبار پیغام گذاشتم شما رسیدگى کردید ممنون اما بازم حذف کردم و نصب کردم و بارها و بارها این کارو کردم نشد بازهم نوشته هاى کتاب براى من نمیاد
با سلام و تشکر رمان خوبی بود ولی یه مقدار شوک دهنده بود و من یه جورایی حدس زده بودم ک عامل مرگ سروش یاسی هستش ولی باز از جذابیت رمان کم نکرد فقط ایندفعه اگه میشه یکم تو رماناتون از احساسات و قربون صدقهها کم کنین😂😙😙
اه اه چراانقدغیرطبیعی حالا باید شخصیتهای اصلی داستان ب عشقشون نرسن وای چه حالگیری بزرگی ولی من از فرزین خوشم میاومد اصلن مگه میشه مگه داریم یکی این همه عاشقت باشه ولی هیچ تاثیری رو دلت نزاره اوووف دپرس شدم حسابی😠😣😩
Khob bod hame chizesh qabele pish bini bod k ya qazal bayad mimord ya sorosh chon age b ham miresidan laos mishod. Vali aali tamom shod fektesham nmikardam yasi ye hamchin kari boke. Movafaq bashi azizam😙👍❤
مثل خوندن روزنامه بود تمام داستان حوصله آدم را سر میبرد اگه ده صفحه درمیونم میخوندی چیزی از دست نمیدادی در کل رمان نبود همه شخصیتها خیلی بد تعریف شده بودن شما تفاوت بین نگین و غزل را در روایت نمیفهمیدی....
دربعضی قسمتهاازلحاظ پرداخت شخصیت دارای کمی اشکال بود. ضمنا باتوجه به گذر زمان درمتن داستان درخصوص بعضی ازکاراکترهارعایت این گذشت زمان لحاظ نشده بود. بعنوان نمونه کودک عمه غزل خانم درفصل آخر.
ببخشید. باید به عرض اونایی که عقلشون نمیرسه برسونم که غلطهای املایی یک نویسنده هیچوقت به دست مردم نمیرسه و به غلطهای املایی که در این کتاب مشاهده کردید میگن اشتباه تایپی. ) قابل توجه نیما رضایی
معرکه بود. غلط املایی و نگارشی زیاد داشت ولی رمان تاثیرگذاری بود و حسابی ادم رو متاثر میکرد. واقعا ارزش ۲روز وقت گذاشتن و خوندن رو داره. ممنونم از نویسنده گرامی. امیدوارم همیشه موفق و مؤید باشن.
رمان خیلی جالبی بود من لذت بردم از خوندنش... اشتباه چاپی هاش فوق العاده زیاد بود و اینکه هر داستانی باید بسته ب شخصیت اون فرد تموم شه درسته شخصیتها متغییر هستن اما تغییراتش فوق العاده چشم گیر بود اما واقعا خوب بود...
چرا همشون مردن بیچاره ها... از دیروز دارم به حالشون و نامردی یاسی آه میکشم... فقط لطفا بازنویسی کنید پر بود از غلط املایی آدم متوجه نمیشد چی نوشته شده ولی خیلی غمناک بود... آخی غزل و سروش بیچاره...!
اولش خوب شرو ع شد ولی اواخرش رفتارهای غزل غیر منطقی بود بیرحمیاش نسبت به فرزین و گرفتار شدنش به همون حال و روز فرزین. دستتون درد نکنه نسبت به سنتون عالی بود. فقط موقعی که سینا زدتو گوش غزل به شدت گریه کردم.
من بعد خوندن این رمان بعد از سه سال گریه کردم روحیات دخترونهای داشت که حال و هوای خاصی بهش داده بود به امید اینکه خانم قاسمی بازم از این کارها بکنن پایان داستان هم مث یه صاعقه بود سریع و پرتاثیر
مثل اکثر رمانها یه دختر خوشگل بینقص بایه پسر خوش تیپ پولدار. ولی انصافا نویسنده به خوبی تونست مخاطبش رو جذب داستان کنه. من که خودم قسمتهای غم انگیز و هیجانی داستان کاملا تحت تاثیر قرار گرفتم.
آخه چراآنقدر غرق داستان شدم که الان آنقدر ناراحت شم😑🔫
مرسی از نویسنده با قلم عالی که محسور کننده بود